معرفی و دانلود کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات
برای دانلود قانونی کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات
خودزیستنوشتهای جذاب از زندگی یکی از بزرگترین نویسندگان ایرانی. کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات روایتیست دلنشین از روزگار و احوالات جلال آل احمد که به قلم خود او به نگارش درآمده است. اثری ساده و صمیمی که اطلاعاتی درخورتوجه از زندگی این روشنفکر معاصر را در اختیار شما قرار میدهد.
درباره کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات:
نسل قبل با نثر و داستانهای جلال آل احمد (Jalal Ale Ahmad) ناآشنا نبود. نسل پیش از انقلاب اما او را به خوبی میشناسند، با آثارش آشنا هستند و بسیاری از جوانان قدیم با تک به تک آثار جلال زندگی کردهاند. اما نسل امروز یا در دنیای تکنولوژی و کامپیوتر خود را گرفتار ساخته و در آنجا دست و پا میزند، یا به کتابها و داستانهاى این عصر مشتاقتر است و در نتیجه بسیار طبیعیست که نه جلال را فراتر از کتابهای تاریخ ادبیات مدرسه بشناسد و نه انس و الفت چندانی با آثار او داشته باشد و البته به هزار و یک دلیل میشود حق را به آنان داد. از طرفی دنیاى آن روز که جلال در آن زندگى میکرد و مشکلات و دردهایى که گریبان اجتماع دورهى جلال را گرفته بود، با این روزگار و اوضاع اجتماعى امروز متفاوت است و جوان این روزگار حق دارد که جلال و زمانهاش را کمتر بشناسد.
با همهی اینها، جدا از این که داستانها و قصهها همچون آیینهای هستند که اوضاع و احوال روزگار خویش را به ما مینمایانند، اهمیت شناختن هزارتوی شیوه، سبک، طرز فکر و قلم نامآوران نسل پیش قابل انکار نیست. همین موضوع بر ارزش و ضرورت مطالعهی این کتاب افزوده است. جلال آل احمد در کتابی کوتاه و در دو بخش به تالیف زندگینامهی خود پرداخته: یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات. این کتاب یکی از بهترین منابعیست که میتوانید از آن برای شناخت بیشتر جلال و فضای سیاسی و اجتماعی که او در آن نفس میکشیده استفاده کنید.
در این کتاب خواندنی احساس میکنید جلال آل احمد از دل تاریخ بیرون آمده، دستتان را گرفته و شما را به کافهای در یکی از قدیمیترین محلههای تهران برده تا بنشیند و برای شما از آنچه که از سر گذرانده بگوید. در واقع لحن یک چاه و چاله به قدری پرکشش است که فکر میکنید نویسنده روبهرویتان نشسته و با شما گفتگو میکند. به محض این که کتاب را در دست میگیرید، تا خواندن آن را به پایان نبرید قادر نخواهید بود کتاب را کنار بگذارید.
کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات مناسب چه کسانی است؟
اگر علاقه دارید با جلال آل احمد و روزگاری که او در آن میزیسته بیشتر آشنا شوید، از مطالعهی این اثر غافل نشوید.
با جلال آل احمد بیشتر آشنا شویم:
برای او نوشتن جدا از هیچ کار دیگری در زندگی نبود. شخصیت جلال آل احمد با معلمی و نویسندگی به هم پیوند خورده بود و خصلت معلمی و جاذبهی کلام و رفتارش جوانترها و شاگردانش را به دنبال او میکشید. نمیتوان تاثیر شگرفی که جلال آل احمد در ادبیات معاصر ایفا کرد را نادیده گرفت. ترجمههای ناب او به زبان فارسی از نویسندگان برجستهای همچون یونگر، داستایوفسکی، آلبر کامو و آندره ژید باعث شد تا جامعهی ادبی ایران با آنها آشنا شود و این موضوع تاثیر فوقالعادهای بر ادبیات فارسی بگذارد. ادبیات سرخورده، غمگین و رنگپریدهی روزگار قبل با ظهور جلال به ادبیاتی جهنده، ستیزنده و پرغوغا بدل شد. بیشک دههی چهل را باید دههی آل احمد در ادبیات ما دانست. نثر او بزرگترین جنبهی آفرینندگی ادبی بود. از دیگر آثار این نویسنده و مترجم توانا میتوان به غربزدگی، مدیر مدرسه و از رنجی که میبریم اشاره کرد. قمارباز اثر داستایوفسکی، بیگانهی آلبر کامو و دستهای آلودهی سارتر از جمله برگردانهای جلال آل احمد به زبان فارسی است.
در بخشی از کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات میخوانیم:
و اما حکمها؛ حکم کردهاند که من قصه بلندنویس نیستم. جلالخالق! براى ما همین بس که مىنویسیم. اسمش را شما بگذارید. ما کى و کجا دعوى کردیم؟ تنها دعوى ما این قلمزدن و این شاهد بودن. شاهد همه توطئهها. سکوتش براى نیما، قدرتش براى خانلرى، جسدش براى خود من و تازه به اسم تجلیل و حکم دیگر این که مرا من سرا خطاب کردهاند. بسیار خوب. اگر قرار بود این من، تو سرا باشد، پس شما چهکاره بودید؟ و حیف که عقل شما قد نمىدهد جوانهاى عزیز وگرنه مىفهمیدید که نرهخرى دارد اینجورى زمینه قضیه را لق مىکند نه که به لوث خودخواهى خویش بخواهد زمین و زمان را به گند بکشد و بعد در آن شماره هم که به کتاب ماه تاخته بود نمىدانم که؛ و بىامضاء مرا مرد واحد نامیده بود که از صفحات آن مجله نوعى سربازخانه ساخته. من اگر اهل پنبهکارى بودم، حالا شما هم پاى علم این وجاهت ملى سینه مىزدید؛ ولى حیف که پنبهکارى درخور ما نیست. درخور لحافدوزها است.
من تیغ به دست دارم، یا شلاق و جراحتها را شما پنبهکارى کنید. دیگر اینکه من دست کم خودم مىدانم که با این قلم جورى تا نکردهام که دل کسى را بهدست بیاورم؛ چه رسد به وجاهت ملى. من زدهام و خوردهام و با این زد و خورد دست کم خودم را نیز نگه داشتهام. بى هیچ منتى بر احدى. اگر کُشتهاى باقى نیست، کِشتهاى که باقى است (اولى را به ضم بخوان، دومى را به کسر) و این است بزرگترین غبن در این ولایت که مشت مىزنى؛ اما به سایه و اصلاً در خواب. تا این نمدى که ما مىکوبیم جواب مس بدهد، سالها وقت مىخواهد؛ دست کم تا وقتى که ریش این بچهها سفید شود و اصلاً من باید خودم را بهدست این حضرات مىدادم. با آن دسته قشه و رشه که اولین بار بود مىدیدمشان.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب یک چاه و دو چاله و مثلا شرح احوالات |
نویسنده | جلال آل احمد |
ناشر چاپی | نشر به سخن |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 56 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-453-083-8 |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |