معرفی و دانلود کتاب صدای شکستن
برای دانلود قانونی کتاب صدای شکستن و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صدای شکستن
کتاب صدای شکستن نمایشنامهای بدیع به قلم بهمن فرسی، نویسنده و نمایشنامهنویس برجستهی ایرانی است. این اثر زندگی جوانی به نام فرهاد را روایت میکند که خودکشی کرده اما پیش از مرگش واکنش اطرافیانش را نسبت به این موضوع پیشگویی کرده و آنها را بر روی نواری ضبط کرده است که بعد از فوتش در حضور همه پخش میشود.
فرهاد شخصیت اصلی نمایشنامه، جوانی شیدا، افسرده و تا حدودی یاغی است که به طور جسمانی در داستان و میدان نمایش حضور ندارد و باید او را اول شخص غایب نامید. او از سویی عاشق و شیفتهی توتیا بود، عشقی ناب و افلاطونی که پایانی نافرجام داشت و از سوی دیگر در کشمکش افکار و اندیشههای تاریک و پرخاشگرانهی خود به سر میبرد. دلایل او برای پایان دادن به زندگیاش هم معلوم و هم مجهول است. فرهاد جوانی مایوس و دلزده از زندگی بود.
نمایشنامهی صدای شکستن احساسات، تلاطمها و کشمکشهای عجیب و پیچیدهی فرهاد در زندگی را روایت میکند. اما نقطه عطف نمایشنامه اقدام عجیب و مرموز فرهاد قبل از خودکشیاش است. او پیش از مرگش در یک حلقه نوار صوتی پیشگوییهایی از واکنش اطرافیانش نسبت به مرگ خود و تمام ناگفتههایش در زندگی را ضبط میکند. فرهاد، برادرش را مسئول پخش این نوار صوتی کرده بود اما او در مقابل بازماندگان ظاهر نمیشود و با پخش نوار، بازماندگان را در وضعیتی پیچیده که به محاکمهی مرگ فرهاد شبیه است، قرار میدهد.
بهمن فرسی را بیشتر بشناسیم:
او متولد 1312 در تبریز، نویسنده، شاعر، نمایشنامهنویس، ترانهسرا، کارگردان و بازیگر صاحبنام ایرانی است. فرسی پس از اینکه تحصیل را رها کرد و مشاغل مختلفی را تجربه نمود، به استخدام دولت درآمد. او در دوران جوانی داستاننویسى، نویسندگی نمایشنامه و نقد را آغاز و به آنها مشغول شد. در آن دوره کتاب و نمایشنامههای متفاوتی به قلم فرسی منتشر شد که از جملهی آنها میتوان به رمان به یادماندنی «شب یک، شب دو» در سال 1353 اشاره کرد. او به نوشتن برای نشریات مختلف و کارگردانی تئاتر نیز مشغول بود و نمایشنامههای متعددی را در تهران به روی صحنه برد. فرسی هم اکنون در لندن زندگی میکند و به ادامهی فعالیتهایش در زمینه ادبیات، نمایشنامهنویسی و تئاتر مشغول است.
در بخشی از کتاب صدای شکستن میخوانیم:
بازی: توتیا در کاناپه نشسته است. لیوان را برمیدارد و جرعهیی مینوشد.
توتیا روییدن و پرواز، درخت و پرنده، زندگی برای اون مفهوم دیگهیی نداشت. دفعۀ آخری که دیدمش سخت آشفته بود. دیوونه بود. درمونده و خالی بود. لحظهیی بود که همه چیز بریده میشد. و بریده شد. با غیظ و تنفر گفت (با صدای نقل قول) من میترسم. آره من دارم میترسم. ولی به جای اینکه فرار کنم، تف میکنم. (مکث، همچنان با صدای نقل قول) دیگه هیچکس منو نمیبینه، هیچکس، حتی تو. (مکث) یعنی من. (مکث) تو به من معتاد شدهای، ما همهمون به هم معتاد شدهایم. از هم نفرت داریم ولی به هم احتیاج داریم. اما تو، تو رو باز همه میبینن، باور میکنن. قبول دارن. قبول دارن که این یه پرندهس، یه پرنده، یه زن، که رو هیچ درختی نمیتونه برای همیشه بند بشه. (مکث) راست میگفت. اون درخت بزرگی بود. صریح و برهنه. همۀ عمر ایستاده زندگی کرد. و ایستاده و آشکار خودشو کشت. اونو نمیشه فراموش کرد.
رامین (از تاریکی بدون آنکه دیده شود. ) ولی دلت میخواد که فراموشش کنی. اگه غیر از این بود اصلاً به این فکر نمیافتادی که اونو میشه فراموش کرد یا نه.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب صدای شکستن |
نویسنده | بهمن فرسی |
ناشر چاپی | نشر بیدگل |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7806-10-4 |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه درام ایرانی |