معرفی و دانلود کتاب گشنگی
برای دانلود قانونی کتاب گشنگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گشنگی
روایتی که در کتاب گشنگی میخوانید، بازگوکنندهی زندگی انسانهایی است که میکوشند برای بهبود اوضاع زندگیشان، خود را از بند طبقهی متوسط نجات داده و به طبقات بالای اجتماعی نفوذ کنند؛ البته در این راه، از هیچ تقلایی نیز دریغ نمیکنند! کتایون سنگستانی با بهرهگیری از زبانی پخته، تصویرپردازیهای دقیق و شخصیتپردازیهای ماهرانه، اثری رئالیستی را خلق کرده که از نمونههای درخشان داستاننویسی معاصر به شمار میرود.
دربارهی کتاب گشنگی
«دیبا منصور» زن هنرپیشهای است که کل ماجراهای کتاب گشنگی، با مرگ او آغاز میشود. این بازیگر که چندان هم مشهور نبوده و زیبایی خاصی هم نداشته، مدت کوتاهی پس از ازدواجش، فوت کرده و قرار است طی یک مراسم خصوصی، به خاک سپرده شود. همین مراسم خصوصی برای «شیوا» بهترین فرصت است که «ساسان شیبانی» را ملاقات کرده و به استخدام مزون او دربیاید. آقای شیبانی قبلاً استاد همان دانشگاهی بوده که شیوا در آن طراحی لباس خوانده. مدتهاست این دختر جوان قصد داشته هر طور شده، حتی بهعنوان منشی، در مزون او استخدام شود اما هنوز موفق نشده. اکنون در مراسم ختم دیبا منصور که طراحی لباس عروسش را شیبانی انجام داده، شیوا امیدوار است بتواند سر صحبت را با این استاد نسبتاً عبوس باز کرده و او را متقاعد کند که شیوا را بهعنوان یکی از کارمندانش به استخدام خود دربیاورد. کتایون سنگستانی با روایت این داستان، درصدد بوده تا زندگی افرادی در طبقهی متوسط اجتماع و تلاشهایشان را برای پیشرفت و ورود به طبقات اجتماعی بالاتر ترسیم کند. داستانی واقعگرایانه که تهمایهای از یک تراژدی اجتماعی را در خود دارد.
شیوا اصلاً اوضاع خانوادگی مساعدی ندارد. پدرش به آلزایمر مبتلا شده و او به همراه برادرش، «برنا» و مادرش، به مراقبت از او مشغولاند. از طرف دیگر، مادر هم با رفتوآمدهای عجیبوغریب و دوستان غیرعادیاش، یک مشکل به مشکلات شیوا اضافه کرده. البته که همگی در حال دستوپا زدن در منجلاب زندگیشان هستند اما به نظر میرسد شیوا بیش از اطرافیانش برای بهبود اوضاعش تلاش میکند.
یکی از ویژگیهای کتاب که از همان صفحات نخست توجه شما را به خود جلب میکند، دایرهی وسیع واژگانی است که نویسنده برای شرح رویدادها از آنها کمک میگیرد. کتایون سنگستانی که معتقد است، نویسنده باید مجموعهای غنی از کلمات را در ذهن داشته باشد، در اثر خود کلماتی را به کار میبرد که ممکن است برای خوانندگان قابلدرک نباشند. بااینحال، بافت داستان باعث میشود خواننده بتواند معنای کلمات را دستکم به صورت کلی درک کند. یکی دیگر از مشخصههای این رمان، ریتم تند وقایع آن است. فرقی ندارد نویسنده صحنهی گیر کردن شیوا بین درهای مترو را برایتان روایت کند یا از شرایط معمول زندگیاش برایتان بگوید. در هر دو حالت، با استفاده از جملات کوتاه و پشتسرهم، جریان سریع وقایع را نشان میدهد. انگار هیچکس برای کاری که انجام میدهد زمان کافی ندارد و همه بهسرعت در حال تکاپو هستند.
شیوا که برای فرار از بیپولی و زندگی فقیرانهی اطرافیانش قصد دارد به هر روشی که شده توجه آقای شیبانی را جلب کند، با حضور در مراسم ختم دیبا منصور، به سراغش میرود؛ درحالیکه پوشهای از نمونهکارهایش را هم با خود آورده تا استعداد هنریاش را به شیبانی نشان بدهد. شیوا با تعقیب کردن شیبانی و تعریف کردن ماجرای گم شدن لنگهکفشش، او را متقاعد میکند که با ماشین خود این دختر جوان را تا یک جایی برساند. بااینحال، گویی شیبانی هرگز سر سازش ندارد و هیچجوره حاضر نیست شیوا را در مزونش استخدام کند. اما این پایان ماجرا نیست، زیرا شیوا سرسختتر از این حرفهاست که بهسادگی از هدفهایش دست بکشد.
کتایون سنگستانی، در کتاب گشنگی، به خوبی تقابل دو گروه از انسانها را نشان داده که مرز میانشان با معیارهای اجتماعی و اقتصادی ترسیم شده. یک گروه خواص و طبقات بالای جامعه را تشکیل میدهند که معمولاً از برخورد با افراد سایر طبقات اجتماعی هرگز استقبال نمیکنند و گروه دیگر هم شامل افرادی مانند شیوا و خانوادهاش هستند که به هر دری میزنند تا در میان خواص، جایگاهی برای خود بیابند. نویسنده در بازنمایی زندگی قشر متوسط جامعه، بسیار موفق بوده. واقعبینی او نسبت به کوچکترین اتفاقات زندگی این افراد و صراحت او در بیان رخدادهای مربوط به آنها، موجب میشود مخاطب بدون اینکه کلام نویسنده را تصنعی بداند، تا انتهای رمان با این داستاننویس همراه شود. باید بگوییم کتابی که پیش رو دارید، از بهترین آثاری است که در میان جدیدترین نسل داستانهای فارسی قرار دارد و از آیندهی درخشان نویسندهی خود در حوزهی ادبیات معاصر خبر میدهد. کتاب گشنگی بهعنوان یکی از مجلدهای مجموعهی کتابهای قفسهی آبی، از سوی نشر چشمه در اختیار ادبدوستان و علاقهمندان داستانهای ایرانی قرار میگیرد.
دربارهی مجموعه کتابهای قفسهی آبی
«کتابهای قفسهی آبی» مجموعهای است مملو از بهترین آثار داستانی معاصر، به قلم نویسندگان نوظهور ایرانی که در مدت زمان اندک فعالیتهای ادبیشان، توانستهاند خوش بدرخشند و توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کنند. بلقیس سلیمانی، سیامک گلشیری، مهدی افروزمنش و... برخی از چهرههای درخشانیاند که آثارشان را ذیل این مجموعه میبینید. در ادامه، به برخی از عناوین این سری کتابها اشاره شده که چاپ و انتشار همگی آنها را نشر چشمه به عهده داشته: «به افق تهران»، «بیپایانی»، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»، «سالتو» و «خفاش شب».
یکایک کتابهای این مجموعه با دقت و وسواس زیادی برگزیده شدهاند. در نتیجه، مخاطبان میتوانند با خیال راحت، هر کدام از آنها را تهیه کرده و مطالعهی آن را آغاز کنند. مجموعهی کتابهای قفسهی آبی را بهحق میتوان کلکسیونی از موفقترین داستانها و رمانهای امروز ایرانی دانست.
کتاب گشنگی برای چه کسانی مناسب است؟
طرفداران ادبیات معاصر فارسی، داستانهای رئالیستی با مضامین اجتماعی و دنبالکنندگان آثار داستانی نویسندگان نوقلم ایرانی، بیشک شیفتهی کتاب گشنگی و روایت هنرمندانهی کتایون سنگستانی خواهند شد.
در بخشی از کتاب گشنگی میخوانیم
آدمهای زیادی هستند که راضیاند جنگ شود یا زلزله بیاید و همه بمیرند. آدمهایی که خانه ندارند یا بیکارند یا سرِ کار میروند اما حقوق ناچیزی میگیرند. آدمهایی که از کارتنخوابی و آینده میترسند. آدمهایی که آرزو دارند روزی یک نفر از دور، بیآنکه بدانند، بهشان شلیک کند. همانها که از جایی به بعد آنقدر وامیدهند که میخواهند همهچیز بدتر شود. مثل من. مثل مامان.
شب مامان هیچجوره نمیآید خانه. میخواهد بماند پیش بچهاش برنا توی بیمارستانِ خصوصیِ تهرانکلینیک. پول بیمارستان را کی میدهد؟ ما که هر چه داشتیم دادیم برای خانه و اسبابکشی. شاید صاحبکار برنا حقوقش را یکجا بدهد. اگر ندهد چی؟ اگر بخواهند دستگاهها را به خاطر پول از برنا جدا کنند چی؟
دوست برنا با پراید تصادفیاش میرساندم. توی ماشین میگوید «برنا همیشه حواسجمع بود. طناب ایمنیش رو سفت میبست، حواسش شیشدُنگ به کار بود. صبح هم حالش خوب بود. گفت دیگه نمیخواد بیاد و کار آخرشه. تلفنی با یکی دعواش شد، یه ساعت داشت دادوبیداد میکرد پای ساختمون. عصبی شده بود. همین شد که یادش رفته بود طناب ایمنیش رو ببنده، ول شد توی هوا…»
میگویم «نگفت با کی حرف زده؟»
میگوید «نه.»
جلو خانه ناهید را از دور میبینم که سیگار روشن کرده و با موبایلش حرف میزند. لابد آمده دنبال ساکش. تا پشتش به من است میپیچم تو. پایش را میگذارد لای در اما زور من بیشتر است. فشار میدهم و در را میبندم. جیغ میزند که بترساندم و به خاطر همسایهها کوتاه بیایم اما محلش نمیگذارم. مانتو و شالم را درنیاورده، میروم دم پنجره. ناهید هنوز آن پایین است. داد میزنم «آهای ناهید!» سرش را که بالا میکند، لباسهایش را دانهدانه از ساک میکشم بیرون و پرت میکنم توی هوا. دلم میخواهد بیآبرو شود و جز بزند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گشنگی |
نویسنده | کتایون سنگستانی |
ناشر چاپی | نشر چشمه |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 129 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-01-0958-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |