معرفی و دانلود رایگان کتاب کوته فکران جامعه
برای دانلود قانونی کتاب کوته فکران جامعه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب کوته فکران جامعه
کتاب کوته فکران جامعه نوشتهی احسان کیانفرد، داستان زندگی فردی نابینا را به تصویر میکشد که به دلیل معلولیتش از همان دوران طفولیت از سوی خانواده طرد میشود، اما در آینده توان و قدرت خود را به رخ خانواده و جامعه میکشد.
دربارهی کتاب کوته فکران جامعه:
جامعه به معنای گروه یا جمعی از انسانهاست که در کنار یکدیگر، در یک کشور، شهر، محله و یا یک خانه زندگی میکنند. تعبیر و تعریف هر کس از جامعه میتواند متفاوت باشد. جامعه را میشود به دیواری قطور و بلند تشبیه کنیم که از تعداد بسیار زیادی آجر تشکیل شده و استقامت خود را همواره داراست.
هر یک از آجرهای این دیوار بزرگ میتواند یکی از اعضای جامعه باشد. مثلاً میتواند یک سرباز وظیفه، یک پزشک، یک کارگر، یک سیاسی، یک فرهنگی، رئیس جمهور، حاکم و هر فردی که در این جامعه قرار دارد، باشد. جایگاه هر یک در این دیوارِ جامعه متفاوت است. مردم عادی همیشه در لایههای زیرین این دیوار قرار دارند و هر چقدر که مقام و رتبه انسانها بالاتر میرود جایگاه آجری آنها هم بالاتر میرود و در لایهای بالاتر قرار میگیرند.
یک دیوار همیشه از پایه و تعداد اندکی آجر شروع به چیدن میکند و در نهایت به یک دژ مستحکم تبدیل میشود. جامعه نیز در ابتدا با تعداد کمی از انسانها شروع میشود و رفتهرفته با بالا رفتن جمعیت به یک جامعه کشوری بدل میگردد. از این رو باید به تمامی افراد جامعه از هر قشر،گروه، آیین، جنس، با معلولیت و بدون معلولیت توجه کرد و ارج نهاد.
کتاب پیش رو، نه به منظور ایراد گرفتن به مردم جامعه، بلکه به دلیل افزایش سطح فکری و فرهنگی جوانان که در شرایط حساس زندگی قرار دارند، نوشته شده است. این کتاب داستان فردی نابینا را نمایش میدهد که در مسیر زندگی پرفرازونشیب خود راههای بسیار دشواری را طی میکند و مواردی را با چشمان نابینا میبیند که افراد بینای جامعه از درک آن عاجزند.
کتاب کوته فکران جامعه برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانهای اجتماعی علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب کوته فکران جامعه میخوانیم:
چند قدمی را بیشتر به سمت راست برنداشتم که متوجه شدم آفتاب نمیتابد و سوزشی را از جانب آن حس نمیکنم. چرا که خورشید در پشت یک برج بلند گم شده بود و این همان ساختمانی بود که من آن را دنبال میکردم. در همین حین یک صدای آشنا به گوشم رسید که بدون شک صدای همان زنی بود که از پیرمرد آدرس پرسیده بود. با شنیدن صدای او مطمئن شدم که راه را اشتباهی نیامدهام. حس خوبی نظیر یک پیروزی بزرگ به من دست داد. ولی این حس تا زمانی با من بود که بوی توتون خشک شده از جانب آن زن به مشامم رسید. کمی نزدیکتر شدم. خودش بود و داشت با یک پسر جوان صحبت میکرد. برایم تازگی داشت که یک زن در خیابان و جلوی همه مردم سیگار بکشد. اما کاش فقط همین بود. چون بعد از چند ثانیه یک بوی تهوعآور، حالم را به هم زد. آنقدر تحت تاثیر آن بو قرار گرفتم که به سرعت از آن جا دور شدم. بوی غریبی نبود. پیشتر هم از یک معتاد چنین بویی به مشامم رسیده بود. ولی این بار خیلی نزدیک و آزار دهنده بود.
تاسفآور بود. یک زن ابتدا با سیگار در خیابان و بعد به دنبال چنین چیزی! اصلاً قبول این واقعه برایم ممکن نبود. این اتفاق با چیزهایی که من یک عمر میشنیدم مغایرت بسیار داشت و نشان از نوعی تغییر فرهنگی زوال محور داشت. پس از آن خیلی سعی کردم فراموش کنم اما هر بار با قدرت بیشتری به درون ذهنم رخنه میکرد و عذابم میداد. با این همه، خودم را به سختی به پرورشگاه رساندم و برای اولین بار در این وقت از روز به تختخواب رفتم تا با خواب از این سرگیجه رهایی یابم.
یکی دو روز از جایم تکان نخوردم و در میان تاریکی زیبای خودم گم شده بودم تا همه چیز را در مورد آن روز از یاد ببرم. در این مدت، کلی تصورات جورواجور به فکرم میآمد و عوض میشد. من خیلی چیزها را لمس کرده بودم و در خیال خود برای آنها تصویرسازی کرده بودم. چیزهایی را که به آنها دسترسی داشتم را درست تصویرسازی میکردم ولی موجودات زیادی بود که من لمس نکرده بودم و فقط در مورد آنها شنیده بودم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب کوته فکران جامعه |
نویسنده | احسان کیان فرد |
ناشر چاپی | انتشارات ارشدان |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 162 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-275-977-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |