معرفی و دانلود کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد
برای دانلود قانونی کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد
نصرالله قادری مجموعه نمایشنامهی گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد را با بیان و زبانی بدیع و طرح پرسشهایی عمیق در باب زندگی و مرگ نگاشته که همزمان تعقل و احساس مخاطب را به چالش میکشد و اینگونه رسالت خود را بهعنوان نمایشنامهنویسی کنشگر به انجام میرساند.
دربارهی کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد
کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد مجموعه نمایشنامههایی است به قلم نصرالله قادری که هرکدام در ژانر و سبکوسیاقی متفاوت نوشته شدهاند؛ گویی تجربهی زیستهی نویسنده از تنهایی، زندگی و مرگ در نمایشنامهها تبلور یافته است. این مجموعه شامل هفت نمایشنامه به نامهای «گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد»، «به من دروغ بگو!»، «قصهی شهر فرنگ، شهر ما»، «اسفنکس»، «افسانهی پدر»، «سوفیای من!» و «مثل همیشه» است. در ابتدای هر نمایشنامه مقدمهای کوتاه آمده که تجربیات نویسنده را در پروسهی خلق اثر، نه با شیوهای معمول، بازگو میکند. در پایان هر نمایشنامه نیز اطلاعات مربوط به تاریخ و مکان اجرا و لیست عوامل و بازیگران آورده شده است.
فضای نمایشنامهها مرموز، سرد و تاریک است؛ سلولی انفرادی در زیرزمینی نمور و تاریک، یا حیاطی کهنه و قدیمی در حال فرو ریختن و یا قبرستانی دور از شهر. ماه، تکدرخت، دریا، صدا و موسیقی در فضاسازیها نقش مهمی دارند.
زبان در نمایشنامههای کتابِ گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد از زبان فاخر به زبان عامیانه و کوچهوبازار متغیر است. نمایشنامهی قصهی شهر فرنگ، شهر ما زبانی ریتمیک و ژانر کمدی دارد و از این نظر با سایر نمایشنامههای این مجموعه متفاوت است.
درونمایهی نمایشنامهها باورهای نصرالله قادری را به بنیانهای مقدس آفرینش و حضور انسان بهعنوان عامل تأثیرگذار در این کرهی خاکی و بازتعریف او از مفاهیم زندگی به نمایش میگذارد. کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد گویی مانیفستهای بدیع نویسنده از فلسفهی وجودی انسان در قالب نمایش است؛ او بهخوبی آگاه است که هدف تئاتر پیشاز هرچیز پرسشگری است و نه خطابه و وظیفهی نمایشنامهنویس صرفاً طرح پرسش است و نه پاسخ به آن. همچنین جایگاه مخاطب در درام را علت غایی میداند که باید به آن توجه شود و درعینحال درام تا حد مقبولیتِ مخاطب تنزل پیدا نکند.
انتشارات نیستان چاپ کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد را بر عهده داشته است.
کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد برای علاقهمندان و فعالانِ حوزهی تئاتر و درام و تمام پرسشگرانِ فلسفهی زندگی مناسب است.
با نصرالله قادری بیشتر آشنا شویم
نصرالله قادری در دی ماه سال 1339 در سمنان چشم به جهان گشود. نقطهی فعالیت این نویسنده، کارگردان و بازیگر با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، زیر نظر استاد بهروز غریبپور آغاز شد. او کارشناسیِ کارگردانی سینما را در دانشگاه هنر خواند و مدرک ارشدِ کارگردانی تئاتر را از دانشگاه تربیت مدرس گرفت. او همچنین مدرک درجهیک هنری، معادل دکتری دارد. قادری دورههای آموزشی کوتاهمدتی در انیستیتو لویی لومیرهای فرانسه و استودیو تئاتر لهستان گذرانده است.
نصرالله قادری تقریباً در تمام دانشگاههای ایران تدریس کرده است. او همچنین ریاست کانون ملی منتقدان تئاتر ایران وابسته به A.I.C.T، عضویت هیئتعلمی و مدیریت گروه تئاتر کارشناسیارشد دانشگاه آزاد، هیئتعلمی و مدیریت گروه سینما دانشگاه هنر، مدیریت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیریت اجرایی مرکز تولید تئاتر عروسکی در کانون پرورش فکری، سردبیری ماهنامه تخصصی تئاتر، مدیریت انتشارات نمایش و بسیاری سمتهای دیگر را بر عهده داشته است. او داور جشنوارههای بسیاری ازجمله جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر دوره دوازدهم و سیزدهم، جشنوارهی منطقهای و استانی تئاتر و جشنوارهی تئاتر سوره بوده است.
کتابهای زیادی از نصرالله قادری در قالب نمایشنامه، رمان و آموزش تئاتر چاپ شده که از این میان میتوان به نمایشنامههای «یک قمقمه از کوثر»، «هرا»، «غم عشق» و رمانهای «تنهاترین عاشق، عاشقترین تنها» و «نالههای عشق» و همچنین کتاب آموزشی «آناتومی ساختار درام» و مجموعهمقالات «زندگی در تئاتر» اشاره کرد.
نصرالله قادری نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایشنامههای «اسفنکس»، و «افسانهی لیلیث» بوده که در تالار مولوی تهران اجرا شده است.
در بخشی از کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد میخوانیم
هاسمیک: نفرین به سرزمینی که مرگ در آن مائده میآفریند. نفرین به روزگاری که زنی تنها، سرشار اندوه عشق چنگ در آسمان میزند. هنگامهای که خونش انجماد نور و تنفر بود. کاشکی داوری در کار بود به مرگ من!
مرگ من به دست مردی رقم خورد که سپید بود چون برف و پیراهن سرخ پوشیده بود به رنگ انار. او مرا کشت که دوستش میداشتم به وسعت دل! لحظهی مردنم نگاهش را دیدم. اندوه نوری منجمد، تنفری یخین در پس مهربانی پنهان مردم چشمش که از زمین و آسمان شرم داشت. نگاهی که حتی همین حالا مرا به لرزه میاندازد.
من طالب عشق بودم که مُردم! (مکث.)
زندگی کردن نابخردی است و ما چه نابخردیم! من آنقدر مُردهام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر نمیترساند. بر من حکم نکنید. تا بر شما حکم نشود! فقط با قلبتان مرا بفهمید. با قلبی که اگر عقل میداشت هرگز نمیتپید.
ای آن که مرا دوست نمیداری. باش در این جهان و بزی. مرا هم دوست مدار.
(آرام آرام صدای چک چک قطرات آب به گوش میرسد. ژانوس بی که دری را بگشاید از پشت سر هاسمیک وارد میشود. اسلحهای در دست دارد. هاسمیک مهربان بر میگردد. روبروی ژانوس زانو میزند.)
فهرست مطالب کتاب
گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مُرد!
به من دروغ بگو!
قصه شهر فرنگ، شهر ما
اسفنکس
افسانه پدر
سوفیای من!
مثل همیشه
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب گاهی اوقات برای زنده ماندن باید مرد |
نویسنده | نصرالله قادری |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 374 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-337-728-1 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه درام ایرانی |