نقد، بررسی و نظرات کتاب زن گمشده - ماری کوبیکا
4.3
535 رای
مرتبسازی: پیشفرض
مانا کیان
۱۴۰۳/۱۱/۱۹
130
داستان دارای هیجان و کشش زیادی هست که باعث می شه که خواننده نتونه از داستان دست بکشه. اما موردی که وجود داره، نویسنده خواسته مظنونهای زیادی برای خواننده ایجاد کنه اما در بعضی موارد انگیزه ها چندان به دل نمیشینه. منطق داستان چند جا ایراد داشت. مثلا علت ربوده شده کارلی و حتی زنده نگهداشتنش توسط آن مرد و زن، نویسنده نتونسته علت منطقی براش بیاره حتی خودش هم اعتراف می کنه. با توجه به فرهنگ غرب، عکس العمل کساندرا نسبت به گذشته همسرش واقعا بی معنی بود. معلوم هم نشد چه کسی کیت را هنگام برگشتن از مطب تعقیب میکرد. پلیس هم زیادی بی دقت نشان داده شده، توجهی به ضربه سر مردیت نمیکند یا دوست پسر شلبی مظنون به حساب نمی آید یا بعد از اطلاعاتی که در مورد دکتر زنان به دست می آورند کاری نمی کنند. به نظرم از این ایرادات داستان بگذریم، داستان جذابی بود کار ترجمه هم روان و خوب هست. در کل داستان رو به جنایی خون ها توصیه میکنم اما انتظار بالایی نداشته باشید
بعد از سالها خوندن کتاب و دیدن فیلم، به این نتیجه رسیدم که برای انتخاب گزینهی خوب و مناسب، هرگز نباید به افتخارات یا نقدها اعتماد کرد. هر شخصی بنابه ذائقهی خودش میتونه از یه کتاب لذت ببره یا خوشش نیاد و باهاش ارتباط نگیره.
در ابتدای کتاب چند صفحهای اختصاص داده شده به نقدهای مثبت کتاب و برشمردن جوایزی که به کتاب تعلق گرفته.
ولی واقعا کتاب دارای اشکالات زیادی هست.
اصلا امکان نداره با این سطح پیشرفت علم، تو کالبدشکافی مشخص نشه ضربات چاقو روی بدن شخص بر اثر خودزنی بوده یا شخص دومی اونارو ایجاد کرده.
کسی که 11 سال در تاریکی مطلق نگهداشته شده اصلا امکان نداره به محض مواجهه با نور انقد عکس العمل راحتی نشون بده و خیلی راحت تو نور خورشید همهی رنگها و جزییات رو ببینه. تازه اگر کلا بعد این همه سال سلولهای بیناییش رو بطور کامل از دست نداده باشه و کور نشده باشه.
و اینکه بچه 6ساله که 11سال بطور مطلق از همهی اطلاعات دور بوده چطور مغزش انقدر خوب تجزیه تحلیل کرده که قاشق رو بتراشه و ازش سلاح بسازه.
و بیشمار ایراد دیگه...
در ابتدای کتاب چند صفحهای اختصاص داده شده به نقدهای مثبت کتاب و برشمردن جوایزی که به کتاب تعلق گرفته.
ولی واقعا کتاب دارای اشکالات زیادی هست.
اصلا امکان نداره با این سطح پیشرفت علم، تو کالبدشکافی مشخص نشه ضربات چاقو روی بدن شخص بر اثر خودزنی بوده یا شخص دومی اونارو ایجاد کرده.
کسی که 11 سال در تاریکی مطلق نگهداشته شده اصلا امکان نداره به محض مواجهه با نور انقد عکس العمل راحتی نشون بده و خیلی راحت تو نور خورشید همهی رنگها و جزییات رو ببینه. تازه اگر کلا بعد این همه سال سلولهای بیناییش رو بطور کامل از دست نداده باشه و کور نشده باشه.
و اینکه بچه 6ساله که 11سال بطور مطلق از همهی اطلاعات دور بوده چطور مغزش انقدر خوب تجزیه تحلیل کرده که قاشق رو بتراشه و ازش سلاح بسازه.
و بیشمار ایراد دیگه...
وقتی داستان رو میخونی از بس تو رفت و آمد تو حال و آیندهای مثل اینه که هی لامپ رو روشن خاموش کنی. به نظرم دختر گمشده دلیلا باید ازونایی میبود که تعریف میکرد یا خود بئاتریس (بی). دلیل اینکه اون زن ومرد اون دختر رو گرفته بودن میتونست این باشه که اونو به عنوان دلیلا معرفی کنن برای جایزش که نویسنده خیلی غیر منطقی دلیلش رو میگه واصلا لزومی به وجود این تو داستان نبود میشد بی، جور دیگری لو بره. اون پسر چهارساله و مشکلش تو مهد کودک هم خیلی سرسری بود و لزومی به گفتن اون هم نبود ازونور اصرار مادر خانواده برای سرکار وقتی به پولش نیاز نداشت اونم وقت و بی وقت و دو شغله بودن خیلی عجیب بودویک جور خودخواهی... میدونست پسرش تومهد مشکل داره ولی همش خودش رو توجیه میکرد باید عادت کنه و شخم زدن گذشته مردیت چه ربطی به داستان داشت در کل ماجرای فرعی خیلی زیاد... مرگمردیت خودکشی هیچ کس متوجه زدو خورد تو اتاق نیست وخیلی گرههای دیگه.. کیت هم مثل پت ومت رفتار میکرد و خیلی خیلی حرف میزد واز آخرم که میگه منتظر میمونم یعنی چی واقعا واینکه جرمهای به اون سنگینی مجازات مزخرف زندان. آها یک چیز یادم رفت نویسنده از قصد شخصیت بی، رو تلطیف میکنه توجه کنید به مقایسه دوتازندان یکی در بالاترین قسمت خانه یکی زیرزمین،
اول از همه از مترجم اثر بسیار بسیار سپاسگزار و قدردانم که چنین ترجمه ی روان و بی گره و سلیسی رو ارائه دادن. دوم باید بگم چارچوب کلی داستان، بسیار منحصر بفرد و پرکشش و پر تعلیقه و چیره دستی نویسنده در خلق موقعیت و شخصیت هویداست. اما باید بگم گاهی همین چیره دستی میتونه ضربه زننده باشه! میدونم ممکنه حرفم عجیب بنظر بیاد اما وقتی نویسنده ای مهارت داره، باید خیلی مواظب باشه در ایجاد نوآوری، به ورطه ی اذیت کردن مخاطب نیفته. متاسفانه تغییر مداوم راوی داستان و پرش های متواتر زمانی به گذشته و حال، مقداری باعث آزردگی مخاطب میشه و باعث میشه مخاطب مدام، برای چینش خط زمانی داستان به زحمت بیفته و گهگاه مجبور به دوباره خوانی بشه. نکته بعد اینه که گرچه متکلم و راوی مرتب تغییر میکنه اما لحن و بیان راوی گویا از تغییر شخصیت خالی هست. یعنی یک شخصیت رو در موقعیت های متفاوت میبینیم. با تغییر راوی، اسم و موقعیت عوض میشه، اما لحن و شخصیت تغییر چندانی نمیکنه. درمجموع، این کتاب به شدت ارزشمند و قابل مطالعه است.
سلام و خسته نباشی خدمت تیم کتابراه و مترجم گرامی قبل از هر چیزی اولین تجربهام از خواندن کتابهای این نویسنده است. قبل از اینکه شروع به خواندن کتاب کردم نظرات را بررسی کردم متاسفانه باز خورد خوبی نگرفتم اما به خودم گفتم شاید زاویه دید من و اونها فرق میکنه و باید خودم حتما آنرا بخوانم. اول اینکه کتاب موضوع جنایی پر هیجان ندارد. و من نتوانستم آنرا پیوسته بخوانم شاید برای خواندن بیست روزی را صرف کردم زیرا نمیتوانست من را به قول اصطلاح در یک نشست و برخاست جلب کند. داستان راویهای زیادی دارد که موجب گیج شدنم در بعضی مواقع میشد یا در بعضی جاها از جزییاتی سخن به میان آمده بود که اصلا لزومی نداشت مثلا خیانت شلبی و یا شروع داستان با او در حالی که هیچ ربطی ب اون نداشت جزییات مریضهای مردریت یا زندگی کیت و فکرهاش. در مورد دلیلا چرا اصلا باید دختری جای او جازده بشود و یازده سال از عمرش تلف بشود اون هم بدون هیچ دلیل منطقی؟ احساس میکنم نویسنده میخواسته با این موضوع یک تکانی ب داستانش بدهد ولی متأسفانه ناموفق بوده است اصلا چرا اون دختر باید شباهت به دلیلا داشته باشد بنظرم بهتر بود نویسنده جوری داستان را پیش میبرد که تمامی این اتفاقات توسط بی سازماندهی شدن و بی خواسته کسی با اون مشخصات زندانی و بعد پیدا شود و سوال اصلی من این است اون دختر چرا دزدیده شده است و افرادی که اینکار را کردند چرا ب اونها نپرداختند؟ یا مثلا توجیه پلیس که گفت جواب آزمایش مثبت است چرا یک پلیس باید همچین کاری کند اون هم با دلیل غیر منطقی؟ باز هم بنظرم بهتر بود نویسنده جوری داستان را پیش میبرد که جاش میخواسته اون را به عنوان دخترش قبول کند و سعی در انکار آن نداشته. یا دلیلای اصلی که هیچ تلاشی برای رهایی نکرد.
کشش داستان بدنبودولی چندجاش اصلا منطقی نبود یکی دختری که یازده سال توزیرزمین بود اصلا چرا دزدیده شده بود فقط بااین فرض که ربایندگانش تمایل به مشهورشدن ورسانه ای شدن کارشون دارن درحالیکه حوصله نداشتن حتی به اون دختر سربزنن! یکی دیگه تو اون مسافرخونه ی کوچیک کسی پشت پیشخوان بود که باپول نقدپذیرش کنه ولی سروصدای درگیری رو نشنید و ازاون گذشته بعداز چندروز چجوری متوجه بوی جنازه تواتاق نشده بودن که به پلیس اطلاع بدن چون تا پیداشدن مردیت چندروزطول کشیدوتواین مدت تواتاق مسافرخونه مرده بوده پس چراصاحب اونجا متوجه بو نشده بود وفقط از روی ماشین مردیت که تو پارکینگ مسافرخونه پارک بود پلیسا ریختن اونجا-یکی دیگه هم زاویه برخورد ضربه تو پزشکی قانونی مشخص میکنه که خودزنی بوده یا دگر زنی که اصلا توجه نشده بود-اینکه وقتی کیت و بی ازمطب دکتر بر میگشتن کی تعقیبشون میکردهم مشخص نشدودیگه به نظرم اینکه دلیلای واقعی زنده بوداونم تو اون مکان خیلی الکی وبی منطقی بود ازاون الکی تر روش پیداشدنش بود چراباید پلیس گیربده به جایی که درش قفله وبگه اینو بارکنید تا توشو نگاه کنیم اونم جاییکه پنجره اش بالاست و قابل دسترس نیست ودرشم قفله واون پتو بردن برای جنازه ی توی خاک هم به نظرم مسخره بود!! کلا اگه یه تغییراتی تو داستان داده بشه که قسمتهای غیرمنطقیش درست شه برای یه بارخوندن بد نیست. ترجمه خوبه ومشکلی نداره.
داستان به عنوان یک ماجرای پر پیچ و خم کشش لازم را برای پیگیری و ادامه داشت ولی بعد از پایان تازه میدیدی به هیچ کدام از سوالهایی که در ذهن خواننده ایجاد کرده و اون را با اشتیاق به دنبال خودش کشانده پاسخ نداده. فضا سازی و تشریح شرایط حاکم بر داستان خوب بود و به شکلی در هر قسمت موفق شده بود کنجکاوی خواننده را برانگیزد ولی گاه دچار اغراق شده بودمثلا عشق بی اندازه زوج مونث و این که بعد از ۱۱ سال با این همه دوستی و وابستگی عمیق که توضیح داده بود حتی یک بار هم به محل اختصاصی دوستش نرود و صرفا بگوید که مکان انحصاری اوست. یا در طول این سالها به هر حال دلیلا احتیاجاتی از نظر تامین خوراک و پوشاک داشته و آن طور که بیان شد کمبودی هم نداشته پس چه طور هم خانه متوجه تغییر رفتار زوجش نمیشود. یا دختری که اا سال در زیر زمین محبوس بوده به چه انگیزه ای؟ اینها کششهایی بود که نویسنده به بهانه آن خواننده را با خود همراه میکرد ولی پاسخی دریافت نشد. بیشتر مثل سناریوهای فیلم هندی که در عین جذاب بودن اغراق آمیز و خالی بند است. ترجیح میدهم بیشتر توضیح ندهم تا اکر کسی مایل بود بخواند اصل داستان لو نرفته باشد ولی برای سرگرمی خوب است و جنبه روان شناسی و واقعی ندارد. ممنون از کتابراه
سلام و درود 🌱نویسنده در کتاب زن گمشده، داستان گم شدن همزمان زنی به نام شلبی تبو و مادر و دختری به نام های مردیت و دلایلا را به صورت موازی روایت می کند و در نقطه ای از داستان، این دو روایت را با هم گره می زند. این سه زن یازده سال پیش گم شده اند. کتاب سه بخش اصلی دارد. فصل اول که مقدمه نامیده شده، داستان گم شدن شلبی تبو را با روایت سوم شخص بازگو می کند. فصل دوم داستان دلایلا را یازده سال پس از گم شدن با روایت اول شخص بیان می کند. این بخش به آخرین روزهای زندگی او دور از خانواده می پردازد. اما فصل سوم به چند بخش تقسیم شده است و هر بخش آن، از زبان یک شخصیت، با زاویه ی دید اول شخص، وقایعی را برای خواننده بازگو می کند. زمان برخی از این بخش ها «اکنون» است و برخی «یازده سال قبل»! بنابراین مری کوبیکا در این داستان از تکنیک روایت های موازی بهره می گیرد و تعریف کردن هر بخش از داستان را برعهده ی یکی از شخصیت ها می گذارد. به همین خاطر بعضی از وقایع دو یا چند بار و از دید شخصیت های مختلف بیان می شوند. این تکنیک موجب می شود خواننده تکه هایی از روایت ها را از زبان و نگاه چند راوی بشنود، و کلیت روایت اصلی را خود، برای خود بسازد و در ساختن روایت حضوری فعال داشته باشد. برای کسانی که به رمان، خصوصاً رمان های جنایی، رازآمیز و هیجان انگیز علاقه دارند، مناسب است. ممنون از کتابراه🌺👌
نظرات مثبت: 1.داستان پرهیجان: "زن گمشده" یک داستان بسیار پرهیجان و جذاب است که خوانندگان را تا پایان کتاب به خود مشغول می کند. 2. شخصیت پردازی قوی: شخصیت های کتاب بسیار واقعی و باورپذیر هستند و به خوبی پرداخته شده اند. 3. پیش بینی ناپذیری: یکی از نقاط قوت کتاب این است که خواننده نمی تواند به راحتی پایان داستان را پیش بینی کند و این باعث می شود که کتاب پر از چرخش های غیرمنتظره باشد. انتقادات: 1. کندی در برخی قسمت ها: ** برخی از فصل ها و بخش های کتاب کمی کند پیش می روند و ممکن است برای بعضی از خوانندگان خسته کننده باشد. 2. **تعدد روایت ها: ** وجود چندین روایت مختلف ممکن است برای خوانندگانی که به دنبال یک داستان ساده هستند، گیج کننده باشد. پیشنهادات سازنده: 1. افزودن تنوع به بخش های کند: نویسنده می تواند با افزودن تنوع بیشتر به بخش های کند و افزایش تعلیق، خواننده را بیشتر به داستان جذب کند. 2. **تمرکز بر یک یا دو روایت اصلی: با تمرکز بر یک یا دو روایت اصلی و حذف روایت های فرعی اضافی، داستان می تواند روان تر و جذاب تر شود. 3. افزودن جزئیات بیشتر به پایان: پایان داستان می تواند با جزئیات بیشتری توضیح داده شود تا خوانندگان به تمامی سوالات خود پاسخ بگیرند و احساس رضایت بیشتری داشته باشند.
رمان زن گمشده رمان جنایی خوبی است اما دو نکته داشت از نظر من که باعث گیچ شدن و کم میل شدن خوانندهها میشود اول اینکه بعد از شروع داستان شلبی وسط داستان، داستان دلیلا را شروع کرده درسته که همه فیلم نویسها و رمان نویسها همیشه زمانی که صحنه داستان به اوج هیجان میرسد صحنه دیگری را شروع میکنند این تغییر در فیلم خوبه اما در کتاب فرق میکند که باعث گیجی خواننده میشود از جمله من در اینجا نمیدانستم، که چرا داستان شلبی تمام نشده داستان دیگری آغاز شد، یا داستان شلبی و دلیلا چه ربطی به هم دارند؟ یا رابطه شلبی با دلیلا چه بود و اینکه چرا وسط داستان شلبی داستان یه دختر کوچولو تا آشنا شروع شد.
دوم: زمانی که داستان شلبی و دیلا از زبان خودشان شنیده میشد دلچسب بود ولی بعدا از زبان راویهایی متعددی شنیده شد از جمله دوستها و فامیلش که باعث میشود آن اشتیاق و هیجان را که در شروع داشتی تا آخر نداشته باشی. و اینکه فکر میخیلی پر جزیأت بود. اما به هر حال کتاب خوبی بود با تشکر از نویسنده، مترجم و کتابراه.
دوم: زمانی که داستان شلبی و دیلا از زبان خودشان شنیده میشد دلچسب بود ولی بعدا از زبان راویهایی متعددی شنیده شد از جمله دوستها و فامیلش که باعث میشود آن اشتیاق و هیجان را که در شروع داشتی تا آخر نداشته باشی. و اینکه فکر میخیلی پر جزیأت بود. اما به هر حال کتاب خوبی بود با تشکر از نویسنده، مترجم و کتابراه.
داستان حواشی زیادی داشت. معتقدم خیلی واضح تر میشد داستان رو نوشت. اما رفت و امد از حال به گذشته و تعاریف داستان از شخصیتی به شخصیتی دیگر هیجان و حس راز آلود خوشایندی به کلیت داستان میداد. اعتراف میکنم از همه شخصیت ها بیشتر برای کارلی غصه خوردم. کودکی که ناخواسته و ندانسته درگیر یه سری هیجانات روانی از یه زن و شوهر شد که به امید اینک بتونن حس مشهور شدن خودشون رو تو منطقه ارضا کنن دست به دزدین اون زدن. وتحت شرایط سختی نگه داشته میشد که حتی شرایط نگه داری یه سگ خیابونی هم بهتر از اون بود. کودکی که میتونست تو بهترین سال های کودکی خودش کنار خانوادش و تحت حمایت اونها رشد کنه حالا تبدیل ب یک موجود منزوی و خشک و بی روح شده بود. توضیحات آب و هوایی تقریبا برای لحظاتی ادمو از کلیت داستان دور میکرد. حداقل برای من که ابری بودن و باریدن باران برام جذابیت خاصی داره خیلی درگیر هوای بارونی و سیل آسای اون میشدم و حتی گاهی دوست داشتم توصیفات نویسنده در مورد بارش ها و جنگل و درختانش بیشتر میبود. به هیچ عنوان حتی فکرم هم نرسید که همه این وقایع از ذهنیت بی ریشه داشته باشه. شخصیتی که از ابتدای داستان بسیار موقر و هنرمند نشان داده میشد. بعضی قسمت ها که در مورد بیمارهای مریدنت و پس و پیش شدن های او بود قابل حذف بود و انگار نویسنده فقط میخواست داستان رو طولانی تر کنه. من خودم خیلی از اون قسمت هارو نخونده رها کردم و اخر داستان مجدد نگاهی بهشون انداختم که به نظرم کاملا بی ربط به داستان بود. تقلاهای پلیس زن که برای جلب توجه جاش و رسیدن اون به ارامش دست به هر کاری زد حتی زیر سوال بردن موقعیت شغلی خودش برام ستودنی بود هدفش فقد بازگرداندن جاش به زندگی ارامی بود. روی هم رفته داستان غیرقابل پیش بینی و هیجانی بودوخوندنش روتوصیه میکنم.
کتاب «زن گمشده» رمانی اثر ماری کوبیکا نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز است. این رمان داستانی پرکشش و پر از تعلیق دارد و در سال 2021 عنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز را از آن خود کرد و فروش آن از یک میلیون نسخه گذشت. ماری کوبیکا که نویسندهی رمانهای معمایی و رازآمیز است در «زن گمشده» نیز رویهی همیشگی خود را در پیش گرفته و روایتی پر تعلیق را پیش روی خواننده قرار میدهد. خط اصلی داستان «زن گمشده» این است که مردم بدون هیچ ردی ناپدید نمیشوند. در ابتدای این رمان معمایی، شلبی تبو بی هیچ رد و نشانی گم میشود، چند روز پس از ناپدید شدن شلبی، زنی به نام مردیت دیکی به همراه دختر شش ساله اش، دلیلا، فقط چند بلوک دورتر از جایی که شلبی آخرین بار دیده شد، ناپدید میشوند. گم شدن سه نفر در یک محله بدون هیچ مدرکی از دلیل گم شدنشان، ترس را به جامعه آرام و بی دردسر منطقه به ارمغان میآورد. ذهن مردم درگیر این موضوع است که آیا این حوادث به هم مرتبط هستند؟ اما هر چه سوالات پیرامون این دو اتفاق بیشتر میشود پاسخها برای باز شدن معما کمتر است. پس از مدتی هم موضوع گمشدنها در میان اذهان عمومی کمرنگ میشود و دیگر کسی به دنبال پیدا کردن گمشدگان نیست. تا اینکه 11 سال بعد، دلیلا دختر کوچکی که به همراه مادرش گم شده بود به طرز شگفت انگیزی باز میگردد. همه میخواهند بدانند چه اتفاقی برای او افتاده است. در این تریلر هوشمندانه و ترسناک، مری کوبیکا، راز و رمز و تعلیق را وارد مرحله تازهای در رمانهای خود میکند و در «زن گمشده» نشان میدهد که بعضی از مردم برای آن که حقیقت آشکار نشود دست به هر کاری میزنند
داستان و شخصیتها بسیار عالی هستندداستان از زبان چند راوی و در زمانهای مختلفی روایت میشه داستان آدمهایی به ظاهر معمولی و خوب و خیرخواه اما اتفاقاتی باعث میشه اون آدمها دیگه خوب و خیرخواه نباشن و کاملا اعمال شیطانی انجام بدن به نظر من یک رمان عالی هستش و که در صفحات اول بسیار داستان هیجانی میشود واین حس باعث میشود که داستان را بیشتر بخونید خلاصه داستان به این صورت است که آدمها همینطوری بیردونشان ناپدید نمیشوند. شلبی تبو اولین کسی است که گم میشود. مدتی بعد مردیت دیکی و دختر ششسالهاش دلیلا هم فقط چند بلوک آنطرفتر از آخرین جایی که شلبی آخرینبار دیده شده ناپدید میشوند و ترس را به جان محلهای میاندازند که تا پیش از این در امنوامان بود. حالا بعد از یازده سال، دلیلا به شکلی ناگهانی و در اوج ناباوری همه برگشته است. همه میخواهند بدانند چه اتفاقی برای او افتاده، اما هیچکس برای فهمیدن حقیقت شوکهکننده آماده نیست …
داستانی بسیار بسیار هیجانی و پرتعلیق. از اولین خط های کتاب و اولین صفحه وحشت ودلهره وهیجان شروع میشه و یه لحظه وحشت شما رو رها نمیکنه. داستان از زنی خیانتکار که ناپدید میشود شروع میشود وبه ربوده شدن و زندانی شدن دو بچه به نامهای دلیلا و گاس میرسه که در زیر زمین تاریک، سرد، نمور، خانه ای توسط زن و شوهری زندانی شده و بدترین شکنجه ها رو کشیدن واز بی آبی وغذایی ونداشتن هیچ امکاناتی حتی لباس در حال مرگ هستند. اما دلیلا یه روز تصمیم میگیره به هر قیمتی هست آزاد بشه و با این فکر قاشق غذایی چندش که براش میارن به چندش آورترین وسخت ترین شکل تیز میکنه تا بتونه به عنوان سلاح و فرار استفاده کنه. از اینجای داستان دلهره نفس تان رو بند میاره و ماجرا آغاز میشه. ماجرایی سراسر تعلیق و هیجان که یه ثانیه نمیتونید خواندن رو رها کنید. قول میدم این داستان میشه قشنگترین داستان تمام عمرتون یا حداقل امسال تون.
نویسنده داستان، خواننده کتاب رو با شدت به جلو می برد چون خواننده مشتاق رسیدن به پایان داستان است و می خواهد جواب معماهایی که در داستان نهفته رو کشف نماید. این که شرح حال قهرمان های داستان را ببان می کند و به گذشته و آینده قهرمان ها می پردازد موجب شده است داستان از حالت کسل کننده و یکنواخت بودن در بیاید. و همچنین هر شرایطی را با جزئیات کامل بیان می کند و خواننده گویی دارد فیلم تماشا می کند. و خواننده همه چیز را دقیق مجسم می نماید. ترس و دلهره انداختن و معمایی بودن داستان موجب می شود تا خواننده کتاب را اصلا زمین نگذارد و مشتاقان آن را دنبال نمابد. و نویسنده پایان داستان را طوری به اتمام می رساند که اصلا خواننده انتظار ندارد. من از خواندن این داستان بسیار لذت بردم امیدوارم موفق به خواندن رمان های دیگری از این نویسنده توانمند بشوم ممنون از کتابراه ⚘🙏👍
فقط چندتا غلط املایی خیلی کوچیک داشت موضوع جالب توجه و متفاوتی داشت نگارش خوبی داشتبه خوبی میشد با متن ارتباط برقرار کرد و قصه طوری پیش می رفت که مخاطب دوست داشت بقیه اش رو بخونه و ببینه چی میشه، نه اینکه کتابو بتونه بذاره کنار. تا اواسط قصه هر حدسی که میزدی اشتباه از آب در میومد و این خیلی جذابه چون اگر حدس ها درست باشند دیگه خوندن کتاب جذابیتی نداره چون قابل حدسه و اینکه مدام توی این کتاب غافلگیر میشدم جالب ترش می کرد و باعث پیگیری بیشترم میشدبین رمان های جنایی که تا الان خونده بودم این کتاب قصه بی نقصی داشت و مثل ی فیلم نامه شسته رُفته بود که گاف نداشت و این یعنی احترام نویسنده به شعور مخاطب. من خیلی پسندیدم همه چیش رو از نگارش تا پایان بندی توصیه میکنم بخونیدش ممنون کتابراه کتاب خوبی بود واقعا.
داستان یک آدم ربایی اما نه به سادگی این جمله! کتاب تا اواخر غیرقابل پیش بینیه یعنی اگه حدسی هم بزنید احتمالا اشتباه خواهدبود. ترجمه خوب و روونه و نویسنده به داستان و روندش مسلط. نیمه اول کتاب به نظر میرسه مشکلات چیز دیگه و مسببین شون هم چیز دیگه ای و بعد میفهمیم اساسا داستان این نیست و این شاید حقه جالبی باشه برای فریب خواننده! و اما خطر لو رفتن داستانبرام جالب بود که برای اولین بار توی یک کتاب امریکایی یک فرد همجنس گرا میتونه آدم بدی باشه و این دسته از افراد از پوسته به شدت مهربان و باهوش و خیرخواه_ که نویسنده های غربی به شدت اصرار دارن واسشون بسازن_ بیرون اومدن هرچند نه به طور کامل!! تقریبا تمام مشکلات در این کتاب از مست کردن و دروغ گفتن و پنهانکاری نشات میگرفت.
کتاب دارای کشش خوبی بود، و باعث میشد که بخوام مطالعه اون رو سریع تمامش کنم. بعد از اتمام ذهنم درگیر سوالات زیادی بود. برخی قسمتهای داستان مثل پازل تکمیل نشده بودند، بعصی قسمتها خیلی زیاد توصیف شده بودند اما بعضی دیگه رها شده بود. فقط در مورد کارلی: یازده سال زندگی در تاریکی همراه به سوءتغذیه موجب خیلی بیماریهای جسمانی عصبی، اسکلتی میشه. چطوری کارلی با کمترین امکانات تونسته فرار کنه، یا اینکه کارلی چیزی از گذشته خودش به یاد نداشت ولی یک تکه از یک روزنامه که آدم ربا بهش نشون داده بود رو به عنوان خانه و پدر بیاد داشته! و بعد از فرار نویسنده هیچوقت در مرد ذهنیات کارلی به عنوان اول شخص چیزی نگفت و به فراموشی سپرده شد، و....
در کل داستان در حد متوسط بود.
در کل داستان در حد متوسط بود.
در شهرت کتاب که شکی نیست و ادبیات آن برای کشورآمریکاسطح بالایی دارد ولی درمقابل ادبیات و آثارمتنوع نویسندگان ایرانی بسیار ضعیف میباشدوداستان روایت زندگی روزمره قسمتی از خانواده های آمریکایی را روایت می کن درغالب داستان که گویا حقیقتی درونش خودنمایی می کند. امایک درس بسیار بزرگ در قسسمت اول داستان دارد که بسیار و مهم و مورد توجه من بودوآن خیانت همسران متأهل به یکدیگر که باعث آسیب و لطمه های مختلف برای اشخاص، خانواده و جامعه دارد به کنار، فقط لازم است تلاش کنیم برای سالم زندگی کردن وخیانت نکنیم خوب باشیم و بهترین شویم تا خیانت هم نبینیم. پیشنهادمی کنم کتاب رابخوانیدوبیش ازلذت بردن آگاهی پیدا کنیم ازنزدیکان، دوستان، وظایف خودوبه قوای آدم شویم بهتر از هر فرشته ای
بعد از تمام کردن کتاب، قصدم این بود که بیام اینجا و کلی از کتاب تعریف کنم. منتها نقدها رو خوندم و دیدم که کاملا منطقی هستن و نمیشه این کتاب رو بی نقص و عالی دیدش؛ به خاطر مشکلات و سوالات مبهم و بدون جواب و گاها غیر منطقی داستان.
ولی نمیتونم کشش داستان رو به هیچ وجه انکار کنم، طوری که مدام ذهن رو به چالش میکشید و افراد متفاوت رو مورد اتهام قرار میداد و در نهایت به تنهایی و بدون کمک نویسنده نمیشد به جواب قطعی رسید.
از طرفی، واقعاااا پایان غیر منتظرهاش رو دوست داشتم.
باز هم میگم، جدای از اشکالاتی که داشت به نظرم اگر میخواید ذهنتون رو به چالش بکشید و این سبک از کتاب رو دوست دارید، این کتاب رو بخونید.
ممنونم از کتابراه بابت این کتاب ♥︎
ولی نمیتونم کشش داستان رو به هیچ وجه انکار کنم، طوری که مدام ذهن رو به چالش میکشید و افراد متفاوت رو مورد اتهام قرار میداد و در نهایت به تنهایی و بدون کمک نویسنده نمیشد به جواب قطعی رسید.
از طرفی، واقعاااا پایان غیر منتظرهاش رو دوست داشتم.
باز هم میگم، جدای از اشکالاتی که داشت به نظرم اگر میخواید ذهنتون رو به چالش بکشید و این سبک از کتاب رو دوست دارید، این کتاب رو بخونید.
ممنونم از کتابراه بابت این کتاب ♥︎
داستانی با تعلیق و پیچیدگی جذاب اما نفس گیر تقریبا یکم ک از اوایل کتاب میگذره تازه متوجه میشین چه داستان عجیب و غیرقابل حدسی پیش روتون هست من ک ب شخصه کتاب جنایی و معمایی و کلا سبک رازآلود زیاد خوندم، واقعا نتونستم حدس بزنم قراره ته قصه چی بشه و بعد از مدتها یه داستان غیرقابل پیشبینی رو با وسواس زیاد دنبال کردم اواسط کتاب دیگه رها کردن داستان برام خیلی سخت شد و تهش خیلی متعجب و احساساتی شدم اولین کتاب جنایی بود ک واقعا مثل ژانر عاشقانه اشک ریختم خلاصه بگم ک هم لذت بردم و هم بخاطر داستان غم انگیزش کلی غصه خوردم اما خوب داستان جذابی بود بخونید و لذت ببرید البته اگه مثل من روحیه حساسی دارین خیلی پیشنهاد نمیکنم
روند خود کتاب یه مقداری برام خسته کننده بود نمی دونم شاید چون چندین کتاب جنایی پشت سر هم خوندم این حس رو داشتم اما خب معمای کتاب قابل حدس نبود و حتی در صفحات آخر کتاب هم غافلگیری داشتولی دلیل اتفاقاتی که افتاد رو زیاد دوس نداشتم، شاید توقع دلیل هیجان انگیزتری داشتماما برای کشف معمای کتاب در عرض یکروز خوندمش چون هیچ حدسی نمیشد زدبه هرحال بد نبود ارزش خوندن داشتاز کتابهایی که ذهن آدم رو درگیر کنن و باعث بشه آدم کتاب رو زمین نذاره خوشم میادبعضی کتابها انقد معماشون سردستی و ساده ست که از همون اوایل کتاب معلومهاما این کتاب از اونایی بود که نمیشد حدس زددر کل متوسط بود نه خیلی عالی بود، نه بد
من این رمان دوست داشتم در صورتی که نقص های داشت و یسری جاها اصلا با منطق آدم جور در نمیومد و یک قسمت هایی اگر نبود بهتر بود و پایان داستان هم خوب بود و خوب تموم شد و در مورد رمان اگر بخوام بگم داستان در مورد خانواده ایی که زندگی خوبی دارند یک دختر و یک پسر دارند و مادر خانواده ماماست و به خانم های باردار کمک میکنه و همراهیشون میکنه پای این خانم به یه قتل باز میشه و شاهد یه قتله و همین مسئله زندگی خودش و دخترش و کل خانوادشو نابود میکنه و از اواسط داستان میشه قاتلو و خیلی از مسائل حدس زد ولی پایان داستان غافلگیری هم داره در پایان هم از کتابراه عزیز بابت هدیه که در اختیارم گذاشت تشکر میکنم
جذاب، آدم موقع خوندن خسته نمیشد و کسالت آور نبود، خیلی قشنگ حواس خواننده رو به نتایج دیگه منتهی میکرد و اغراق و مصنوعی نبود و آخر داستان واقعیت غافلگیر کننده و غیر قابل حدس بود، البته دو نکته در داستان بنظرم ایراد داشت که اونهایی که هنوز کتاب رو نخوندن ادامه متن رو نخونن که داستان لو نره: ۱. علت زندانی کردن دختر توسط اون زن و مرد و نگه داشتنش این همه سال پیش خودشون با اون وضعیت بی معنی بود و فقط برای گمراهی بود، ولی بعد که علت مشخص شد اصلا قانع کننده نبود و توجیهی نداشت. ۲. دلیلا که آخر داستان ۱۷ ساله بود، شاید میتونسته تو این سالهای آخر که بزرگتر شده بود به بی صدمه بزنه و فرار کنه.
اول از همه بگم که در کل کتاب خوب و قابل قبولی برای مطالعه هست. من پیش از این، رمان های جنایی دیگری نیز خوانده ام و به نظرم این رمان خیلی جنایی به نظر نمیاد. قلم نویسنده قابل تحسینه و به خوبی تونسته بود احساسات، شرایط محیطی، ظواهر و... را توصیف کنه. اما با تعریف و تمجید های بسیاری که از شخصیت بی یعنی مجرم اصلی داستان داشت ناخودآگاه این حس رو به خواننده منتقل میکنه که همین شخصیت قاتله. و دلیل اینکه نویسنده انقدر مردیت رو ساده جلوه داده، نمیفهمم. به نظرم با این ساده انگاری ها، از پیچیدگیِ یه داستان جنایی کاسته میشه. با تشکر از نویسنده و مترجم گرامی🌹
داستان کشش لازم برای اینکه خواننده آنرا پیگیری کند را داشت ولی ایراداتی هم به نویسنده میتوان گرفت مثلا شخصیت مردیت با ضربه چکش به سرش با توجه به اینکه خونریزی هم داشته ولی پلیس فقط خودکشی را به عنوان علت مرگ مطرح کرده و دو شخصیت زن و مردی که کارلی را دزدیده بودندمبهم بود که آیا آنها روانی بودندو چرا بچه نداشتند و علت رفتار وحشیانه آنها چه بود ویا انگیزه دیگری برای کارشان داشتندو شخصیت بی هم گنگ بود علت ترس شدید او برای زندان نرفتن ایا ریشه در گذشته او داشت و یا دلیل دیگری مطرح بود در کل دلایل نویسنده قانع کننده نبود
خوندن این کتاب رو چندان درست نمیدونم، دو نفر از شخصیتهای اصلی داستان گرایش درستی ندارن و این موضوع آموزنده نیست. همچنین روابط آزاد اشخاص اصلا جالب نیست. از طرفی ریتم داستان به کندی پیش میره و هیجان مورد انتظار رو نداره... پس به راحتی میشه کتاب رو کنار گذاشت و ادامه نداد... ممکن هم هست کمی فضای داستان و شخصیتهای زیاد اون موجب گیج شدن خواننده بشه...
همچنین به نظر میاد وسط داستان، نویسنده موضوع و متن داستان رو به طور کلی تغییر داده و موضوعات و شخصیتهای رو جا به جا کرده که موجب از بین رفتن جذابیت داستان شده...
در کل راضی نبودم...
همچنین به نظر میاد وسط داستان، نویسنده موضوع و متن داستان رو به طور کلی تغییر داده و موضوعات و شخصیتهای رو جا به جا کرده که موجب از بین رفتن جذابیت داستان شده...
در کل راضی نبودم...
نمی دونم چطور پرفروش شده. اتفاقات کتاب و روال آن ابدا منطقی نبود. در حین خواندن کتاب سوالات بسیار پیش می آید که هیچ پاسخی برای آن نیست از اینکه شخصیت اصلی، داستان بی هیچ دلیل واضحی اتفاقاتی که برایش افتاده را از شوهر همه چیز تمامش پنهان می کند. از نحوه پیگیری پلیس که هیچ کار خاصی نمی کند و در نهایت شوهر اون خانم متهم به قتل می شود صرفا چون لباس مقتول در سطل آشغال نزدیک محل کارش بوده. اون قضیه دختری که یازده سال زندانی بوده توسط ذهن و شوهری بدون هیچ انگیزه خاصی، دروغ گفتن پلیس به شخصی که سالها دنبال فرزندش بوده، و خیلی چیزهای دیگه
داستان خوب و سرگرم کنندهای توسط خانم ماری کوبیکا نویسنده این کتاب جنایی با ترجمه ساده و روان که خوانش آن حس و حال خوبی دارد و آدم را به وجد میآورد و باعث میشود در ادامه تا انتهای این رمان دنبال کننده این داستان باشیم البته کمی با توجه به فرهنگ آن محیط گنگ و مبهم است و نیاز به توضیح بیشتر دارد منتهی بنابر موضوع داستان خیلی اهمیت ندارد روایت این داستان خیلی به اتفاقات دردناک و ناباورانهای که عواقب ویران کننده و نابودی زندگی چندین نفر را دارد بیان میکند
از عوامل و دست اندرکاران کتاب راه کمال تشکر دارم
از عوامل و دست اندرکاران کتاب راه کمال تشکر دارم
سلام کتابراه عزیزم سپاس فراوان از شما. خیلی در حق ما لطف دارید این کتاب و نخونده بودم تشکر تشکر. حتما نظرم و بعد از خوندن کتاب میگم. خواستم ابتدا تشکر کنم دوست خوبم واقعیتش یه داستانه اما درد دخترها که مثل یه تومور بی ریخت تو صورتت در میاد و بی جهته. خوب موضوع این دخترها مثلا چی بود؟ فقط میخواست ذهن خواننده رو هم درگیر کنه هم منحرف! خوب شبلی بیست ساله یک زن فاسد. خوب که چی؟ بنظر من واقعا یه قصهء بچه گونست. دختر خوب کجا این کجا. زن دوم رو که دانلود کردم. بعد از تموم شدن این بریم ببینیم اون چیه
کتاب دوم یا سوم بود که از خانم کوبیکا خوندم طوری عوامل رو کنار هم چیده بود که تاثیرش تا مدتها باقی میمونه با توجه به تجربه و علاقه ام به این ژانر، نتونستم تا سه چهارم آخر کتاب قضیه رو حدس بزنم، کاملا شگفت زده و البته غمگین شدم. از ابتدا راحت میشد به چهار پنج نفر مظنون شد اما مجرم واقعی نه تنها بین اونها نبود، که حتی قابل پیش بینی هم نبود. این داستان باعث میشه تا مدتها بهش فکر کنم به ذهنم رو همچنان درگیر خودش نگه میداره. ماری کوبیکا در «دختر خوب» و «زن دوم» هم خیلی موفق عمل کرده.
با اینکه کتاب نقاط مبهم زیادی داشت ولی پراز تعلیق و چالش بود طوری که خواننده را مشتاق نگه میدارد تا آخر داستان را بفهمد ولی بعضی از ابهامات داستان رفع نشده ویا دلیل غیر منطقی برای ان داشت مثلا انگیزه ربودن کارلی
یا عدم تحقیق و تفحص پلیس از همسایگان محله و اطراف خانه جاش
و بیتوجهی کیت به استودیو بی و هرگز نرفتن به انجا
اینها مطالبی بودن که باید بازتر و قایل قبولتر توجیه میشدن
ولی در کل داستان قشنگی بود سرشار از عشق به خانواده و مسئولیت پذیری در کار
ممنون از کتابراه
یا عدم تحقیق و تفحص پلیس از همسایگان محله و اطراف خانه جاش
و بیتوجهی کیت به استودیو بی و هرگز نرفتن به انجا
اینها مطالبی بودن که باید بازتر و قایل قبولتر توجیه میشدن
ولی در کل داستان قشنگی بود سرشار از عشق به خانواده و مسئولیت پذیری در کار
ممنون از کتابراه
کتاب خوبی است. به خصوص برای میانسالان و خانوادههای دارای فرزند. در مرد انتخاب دوست، مراوده با همسایه، تصمیمات و مخصوصا اقدام فوری و لازم در مواجهه با تهدیدات درسهای آموزنده دارد. مخصوصاً خانمهایی که کارهای خدماتی دارند. و مجبور هستند در ساعات خلوت شبانه روز در بیرون از خانه تردد کتتد یا به منزل کسی تردد داشته باشند. ضمنا در مواردی که امکان سو ذن و خطر دارد دخالت نکند و دایه عزیز تر از مادر نشوند. میتوان گفت که خواندن کتاب برای خانمها خیلی مفید میتواند باشد. ممنون
رمان جذاب و هیجان انگیزی هست و چون پایان بازی نداره و کاملا آخر داستان مشخص هست که چه اتفاقی افتاد خیلی خوبه چند تا درس مهم هم میده: اول اینکه مردیت میتونست انقدر سادگی نکنه و اینکه میخواد به پلیس زنگ بزنه رو به بی نگه یا اینکه میتونست زودتر به پلیس زنگ بزنه و بی رو دستگیر کنن تا خودش هم کشته نشه، دوم اینکه باید از شوهرش انقدر مخفی کاری نمیکرد تا این همه سال تو بهت و بی اطلاعی بمونه و باید زودتر همه چیز رو میگفت و خانوادش رو نجات میداد و خودشو خلاص میکرد
«زن گمشده» نوشته ی ماری کوبیکا یک تریلر روان شناختی پرتعلیق است. داستان درباره ی ناپدید شدن شلبی است و مردیت، شخصیت اصلی، درگیر این ماجرا می شود. نقاط قوت: روایت چندلایه، فضای رازآلود، و شخصیت پردازی قوی، به ویژه مردیت. نقاط ضعف: ریتم داستان در بخش هایی کند است و برخی پیچش ها برای خوانندگان حرفه ای قابل حدس اند. جمع بندی: اگر به داستان های معمایی با پایان های غیرمنتظره و فضایی پرتعلیق علاقه داری، این کتاب انتخاب خوبی است.
یک داستان مهیج و ترسناک و معمایی بود. داستان اینقدر خوب تصویر سازی شده. من فقط شبها وقت خواندن داشتم از ترس نمیتونستم شب بخوابم. توجه به جزئیات و حالات شخصیت ها، به عقب برگشتن، آرام آرام و به صورت پازل قرار گرفتن حوادث خواننده رو ترغیب میکنه که تا آخر بخونه. ولی من کمی که جلوتر رفتم از پایان تقریبا بد غافلگیر شدم و تا نیمه کتابو رها کردم. فقط یک ترس با من موند اون هم ترس گم شدن بچم. که واقعا تو داستان به بدترین شکل توصیف شده
با تشکر از نویسنده عزیز و کتابراه … کتاب معمایی جنایی فوق العادهای بود. از همون فصل اول کتاب هیجان داشت و چندین راوی که از زبان هر کدام داستان به هم مربوط میشد. ۴ستاره دادم چون میخواستم در مورد دختر گمشده بیشتر توضیح داده میشد که سرنوشت اون چی شده چرا اصلا فرار کرد مگه نمیخواست پیش خانوادهاش برگردد! ولی در کل پیشنهاد میکنم داستان را بخوانید چون بعضی وقتها به کسانی اعتماد میکنیم که واقعا آنها را نمیشناسیم مثل دوست، همسایه و ….
کتابی پر کشش و جذاب و سرگرم کننده ست، سبک خاصی در بیان داستان داره. کاملا سرگرم کننده و انگار دارید یک فیلم تماشا میکنید. اما به طور کلی نظرم اینه که اگر به دنبال فقط سرگرمی هستید این کتاب رو بخونید. از نظر من، بدون توجه به تعداد نسخه فروش ُ امتیاز در سایت فلان ُ بهمان، کتابی هست که خواندنش هیچ چیزی به شما اضافه نمیکنه و اگر ارزش وقت رو در نظر بگیرم نخواندنش رو به خواندش ترجیح میدم!
این اولین کتابی بود که از مری کوبیکا خوندم و واقعا عالی بود. بیشترین چیزی که منو به خودش جذب کرد، علاوه بر داستان هیجان انگیز و غیر تکراری، ترجمه روان و ساده بود. ترجمه جوری خوب بود که از خوندن خسته نمی شدی. مری کوبیکا در این کتاب به قدری واقعی تونست جدایی، غم، سختی، شادیِ پس از سختی رو خوب نشون بده که احساس کردم خودم در اون موقعیت ها قرار دارم. پیشنهاد میکنم این کتاب رو مطالعه کنید.
سلام و سپاس کتاب جالبی است و خواننده را به معنای واقعی تا فصل آخر به دنبال خود میکشد. اتفاقات غیرمنتظره در طول داستان به خوبی روایت شدهاند و ترجمهی روانی دارد. تنها ایراد به نظر بنده این است که تاحدی غیرمنطقی است که دختر گمشده، تمام این سالها در نزدیکی خانهی خودش زندانی شده بوده و هیچ گونه تلاشی برای آزادی نکرده.... انگار پایان داستان به اندازهی کافی پرداخته نشده است.
داستان پرتعلیق و پراکنده به نظرم بگیم اصلا کتاب جنایی یا کارآگاهی نیست داستانِ یک درس هست که راوی خیلی نتونسته روایت درستی داشته باشه کل داستان گم وگیج و در رفت و آمد از گذشته به حال و از زبان راویهای مختلف هست آخر کتاب جمع بندیش فقط یه درس هست و بس اما برای من بعد از مشخص شدن معما فقط همون درس موندگار شد کلی مسئله حل نشده درکتاب وجود داره که خیلی بی ربط به داستان هست
کتاب سه بخش اصلی دارد. فصل اول که مقدمه نامیده شده، داستان گم شدن شلبی تبو را با روایت سومشخص بازگو میکند. فصل دوم داستان دلایلا را یازده سال پس از گم شدن با روایت اول شخص بیان میکند. این بخش به آخرین روزهای زندگی او دور از خانواده میپردازد. اما فصل سوم به چند بخش تقسیم شده است و هر بخش آن، از زبان یک شخصیت، با زاویهی دید اولشخص، وقایعی را برای خواننده بازگو میکند.
داستان روان بود و ترجمهی خوبی داشت. اما سرشار از بی منطقی بود. فکر میکردم پلیسها فقط توی فیلمهای ایرانی بی عرضه هستند، الان دیدم توی رمانهای آمریکایی هم همینطوره، چطور همون موقع که مردیت گم شد، پلیس خونهی همسایهها را نگشت، اما یازده سال بعد برای فرار اون دختر، تصمیم گرفت خونهی همسایه روبگرده؟ به همون راحتی فصل آخر دلیلا میتونست همون یازده سال پیش پیدا بشه
کار مترجم خوب بود. خداقوت بهش🤝🏻اما خود داستان اصلاااااا (بهتره بگم که: در سلیقهای من نبود)
یعنی جز اون کتابهایی هست که خوندنش زمانم رو هدر داد... جنایی و پیچ در پیج... خب داستان جنایی قبلا خوندم اما این خیلی ضعیف و افراطی بود... یه زوج همجنسگرا هم بودن توی داستان...
شاید برای شخص دیگهای مورد پسند باشه اما
نظر شخصی من اینه که اصلا راضی نبودم
یعنی جز اون کتابهایی هست که خوندنش زمانم رو هدر داد... جنایی و پیچ در پیج... خب داستان جنایی قبلا خوندم اما این خیلی ضعیف و افراطی بود... یه زوج همجنسگرا هم بودن توی داستان...
شاید برای شخص دیگهای مورد پسند باشه اما
نظر شخصی من اینه که اصلا راضی نبودم
من از این نظر کتاب را دوست داشتم که به والدین آگاهی میده به کودکان و خواسته هاشون اهمیت بدیم کودکان با صحبت کردن نمیتونند دلایل خودشون رو بیان کنند باید به حرکات و رفتارهایشان توجه بشه و دیگر اینکه کودکان بسیار شکننده هستند خیلی باید مراقب باشیم چه کسانی در کنار کودکانمان قرار دارند خیلی مواقع نزدیکان بیشترین آسیب رو به فرزندانمان می زنند که حتی تصورش نمی کنیم.
از خواندن رمان زن گمشده لذت بردم ولی اصلا دوست نداشتم مردیت بمیره با همه اینکه زن دلسوز ومهربانی بود ودر عین حال یک ماما باید شجاعت وزکاوت بیشتری میداشت تا نزاره اتفاق بدی برا خودش وبچه اش بیفته میتونست اخرش اینطوری باشه که فقط دخترش گم بشه وبلای سرخودش نیاد واون تمام تلاشش رو برای پیدا کردن بچه اش انجام بده حتی اگه پلیس هم ناامید شده باشه
اینکه نویسنده تونست تا آخر داستان هیجان رو حفظ کنه برای من به شخصا خوب بود. پلات توییست داستان تقریبا قوی بود و با خوندنش حدس میزنین کار چه کسی بوده ولی ممکنه حدستون غلط از آب در بیاد.
در آخر چند سوال رو نویسنده بی جواب میذاره که شاید عمدی بوده این کارش؛ به هر حال برای من پیامهای زیادی داشت و تونست ۴ ستاره رو بگیره.
در آخر چند سوال رو نویسنده بی جواب میذاره که شاید عمدی بوده این کارش؛ به هر حال برای من پیامهای زیادی داشت و تونست ۴ ستاره رو بگیره.
یه کتاب نفسگیر که از همون صفحههای اول ذهنتو درگیر میکنه. فضای داستان پر از تعلیقه و با هر فصل، حس میکنی یه لایهی جدید از واقعیت داره برملا میشه. چیزی که خیلی دوست داشتم روایت شخصیتهاییه که هیچکدوم سیاهوسفید نیستن؛ هرکدوم یه راز دارن... داستان جوری جلو میره که تا آخرین صفحات نمیتونی مطمئن باشی چی قراره اتفاق بیفته.
کتاب «زن گمشده» نوشته ماری کوبیکا، یک رمان جنایی و رازآلود جذاب است. این کتاب با روایت پرتعلیق و شخصیتپردازی قوی، خواننده را تا پایان داستان درگیر میکند. داستان گم شدن ناگهانی یک مادر و دختر، و رازهای پنهانی که در طول داستان آشکار میشوند، این کتاب را به یک انتخاب هیجانانگیز برای علاقهمندان به ژانر جنایی تبدیل کرده است.
کتاب قشنگ و پر هیجانی بود از کتابراه در خواست دارم کتاب دختر خوب رو هم متنیشو بگذارن چون فقط صوتیشو پیدا کردم در مورد کتاب درسته که انتقادات زیاد بود اما به نظرم بازهم بسیار پر کشش و قشنگ بود و نمیتونستم کتابو زمین بگذارم و زود تمومش کردم قلم نویسنده رو دوست داشتم واز ترجمه خوب مترجم ممنونم بهتون خوندنش رو توصیه میکنم