معرفی و دانلود رایگان خلاصه کتاب مدیر مدرسه
برای دانلود قانونی خلاصه کتاب مدیر مدرسه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی خلاصه کتاب مدیر مدرسه
«مدیرمدرسه» شاید به جرأت بهترین اثر «جلال آل احمد» باشد. نویسندهای ظلمستیز که واقعیتهای زندگی را با نظری انتقادی ارائه میکند. راوی داستان که از آموزگاری به تنگ آمده است، برای آسودگی خود و داشتن درآمد بیشتر و بی دردسر به مدیری دبستان رو می آورد، بی آنکه بداند چه دردسرهایی در پی خواهد داشت. مدیر که خود را هیچکاره می داند و آمده تا گوشه ای آرام در دفترش از گچ خوردن و بیهودگی کار آموزگاری خود را برهاند، با دشواری سرپرستی «یک ناظم و هفت تا معلم و دویست و سی و پنج تا شاگرد» روبرو می شود. پس همه توان خود را به کار می گیرد تا کمبودها و نارساییها را به گونه ای سروسامان دهد. اما در این شرایط محیطی امکان اصلاح وجود ندارد و مدیر تصمیم میگیرد که استعفا دهد.
مدیر که در ابتدا به ناظم تعرض میکند که چرا بچهها را تنبیه میکنی، و ترکهها را میشکند، آخر داستان خودش مجبور میشود که به تنبیه بدنی روی آورد. کسی که دوست ندارد به این و آن رو بزند مجبور میشود که از آدمهای پولدار گدایی کند. دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده می شود. با آنکه گویا دادخواست پی گیری نمی شود، مدیر درخواست کناره گیریش را روی همان برگهای نشاندار دادگستری می نویسد و برای دوست پخمه ای که تازگی سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده، می فرستد. جلال نظام آموزشی پوسیده زمان خود را به زیبایی به سخره میگیرد و کاستیهای آن را برملا میکند!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | خلاصه کتاب مدیر مدرسه |
نویسنده | جلال آل احمد |
سال انتشار | ۱۳۸۲ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 70 |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | خلاصه کتاب داستان و رمان ایرانی |
با موضوعی که مدیر مدرسهای از اتفاقات زندگی مدیری خود توصیف میکند.
مدیر مدرسه که خود را هیچ کاره میداند و به گوشهای آرام از اتاقش دل خوش کرده است با دشواری سرپرستی مدرسهی ابتدایی پسرانه که با وجود یک ناظم و هفت معلم و دویست و سی و پنج دانش آموز و یک فراش تازه و استخدام شده با تحصیلات شغل عالی که به دلایلی به استخدام این شغل درآمده روبه رو میشود.
پس همهی توان خود را به کار میگیرد تا کمبودهای مدرسه را به گونهای سروسامان دهد. اما به دلیل شرایط محیطی و نبودن بودجه تصمیم میگیرد تا استعفا دهد.
مدیری که در ابتدا به تنبیه بدنی دانش آموزان که توسط ناظم تنبیه میشدند، اعتراض میکرد؛ آخر داستان خودش مجبور میشود تا به تنبیه بدنی روی آورد.
کسی که دوست ندارد به این و آن رو بزند مجبور میشود از آدمهای پولدار گدایی کند.
دست آخر، مدیر به دنبال دادخواستی به دادگستری فراخوانده میشود و همان جا روی یکی از کاغذهای دادگستری درخواست کناره گیریش را مینویسد و برای همکلاسی پخمهاش که تازه سرپرست فرهنگ (آموزش و پرورش) شده پست میکند.