معرفی و دانلود کتاب یلدای سیاوش
برای دانلود قانونی کتاب یلدای سیاوش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب یلدای سیاوش
بیتا حافظی در کتاب یلدای سیاوش داستان تغییر و تحولات احساسات عاشقانهی میان دو جوان به نامهای یلدا و سیاوش را به تصویر میکشد و با قلمی ساده و گیرا و در قالب رمانی عاشقانه، فراز و فرودها و شک و تردیدهای موجود در مسیر شکلگیری یک رابطهی عاشقانه را بیان میکند که البته با ورود چند شخصیت جدید، دستخوش تغییراتی میشود.
دربارهی کتاب یلدای سیاوش
اثری که پیش رو دارید، کتاب یلدای سیاوش یک رمان عاشقانهی ایرانی است که به قلم بیتا حافظی به رشتهی تحریر درآمده. این رمان ماجرای فراز و نشیبهای عاشقانهی میان دختر و پسری جوان به نامهای سیاوش و یلدا را روایت میکند و احساسات و ابهامات عاطفی میان آنها را در فضایی خانوادگی و امروزی به تصویر میکشد.
سیاوش مهندس جوان و جذابی است که به یلدا علاقه دارد. یلدا نیز دختر بیست سالهی زیبایی است که تا حدودی به عشق سیاوش پی برده، اما دربارهی این عشق و احساسات خودش ابهاماتی دارد. احساسات عاشقانهی آنها با شک و تردیدهایی همراه است. این دو نفر که هنوز از احساسات یکدیگر اطمینان ندارند، گاهی پا پیش میگذارند و گاهی هم عقبنشینی میکنند و از میان عواطف و کشمکشهای مختلف به دنبال بارقههای اطمینان میگردند. آنچه که این دو نفر را با هم آشنا میکند، ازدواج بابک و سیما و برقراری پیوند فامیلی میان خانوادههای آنهاست. دقیقتر بگوییم، یلدا خواهر بابک است و سیاوش پسرخالهی سیما. همین رفت و آمدها و مهمانیهای فامیلی میان یلدا و سیاوش و ورود شخصیتهایی جدید به قصهی آنها، ماجراها و تغییر و تحولاتی را در پس زمینهی خانوادگی رقم میزند که با تعلیقهای عاطفی و بازیهای عاشقانه خواننده را تا به آخر با خود همراه میکند.
کتاب یلدای سیاوش طی بیست و شش فصل و به زبان سوم شخص نوشته شده است، اما راوی از جایگاهی نزدیک به شخصیت سیاوش داستان را روایت میکند. اثر حاضر رمانی خوشخوان است که با قلمی ساده و گیرا به نگارش درآمده و فضایی آرام و روزمره را به تصویر میکشد. این اثر با تلاشهای انتشارات طلایه روانهی بازار نشر ایران شده است.
کتاب یلدای سیاوش برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این اثر را به دوستداران داستانها و رمانهای عاشقانهی ایرانی پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب یلدای سیاوش میخوانیم
یلدا مکثی کرد و گفت: «سیاوش خان نمیدونم چرا این حرف رو زدید ولی...»
- «ولی چی؟»
یلدا سکوت کرد. سیاوش متوجه برق اشکی شد که در چشمان یلدا حلقه بسته بود، خواست حرفی بزند که یلدا با ناراحتی گفت: «یعنی من در مورد شما اشتباه کردم؟ متأسفم!»
و پس از این حرف باعجله اتاق را ترک کرد. سیاوش از آنچه پیش آمده بود برجایش میخکوب شد. آنقدر مضطرب و پریشان شده بود که نتوانست به دنبال یلدا برود.
دقایقی بعد صدای خداحافظی یلدا و پروین خانم را شنید و پس از آن سکوت بر خانه حکمفرما شد. سردرگمی عجیبی وجودش را فرا گرفته بود، بهتزده به معادلات ریاضی که در زیر قلم بیحرکت بودند چشم دوخت و به فکر فرو رفت، جمله آخری را که از یلدا شنیده بود بارها در ذهنش مرور کرد و با خود اندیشید، آیا در مورد سعید و یلدا اشتباه کرده؟ او قصد داشت به یلدا تلقین کند فقط به درسش فکر کند، او میخواست با این حرف واکنش یلدا را در مورد سعید ببیند و ابهام ذهنش برطرف شود اما در کمال حیرت متوجه شد با جملاتی که بر زبان آورد یلدا را برای همیشه از خود دور کرد. با تمام وجود دلش میخواست سوءتفاهم پیش آمده را جبران کند اما نمیدانست چگونه!
در همین لحظه متوجه کتابی شد که یلدا برایش آورده بود. یکی از کتب راهنما که پیش از آن برای مطالعه به او داده بود. صفحهای از کتاب تاخورده بود، آن را گشود، بالای صفحه جملهای با خط خوش نوشته شده بود که توجهش را جلب کرد:
«تو را باور دارم، مثل روز آفتابی فردا»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب یلدای سیاوش |
نویسنده | بیتا حافظی |
ناشر چاپی | انتشارات طلایه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 232 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-2925-68-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |