معرفی و دانلود کتاب یک نفس تا نگاهت
برای دانلود قانونی کتاب یک نفس تا نگاهت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب یک نفس تا نگاهت
حیات مادی و معنوی امامان شیعه در دوران خلافت عباسیان با دشواریهای فراوانی همراه بود که نمود آن را در زندگی امام یازدهم میتوان مشاهده کرد. مریم ولی در کتاب یک نفس تا نگاهت ارتباط میان امام حسن عسگری و شیعیان در زمان حکومت عباسیان را در قالب داستانی خواندنی به تصویر کشیده است.
دربارهی کتاب یک نفس تا نگاهت
هامون پسر عطاری به نام یحیی است که با راهنمایی پدر خود با امام حسن عسگری و آموزههای او آشنا میشود. او در ری ساکن است و ابتدا در همین شهر به ایجاد ارتباط میان شیعیان و امام و هماهنگیهای لازم در این زمینه کمک میکند؛ تا آنکه سرانجام در طی ماموریتی راهی سامرا و کاخ خلیفه میشود؛ بلکه از این طریق بتواند به امام نزدیکتر شود.
در کتاب یک نفس تا نگاهت، نوشتهی مریم ولی، برشی از زندگی اهل تشیع را در دوران زندگی امام یازدهم میخوانیم و در جریان وضعیت اهل تشیع در داخل ایران و سختیهای پایبندی آنها به مذهب شیعه قرار میگیریم. در این داستان ضمن آشنایی با شخصیت جذاب و قهرمانگونهی هامون، به عنوان وکیل و امین امام، با نکات تربیتی و اخلاقی فراوانی نیز آشنا میشویم.
از ویژگیهای این داستان باید به توصیف واقعگرایانهی حوادث و دوری از بیان عاطفی و انشایی اشاره کرد که در مجموع این ویژگیها سبب شده داستان از حالت شعاری و اغراقهای رایج داستانهای زندگینامهای به دور باشد. بخشی از حوزهی جغرافیایی این داستان به بازارهای شهر ری که مملو از جاسوسان و افراد غیرشیعه است، تعلق دارد و فضای رعبآور سالهای زندگی حضرت عبدالعظیم و پس از آن را روایت میکند.
از جذابیتهای این اثر باید به تنوع زاویهدید در آن اشاره کرد که در هر فصل از رمان تغییر میکند و خواننده را در حالوهوایی متفاوت قرار میدهد. رمان یک نفس تا نگاهت را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان به داستانهای مذهبی قرار داده است.
کتاب یک نفس تا نگاهت مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به داستانها و رمانهای مذهبی مخاطبین اصلی این کتابند.
در بخشی از کتاب یک نفس تا نگاهت میخوانیم
و حسن بن علی، در سکوت نابههنگام من، بیاذن، روانه انتهای باغ میشود. همانجا که بزمی برایش به پا شده در قفس شیران؛ و نظارهگرش خلیفه معتز است و صالح بن وصیف، آنانی که قفل سرای امیدم به دستشان گشوده میشود، و گروهی از اهل سامرا که کینه اولاد علی در دل دارند.
تعظیم میکنم بر خلیفه. چشمش که به حسن میافتد، برمیخیزد. نمیدانم شرم است که نگاه از او میگیرد یا ترس؛ شرم که لرز نمیآورد. یک قدم پیش میگذرد و دو قدم پس. قرار ندارد. بر بلندای ایوان ایستاده. گاه به هراس، از صحن باغ، روی برمیگرداند؛ و گاه، به خشم، دیده از نگهبانان میدزدد.
به صالح چشم میدوزم. لبخند میزنم؛ انگشت بر دیدگان نهاده و زیر لب میگویم: «الوعده وفا!» دریغ از اشاره چشمی، نیملبخندی و یا تکان سری تا دلم را قرص کند به تحقق رؤیایی که وعدهام داده.
شیرها در قفس به جنبوجوش میافتند. گرسنه نگاه داشته شدهاند تا بزم امروز خلیفه بینقص باشد؛ گاه پنجه بر در قفس میکشند و گاه پنجه در پنجه هم. غرش مهیبشان نفس ناظران را در سینه حبس میکند.
فقط حسن بن علی است که قرار دارد. آرامشش به فریادی ترسناک میماند که بر جانمان آوار میشود و جرئت لبگشودنمان میگیرد. لعنت بر من! این چه وقت رعشه دستان و لرزش پاهاست؟! دهانم چرا قفل شده؟! مرا چه شده؟! چرا نمیتوانم به چشمانش بنگرم؟!
در دل وعده صالح بن وصیف را تکرار میکنم تا جرئت یابم. دستم را به چانه میگیرم تا لرزشش عیان نشود. جانم به لب میآید تا در قفس باز کنم. با صدایی که خود بهسختی آن را میشنوم، رو به حسن بن علی:
- داخل شوید!
ناگاه دستهای پرنده بهسان ابری پربار، در بالای قفس، بال میزنند و آوازی سر میدهند، غریب. باغ تا به حال این همه پرنده به خود ندیده است. حیرتزده، مبهوت میمانم ورود حسن بن علی را به قفس به نظاره بنشینم یا پرپر زدن مرغان را.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: هامونم؛ فرزند یحیی
فصل دوم: هامونم...
فصل سوم: هامونم...
فصل چهارم: هامونم...
فصل پنجم: هامونم...
فصل ششم: هامونم...
فصل هفتم: هامونم...
فصل هشتم: سعیدم؛ حاجب خلیفه
فصل نهم: هامونم...
فصل دهم: معتزم؛ خلیفه عباسی
فصل یازدهم: قتیبهام؛ زندانبان زندان سامرا
فصل دوازدهم: هامونم...
فصل سیزدهم: قبیحهام؛ مادر خلیفه معتز
فصل چهاردهم: راوی منم؛ خلیفه مهتدی
فصل پانزدهم: هامونم...
فصل شانزدهم: حکیمهام؛ عمه حسن بن علی
فصل هفدهم: هامونم...
فصل هجدهم: هامونم...
فصل نوزدهم: معتمدم؛ خلیفه
فصل بیستم: هامونم...
فصل بیستویکم: هامونم...
فصل بیستودوم: هامونم...
فصل بیستوسوم: هامونم...
فصل بیستوچهارم: هامونم...
فصل بیستوپنجم: هامونم...
فصل بیستوششم: هامونم...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب یک نفس تا نگاهت |
نویسنده | مریم ولی |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 222 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-208-876-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان مذهبی ایرانی |