نوشتن داستان جنایی کار بسیار پیچیده و دشواری هست که قطعا هر نویسندهای به سمتش نمیره. با ذکر این مقدمه خواستم به دوستانی که نقد دقیق از داستان کردهاند و نواقص درستی را بیان کردند بگم که قطعا همیشه آدمهای باهوش تری از یک نویسنده هم پیدا میشه، که خوانندهی حرفهای نام دارند!!!!
تنها چیزی که در این داستان کمی بدقلقی ایجاد میکرد این بود که چند راوی وجود داشت و اینکه حرکت مداوم در زمان حال و گذشته.... ی جاهایی دیگه برام خسته کننده شده بود.
تحلیلهای روانشناسانهای که کیت یا مردیت از موقعیتها و عملکرد شخصیتهای داستان ارائه میکردند بسیار کامل و حتی شبیه هم بود و ابنجا بود که میفهمیدی با اینکه نویسنده قصد داره راوی داستان را عوض کنه اما نوع تفکر و بیان آنها همچنان شبیه هم باقی مانده.... این نقطه ضعفی بود که دوستان دیگر بهش اشارهی مستقیمی نداشتند.
تنها چیزی که در این داستان کمی بدقلقی ایجاد میکرد این بود که چند راوی وجود داشت و اینکه حرکت مداوم در زمان حال و گذشته.... ی جاهایی دیگه برام خسته کننده شده بود.
تحلیلهای روانشناسانهای که کیت یا مردیت از موقعیتها و عملکرد شخصیتهای داستان ارائه میکردند بسیار کامل و حتی شبیه هم بود و ابنجا بود که میفهمیدی با اینکه نویسنده قصد داره راوی داستان را عوض کنه اما نوع تفکر و بیان آنها همچنان شبیه هم باقی مانده.... این نقطه ضعفی بود که دوستان دیگر بهش اشارهی مستقیمی نداشتند.