معرفی و دانلود کتاب نقطه آبی کمرنگ: مجموعه فیلمنامه و نمایشنامه

معرفی کتاب نقطه آبی کمرنگ: مجموعه فیلمنامه و نمایشنامه

کتاب نقطه آبی کمرنگ مجموعه‌ای از چند فیلمنامه و نمایشنامه است که توسط عطیه صباحیان به نگارش در آمده‌اند. موضوع محوری تمام آثار گردآوری شده در این کتاب سفر است. سفرهایی کوتاه به اندازه طول یک کوچه یا سفرهایی بلند که مسافر آن، پا را از واقعیت فراتر می‌گذارد و در رویا و خیالات سیر می‌کند. تجربه‌های حاصل از هر سفر سبب خلق سوژه‌های شگفت انگیزی می‌شود که جرقه‌ی داستان اصلی هریک از نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌های این کتاب است.

درباره کتاب نقطه آبی کمرنگ:

عطیه صباحیان در نگارش کتاب نقطه آبی کمرنگ کوشیده است سبک نگارشی یک‌دستی جریان داشته باشد و به هنگام خوانش، توضیح صحنه‌ها از گفتگوها جدا نمانده و فارغ از این‌که به اجرا درآیند یا صرفاً به صورت یک متن روایی مکتوب باقی بمانند، در نهایت به یک کلیت یکپارچه تبدیل شوند. هر شخصیت صدایی منحصر به خود دارد که با جنسیت، جایگاه او در روایت و شیوه سخن گفتنش از سایرین مشخص می‌شود. بنابراین شیوه گفتار و اندیشه شخصیت‌ها در نگارش گفتگوها مدنظر بوده و لحن آن‌ها از یکدیگر متمایز است.

علت گردآمدن چهار اثر در یک مجموعه درون‌مایه مشترک سفر است. در این سفرهای کوتاه و بلند، حقیقی و خیالی، تنهایی و گروهی، قرار است نیکی جایگزین بدی شود و سپیدی بر سیاهی غلبه کند و امید ما را از ورطه هولناک ناامیدی بیرون بکشد و نجات دهد. گرچه در سفر بی‌پایانمان در عالمی که هنوز نمی‌دانیم تا کجا گسترده است، تنهاییم و نمی‌دانیم این تنهایی چقدر حقیقت دارد و نمی‌دانیم این سفر تا کجا خواهد بود و ندانستن‌های بسیار دیگر... اما هنوز زیبایی خانه‌مان و همراهی و همدلی انسانی را و تولدهای کوچک هر روزه و طلوع خورشیدمان را از دست نداده‌ایم. و هنوز این تیله آبی بزرگ می‌چرخد و چرخیدنش نشانه‌ای است که روزها می‌گذرند، سال‌ها می‌گذرند، سرما می‌گذرد و شب هم. همان‌قدر که خوشی‌ها می‌گذرند، تلخی‌ها و رنج‌ها و از دست دادن‌ها و نبودن‌ها و نداشتن‌ها و تاریکی‌ها هم می‌روند و روز می‌آید.

«نقطه آبی کمرنگ» نام تصویری عجیب از فضای کیهانی است که کره زمین در آن به اندازه یک پیکسل آبی رنگ کوچک مشاهده می‌شود. این تصویر که در سال 1990 توسط کاوشگر ویجر 1 به دستور گروه پشتیبانی این کاوشگر گرفته شد، بعدها الهام بخش کارل سیگان، یکی از اعضای پروژه ویجر، برای نوشتن کتابی فلسفی شد. کتاب حاضر ادای دین مستقیمی است به اندیشه بی‌نظیر اخترشناسانی که پدیده‌ای این‌چنین را برای خودشناسی بشر به او تقدیم کرده‌اند.

کتاب نقطه آبی کمرنگ مناسب چه کسانی است؟

مطالعه این کتاب را به علاقه‌مندان به نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب نقطه آبی کمرنگ می‌خوانیم:

صحنه‌ای از کویر. در دوردست‌ها سایه‌ای از تپه‌های شنی دیده می‌شود. نزدیک غروب خورشید است و نوری نارنجی همه‌جا را فرا گرفته است. در جلوی صحنه دو چادر مسافرتی بزرگ برپا شده؛ محسن کنار یکی از چادرها مشغول محکم کردن اتصال‌های چادر با زمین و اطمینان از استحکام آن است. از بیرون صحنه صدای آوازی به گوش می‌رسد و به دنبال آن گروهی جوان وارد می‌شوند.

صدای آواز: چون تو جانان منی... جان بی تو خرم کی شود
چون تو در کس ننگری... کس با تو همدم کی شود
گر جمال جان فزای خویش بنمایی به ما
جان ما گر در فزاید حسن تو کم کی شود
دل ز من بردی و پرسیدی که دل گم کرده‌ای
این چنین تنهایی‌ات با من مسلم کی شود...

ابتدا شیدا و هما و به دنبال آن‌ها میثم و هاتف درحالی‌که همگی بوته‌های خار و شاخه‌های خشکیده به دست دارند، وارد می‌شوند. هاتف زیر لب آوازی را زمزمه می‌کند، میثم هم با او همراهی می‌کند و گفتگویی به آواز شکل گرفته است.

هاتف: چون مرا دل خستگی از آرزوی روی توست... این چنین دل خستگی...
میثم:... زایل به مرهم کی شود؟
هاتف: غم از آن دارم که بی تو چو حلقه بر درم...
میثم: تا تو از در درنیایی...
هاتف:... از دلم غم کی شود؟
میثم: خلوتی می‌بایدم با تو زهی کار کمال...
هاتف: ذره‌ای در خلوت خورشید عالم کی شود؟

محسن کنار اجاقی می‌آید که در میان عرصه چادرها برپاست و همه به سمت او می‌روند. هاتف و میثم همان‌طور که هنوز زمزمه می‌کنند، هیزم‌ها را کنار اجاق روی زمین می‌ریزند و همان‌جا وا می‌روند. میثم ناگهان گویی چیزی به یادش آمده باشد از جا می‌پرد و دسته شاخه‌های خشکیده را از شیدا می‌گیرد. شیدا با بی‌محلی از کنارش می‌گذرد و کنار اجاق می‌نشیند. هما که شاخه به دست مانده کنار اجاق می‌آید، محسن سریع شاخه‌ها را از او می‌گیرد و مشغول آماده کردن اجاق می‌شود.

فهرست مطالب کتاب

سخن ناشر
سخن نویسنده
مقدمه
کالیبر 38
یک: خارجی، شب، خیابان خلوت و تاریک
دو: داخلی، بعدازظهر همان روز، باشگاه تیراندازی (بازگشت به گذشته)
سه: خارجی، شب، خیابان خلوت و تاریک، مقابل در خانه (ادامه یک)
چهار: خارجی، روز (ظهر)، حیاط خانه، (بازگشت به گذشته)
پنج: خارجی، شب، مقابل در خانه و حیاط خانه (ادامه سه)
شش: داخلی، شب، داخل خانه (ادامه)
هفت: داخلی، شب، همانجا (کمی بعد)
روزهای آخر اسفند
یک: داخلی، روز، مغازه ساز فروشی
دو: خارجی/داخلی، روز، خیابان جلوی مغازه/ داخل اتومبیل (ادامه)
سه: داخلی، روز، راه پله آپارتمان سارا
چهار: خارجی، روز، مقابل خانه سارا
پنج: داخلی، روز، اتومبیل امیرعلی (ادامه)
شش: اندکی بعد، همان
هفت: اندکی بعد، همان
هشت: خارجی، روز (نزدیک غروب)، قبرستان دور افتاده
نه: خارجی، شب، خیابان
به تماشای آب‌ها
یک: خارجی، روز، دامنه صخره‌ای در نزدیکی جنگلبانی
دو: خارجی، روز، محوطه بیرونی جنگلبانی
سه: خارجی/ داخلی، روز، اتومبیل جنگلبانی
چهار: خارجی، روز، جایی میان جنگل
پنج: خارجی، روز، جایی ناشناخته میان جنگل
شش: خارجی، روز، باغ پرندگان
هفت: داخلی، روز، کاخی ناشناخته در باغ پرندگان
هشت: خارجی، شب، باغ پرندگان
نه: داخلی، روز، اتاق بیمارستان
نقطه آبی کمرنگ