معرفی و دانلود کتاب گیسوی من
برای دانلود قانونی کتاب گیسوی من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گیسوی من
سرگذشت گیسو شخصیت اصلی رمان حاضر، سرشار از ناگفتههاییست که در کتاب گیسوی من به قلم زینب مرادی به نگارش درآمده است. او وقتی دفتر خاطراتش را ورق میزند، حکایتهایی برایش زنده میشوند؛ حکایتهایی که امروز برای پسرش تازگی دارد و رازهای زیادی را برملا میکند.
درباره کتاب گیسوی من:
وقتی گیسو خبر برگشت پسر عمه فخری را میشنود، هیجان تمام وجودش را میگیرد. بعد از مدتها دوری، دیداری دوباره میتواند همهچیز را تغییر دهد... این ماجرای شورانگیز به سالهای جوانی گیسو برمیگردد. ماجراهایی که امروز به خاطراتی در دفتر زندگی او تبدیل شدهاند.
او از همان گذشتهها خاطراتش را به یادگار گذاشته تا روزی آنها را برای فرزندش بخواند. حالا آن روز فرا رسیده است و گیسو شروع به خواندن اتفاقات تلخ و شیرین گذشته برای پسرش میکند.
شخصیتهای اصلی داستان یعنی گیسو و خواهران و برادرش یعنی سوگند، گندم و مسعود ماجراهای زیادی را از سر میگذرانند. ماجراهایی که رمان گیسوی من را به یک کتاب پرطرفدار و خواندنی بدل کرده است. با سرگذشت گیسو همراه شوید تا راز زندگی او و آنچه در این سالها از سر گذرانده است برای شما آشکار شود.
کتاب گیسوی من مناسب چه کسانی است؟
اگر به داستانهای عاشقانه ایرانی علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب گیسوی من میخوانیم:
سوگند دوستی داشت به اسم لادن، که خیلی دور ور سوگند میچرخید پدرم از این بابت ناراحت میشد، لادن دختری جسور و اهل پارتیهای شبانه بود چند بار پدرم رفته بود و از لادن خواسته بود دیگه با سوگند نچرخه ولی لادن دست بردار نبود.
حتی الان تو شیراز بازم پیش سوگنده، نگران سوگند بودم اما ترسیدم به پدرم بگم نزاره سوگند بره شمال، باز هم مثل همیشه سکوت کردم به فکر همین چیزها بودم که چشمام سنگین شد و خوابم برد، صبح که بیدار شدم لباسم را عوض کردم کیفم را برداشتم رفتم پایین به مامان زری سلام دادم مامان مخالفت کرد که برم، اما وقتی گفتم که ظهر میام قبول کرد از خانه که خارج شدم با دیدن ستاره که در ماشیناش منتظر من بود جلو رفتم و سوار شدم.
با تعجب به ستاره نگاه کردم و گفتم: چه خبره رنو تبدیل به پژو شده ستاره خندید و گفت: ماله باباست رنو خراب بود، بابا گفت میبره تعمیرگاه، گفت امروز با ماشیناش بیام.
گفتم ستاره الان بچههای دانشکده همه از تعجب دهنشون وا میمونه، ستاره خندید و گفت: تعجب نداره، یه خورده شک براشون خوبه و با سرعت حرکت کرد و موزیک ملایمی را داخل ضبط گذاشت حدود 20 دقیقه بعد به دانشگاه رسیدیم، ستاره ماشین رو پارک کرد رفتیم داخل، استاد نیم ساعت تأخیر داشت با ستاره از این فرصت استفاده کردیم اومدیم حیاط از بوفه چایی با کیک خریدیم، روی یکی از صندلیها نشستیم و مشغول خوردن شدیم که من گفتم: ستاره سعید امشب بر میگرده!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گیسوی من |
نویسنده | زینب مرادی |
ناشر چاپی | انتشارات آپامهر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7146-05-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |