معرفی و دانلود کتاب یخ
برای دانلود قانونی کتاب یخ و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب یخ
کتاب یخ نوشتهی سینا حشمدار، داستان وحشتناک مردی را روایت میکند که در یک شب برفی در جاده گیر میافتد و مسائل پیشبینی نشدهای برایش به وجود میآید.
کیا در سرمای سخت زمستان عازم سفر میشود. جاده پر خطر و هوا تاریک شده است. او در پمپ بنزینی متروکه به پیرمردی برمیخورد که مسافران را از ادامهی راه پشیمان میکند، از خطرناک و مرگبار بودن جادهی پیش رویشان میگوید و از سرگذشت زن و مرد جوانی که سال پیش با وجود هشدارهای او به جاده رفته و مرده بودند، برای کیا صبحت میکند.
کیا تصمیم میگیرد به جاده برود اما در میانه، راه را گم میکند و شبی عجیب و پر حادثه را با وحشت، سرما و کابوس پشت سر میگذارد. او از دنیایی که همه چیز در آن بر پایهی عقل و منطق علی و معلولی میباشد، به جهانی با قوانینی عجیب وارد میشود و هر چه بیشتر برای درک و دریافت حقیقت سعی میکند، سردرگمتر از قبل میگردد.
در این داستان شخصیت و زمان محدودیت دارند و به همین دلیل همه چیز در لحظه به وقوع میپیوندد. ترس و خشونت درون مایهی اصلی این رمان است که با بهرهگیری از فضاهای برفی، شب و روایت ماجراهایی که شخصیتهای داستان برای همدیگر تعریف میکنند، به وجود میآید. این اثر چهار فصل دارد که سه فصل اول آن توسط راوی تعریفگر اول شخص و فصل چهارم با روایت دانای مطلق به نگارش درآمده است.
در بخشی از کتاب یخ میخوانیم
میآید کنارم و سیگاری روشن میکند. هنوز یک دستش به کمربندش است. آرام میگوید: «زیاد دوام نمیآورد؛ اگر تا صبح بیمارستان نرسانیمش... فردا عمل قلب دارد. دکترها جوابش کردهاند. گفتند یا باید سریع برسانیدش به یک بیمارستان مجهز یا اینکه تمام میکند. آمبولانس نبود... یعنی بود، ولی انسانش نبود... انسانش هم اگر بود انسانیت نبود... انسانیت دیگر کجا هست؟ میگویند راننده نداریم. مگر میشود آمبولانس باشد ولی راننده نداشته باشد؟! میشود؟! مجبورمان کردند. آنقدر جواب الکی دادند بهمان که مجبور شدیم خودمان بیاوریمش. حالا هم که خوردهایم به این برف. تو چه طوری میخواهی بروی؟ نمیشود ما هم همراهت بیاییم؟»
میگویم: «ماشین را میخواهم بگذارم اینجا و بروم. با یکی از راننده کامیونها همسفر شدهام. فکر کنم برای یک نفر دیگر هم جا داشته باشد. اگر کارت راه میافتد تو جای من برو. من یک کاری میکنم.»
سرش را بالا میگیرد و خیره به آسمان میشود. دانههای برف ریزتر شدهاند و آرام پایین میآیند. میگوید: «نه، نمیشود. زنم را چه کار کنم...» ساکت میشود و فکر میکند. میگوید: «ماندهام... نمیشود که یک زن را اینجا گذاشت وسط بیابان. نمیتوانم تصمیم بگیرم... ماشینم را چه کار کنم آن وقت... بچهام دارد جلو چشمم جان میدهد، من دارم به ماشینم فکر میکنم... بچهام دارد جان میدهد آن وقت ما ماندهایم اینجا و کاری نمیتوانیم بکنیم... این مردیکه کی هست که میخواهی باهاش بروی؟ بهش اعتماد داری؟»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب یخ |
نویسنده | سینا حشمدار |
ناشر چاپی | انتشارات چرخ |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 187 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-94370-7-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک ایرانی |