معرفی و دانلود رایگان کتاب کوته فکران جامعه

عکس جلد کتاب کوته فکران جامعه
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب کوته فکران جامعه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب کوته فکران جامعه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب کوته فکران جامعه

کتاب کوته فکران جامعه نوشته‌ی احسان کیان‌فرد، داستان زندگی فردی نابینا را به تصویر می‌کشد که به دلیل معلولیتش از همان دوران طفولیت از سوی خانواده طرد می‌شود، اما در آینده توان و قدرت خود را به رخ خانواده و جامعه می‌کشد.

درباره‌ی کتاب کوته فکران جامعه:

جامعه به معنای گروه یا جمعی از انسان‌هاست که در کنار یکدیگر، در یک کشور، شهر، محله و یا یک خانه زندگی می‌کنند. تعبیر و تعریف هر کس از جامعه می‌تواند متفاوت باشد. جامعه را می‌شود به دیواری قطور و بلند تشبیه کنیم که از تعداد بسیار زیادی آجر تشکیل شده و استقامت خود را همواره داراست.

هر یک از آجرهای این دیوار بزرگ می‌تواند یکی از اعضای جامعه باشد. مثلاً می‌تواند یک سرباز وظیفه، یک پزشک، یک کارگر، یک سیاسی، یک فرهنگی، رئیس جمهور، حاکم و هر فردی که در این جامعه قرار دارد، باشد. جایگاه هر یک در این دیوارِ جامعه متفاوت است. مردم عادی همیشه در لایه‌های زیرین این دیوار قرار دارند و هر چقدر که مقام و رتبه انسان‌ها بالاتر می‌رود جایگاه آجری آن‌ها هم بالاتر می‌رود و در لایه‌ای بالاتر قرار می‌گیرند.

یک دیوار همیشه از پایه و تعداد اندکی آجر شروع به چیدن می‌کند و در نهایت به یک دژ مستحکم تبدیل می‌شود. جامعه نیز در ابتدا با تعداد کمی از انسان‌ها شروع می‌شود و رفته‌رفته با بالا رفتن جمعیت به یک جامعه کشوری بدل می‌گردد. از این رو باید به تمامی افراد جامعه از هر قشر،گروه، آیین، جنس، با معلولیت و بدون معلولیت توجه کرد و ارج نهاد.

کتاب پیش رو، نه به منظور ایراد گرفتن به مردم جامعه، بلکه به دلیل افزایش سطح فکری و فرهنگی جوانان که در شرایط حساس زندگی قرار دارند، نوشته شده است. این کتاب داستان فردی نابینا را نمایش می‌دهد که در مسیر زندگی پرفرازونشیب خود راه‌های بسیار دشواری را طی می‌کند و مواردی را با چشمان نابینا می‌بیند که افراد بینای جامعه از درک آن عاجزند.

کتاب کوته فکران جامعه برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های اجتماعی علاقه‌مند هستید، این کتاب برای شماست.

در بخشی از کتاب کوته فکران جامعه می‌خوانیم:

چند قدمی را بیشتر به سمت راست برنداشتم که متوجه شدم آفتاب نمی‌تابد و سوزشی را از جانب آن حس نمی‌کنم. چرا که خورشید در پشت یک برج بلند گم شده بود و این همان ساختمانی بود که من آن را دنبال می‌کردم. در همین حین یک صدای آشنا به گوشم رسید که بدون شک صدای همان زنی بود که از پیرمرد آدرس پرسیده بود. با شنیدن صدای او مطمئن شدم که راه را اشتباهی نیامده‌ام. حس خوبی نظیر یک پیروزی بزرگ به من دست داد. ولی این حس تا زمانی با من بود که بوی توتون خشک شده از جانب آن زن به مشامم رسید. کمی نزدیکتر شدم. خودش بود و داشت با یک پسر جوان صحبت می‌کرد. برایم تازگی داشت که یک زن در خیابان و جلوی همه مردم سیگار بکشد. اما کاش فقط همین بود. چون بعد از چند ثانیه یک بوی تهوع‌آور، حالم را به هم زد. آنقدر تحت تاثیر آن بو قرار گرفتم که به سرعت از آن جا دور شدم. بوی غریبی نبود. پیش‌تر هم از یک معتاد چنین بویی به مشامم رسیده بود. ولی این بار خیلی نزدیک و آزار دهنده بود.

تاسف‌آور بود. یک زن ابتدا با سیگار در خیابان و بعد به دنبال چنین چیزی! اصلاً قبول این واقعه برایم ممکن نبود. این اتفاق با چیزهایی که من یک عمر می‌شنیدم مغایرت بسیار داشت و نشان از نوعی تغییر فرهنگی زوال محور داشت. پس از آن خیلی سعی کردم فراموش کنم اما هر بار با قدرت بیشتری به درون ذهنم رخنه می‌کرد و عذابم می‌داد. با این همه، خودم را به سختی به پرورشگاه رساندم و برای اولین بار در این وقت از روز به تختخواب رفتم تا با خواب از این سرگیجه رهایی یابم.

یکی دو روز از جایم تکان نخوردم و در میان تاریکی زیبای خودم گم شده بودم تا همه چیز را در مورد آن روز از یاد ببرم. در این مدت، کلی تصورات جورواجور به فکرم می‌آمد و عوض می‌شد. من خیلی چیزها را لمس کرده بودم و در خیال خود برای آن‌ها تصویرسازی کرده بودم. چیزهایی را که به آن‌ها دسترسی داشتم را درست تصویرسازی می‌کردم ولی موجودات زیادی بود که من لمس نکرده بودم و فقط در مورد آن‌ها شنیده بودم.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب کوته فکران جامعه
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات ارشدان
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات162
زبانفارسی
شابک978-622-275-977-3
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب کوته فکران جامعه

محمد ذبیحی
۱۴۰۱/۷/۶
کتاب جذابیت دارد اما در توانایی‌های یک نابینا اغراق شده است، اینکه رانندگی کند بدون گواهینامه و اینکه بدون هیچ آموزشی رانندگی کند، گاهی در چینش موضوعات اشتباهات فاحشی دارد، اینکه پدرش از قبل برای او آپارتمانی خریده با یخچال پر از مواد غذایی، اصلا پدر او از کجا میدانسته پسرش پرورشگاه را کی ترک خواهد کرد، ویا پارک خودرو در پارکینگ با در باز و سوئیچ روی آن ویا چگونگی حضور در دادگاه که با وجود چندین شعبه رسیدگی مستقیم به همان اتاقی رفت که پرونده در دست بررسی بود، اینکه محیط دادگاه یک جو سنگینی دارد درست اما نه به آن شکل کهترین شده بود، اتفاقا تنها کاری که در این محیط انجام نمیشود خندیدن است‌ای کاش میخندیدند. مطالب کتاب تخیلی است که با کمی از واقعیت ممزوج شده است، اتفاقات خیلی دور از ذهن است، مثلا یک نابینا بدون هیچ علمی در زمینه پزشکی بدنبال اختراع فرمولی برای یک بیماری نادر است، مطالب ناشیانه نوشته شده و بد هم پردازش شده. بطور کلی از خواندن کتاب چیزی دستگیرت نمیشود.
محمد رضا طلانژاد
۱۴۰۱/۳/۱۲
عالی بود با مقدمه سر گرم کننده شروع شده وبه قول معروف کمی فریبنده بود تا جایی که خواننده خیال میکرد واقعی است.
اما اغراق کردن نویسنده هم عالی بود نظیر نداشت البته کمی خواننده را به شک وا میداشت
اما در مورد آن ویروس BK جستجویی کردم ولی چیزی شبیه به این داستان نبود مثلا گفته بود بی کی مخفف نام کسی
اولین است که ویروس را در ادرار او شناسایی کرده‌اند ولی در این داستان چیزی دیگری میگفت. شاید هم این کارِ خود نویسنده بوده باشد که تا هنوز مرا فریب داده😁
به هر حال کتاب بسیار مفید وآموزنده ودر عین حال پند آموز بود که میتوان برای جوانان به جهت شناخت احساسات واصلاح رفتار معرفی کرد. واین کتاب ویا این داستان دومین داستانی بود که بسیار جالب بود وبا شوق وزوق خیلی زیاد خواندم وبه پایان رساندم
اولین داستان زیبایی که خواندم و واقعیت هم داشت در مورد مرد سیاه پوست آفریقایی بود بود که در ایران آمده بود ودین اسلام را بر گزیده بود
سارینا آزمون
۱۴۰۱/۷/۱۲
با احترام به تمام افراد نابینا... کتاب ایراداتی داشت که انگار خواننده رو مورد تمسخر گرفته
از جمله ایرادات کتاب میتوان به رانندگی افراد نابینا ان هم بدون آموزش پیشین اشاره کرد..
آدمای بینا و عادی بعد از آموزش و گذر دوران استرس، چندین مرحله آزمون و.. تازه کم کم شروع میکنن یاد بگیرن رانندگی رو و و
طی سالها تجربه ماهر میشن چجوری یه فرد نابینا بدون آموزش رانندگی ماه انه رانندگی میکنه؟؟؟
کتاب به طرز فجیعی ناشیانه بدون علم نویسندگی نوشته شده!! لطفا لطفا قبل از چاپ و نشر کتاب خودتون یه دور بخونین..
کتاب‌های تخیلی از قبیل دنیای جادویی و فلان قابلیت انعطاف و کشش اغراق رو دارن خیلی زیاد هم دارن ولی این کتاب مربوط به زمان معاصر هست و حال رو بیان میکنه و دنیای دیگه‌ای در کار نیست..
توصیه میکنم که قبل از شروع نوشتن انتخاب کنید که در چه قالبی میخواهید نویسندگی کنید.. تخیلی.. درام.. زندگینامه.. و غیره
ترکیب چند تا قالب نوشتن باهم شاید خوب دربیاد ولی نمیشه تضمین کرد که همیشه خوب میشه.. مثل اغراق‌های این کتاب.. که فرد نابینا راحت بدون اطلاع قبلی اتاق مورد نظر دادگستری رو تشخیص میده.. عین یه فرد بینا که با کمک تابلو‌ها مسیر رو درست میره و گاهی هم میپرسه از افراد توی مسیر
در هرحال من انتقاد هامو کردم و ایرادات کتاب رو ذکر کردم. ممنون از کتابراه
هانیه زارعی
۱۴۰۱/۷/۲۰
با سلام خداقوت
باید اعتراف کنم لحظه‌هایی بود که غرق داستان شده بودم و یادآور خاطرات زیادی برای خودم بود. پندهای جالب و آموزنده‌ای داشت که تا آخرین لحظه قابل پیش بینی نبود که آخر هر داستان چه می‌شود و من را مشتاق به پایان رساندن سریع تر کتاب میکرد.
غیرقابل پیش بینی بودن همیشه برای من پوینت مثبتی
بوده. اشاره به بحث آرامش، آسایش و رفاه و تفاوتهای آن که درنهایت به عبودیت ختم میشد را دوست داشتم. در کنار خوبی‌هایی که کتاب داشت اغراق زیادی درباره توانایی یک فرد نابینا با شرایط فعلی! وجودداشت. درست است که شاید در آینده با پیشرفت تکنولوژی رانندگی برای افراد نابینا فراهم شود ولی با تکنولوژی حال حاضر بسیاراغراق آمیز بود. هرچند خلاقیت تخیلی نویسنده برای وصف این حد از توانمندی فرد نابینا گاهی شگفت آور بود. و در نهایت سوئیچ کردن ناگهانی بعضی موضوعات برای من اذیت کننده بود و انسجام خیلی جالبی برای ذهن من خواننده از ابتدا تا انتهای کتاب به وجود نیاورد.
یاحق
Zeinab Hoseini
۱۴۰۳/۱/۳
نقد کتاب:
این کتاب ترکیبی از واقعیت و کمی تخیل است و در عین اینکه وقایع و مشکلات جامعه را بیان میکند، به حوادث غیر واقعی هم اشاره میکند که البته برای جامعه‌ای با مشکلات اجتماعی و سیاسی بسیار، خیلی هم دور از ذهن و تخیلی نیست مانند ویروس bk که اشاره‌ای به ویروس کرونا داشته. شاید نویسنده کمی در فردی
توانایی نابینا اغراق کرده و از واقعیت دور شده ولی هدف او نشان دادن توانایی‌ها و استعداد‌های نهفته افراد دارای نیاز ویژه ست و باز هم دور از ذهن نیست.
و این دلیل نمیشود که شایستگی‌های افراد کم توان را نادیده گرفت و آن‌ها را از جامعه طرد کرد.
خلاصه کتاب: حوادث جامعه را از زاویه دید یک شخص نابینا بیان میکند، فردی که با وجود نابینایی‌اش و مشکلات زندگی اش، دلسوز هموطنان خود است و پیگیر مسائل و مشکلات آنهاست. از طرفی هم که توسط پدر خود طرد و رها شده، در پی اثبات شایستگی‌ها و موفقیت‌های خود به پدرش می‌باشد.
از جمله اقدامات این شخصیت برجسته داستان، کشف ویروس bk و نجات جهان از این بیماری، نوشتن کتاب خائن و انتشار آن، ثبت خاطرات یک جوان عاشق و انتشار کتاب آن، کمک به کودکان کار و زنان دستفروش، پیگیری مسئله قتل کودک کار سرطانی، راه یافتن به مسابقه تلویزیونی و برنده جایزه آن شدن، اهدا کردند جایزه مسابقه به شرکت کننده‌ای که نیاز مالی داشته، آموزش به کودکان نابینا و....
با تشکر از نویسنده محترم و کتابراه. 🌿🌼
اا
۱۴۰۲/۱/۹
کتاب فریبنده و جالبی بود ولی زیادی تخیلی بود چطور یه نابینا میتونه رانندگی کنه یا مثل پدرش چرا باید یه یخچال رو پر از خوراکی و غذا کنه یا چطور اون تونست فرمول یه بیماری رو کشف کنه اگه دقت کرده باشید به میکروسکوپ هم اشاره میکنه ولی چطور میتونه ازش استفاده کنه و اون چقدر از علم پزشکی و شیمی رو میتونه یا خوندن و نوشتن یاد بگیره ویا وقتی که یه دادگاه رفت اون مستقیم و بطور شانسی رفته تو اتاقی که پرونده مورد نظر ایشون اونجا بوده فضای دادگاه به طرز عجیبی انرژی منفی زیادی داره که باعث استرس احساس ناامنی میشه چطور ایشون خندش میگیره و بیخیال بوده کتاب از نظر تخیلی و سرگرم کننده بودن خوبه میتونست که به موضوع‌های بیشتری توجه کنه تا جالب تر باشه امیدوارم کتاب‌های دیگه
آقای احسان کیان فرد بهتر و بی عیبتر باشه چون تویه این کتاب عیب‌های زیادی داشتن ولی اینکه بتونه کتابی که با خودکار نوشته باشن رو بخونه یه چیزی ولی اینکه رسید عابربانک یا کارتخوان رو بخونه یه خورده عجیبه چون اونا اگه اشتباه نکنم لیزری چاپ شن چون هیچ رد فشاری رو کاغذ نیست انگار یکی با ملایمت خیلی زیادی داره عداد و نوشته هارو می‌نویسه.
رسول فرخی شهماروند
۱۴۰۱/۹/۱۳
با سلام و عرض ادب خدمت نویسنده محترم. به نظر من برای واقعی جلوه دادن داستان میتوانستید به جای نابینا بودن فرد میگفتید هر دو دست را ندارد یا هر دو پا را ندارد اینطور برای خواننده قابل پذیرش میشد ولی اینکه فرد نا بینا بتواند رانندگی کند و قبل از رانندگی ماشین را هم تغییر وضعیت بدهد یا نکته مهم تر فرد زمانی که وارد منزل شد و لباس‌هایی که در داخل کمد بودند از چه کسی بودند و از کجا میدانستند چه سایزی بخرند و وسایل داخل یخچال رو بر چه اساسی و چه کسی گذاشته بود، یا مهم‌ترین نکته فردی ک از مادرزادی نابینا هست از کجا رنگ هارو میشناسه درحالی که اون بجز سیاهی چیزی نمیبینه.. مثلا یک فرد نابینا اگر بینایی خودش رو ب دست بیاره و چند نوع رنگ جلوش بزاری از کجا میدونه مثلا رنگ زرد چه شکلیه.؟
نویسنده محترم با نهایت تشکر از شما اما برای رساندن منظور اصلی و مقصد خودتون قصد داشتید از یک داستان به عنوان مزه داستان استفاده کنید که ایراداتی داره.
.
۱۴۰۱/۱۱/۱۷
کتاب خوبی بود. این کتاب به ما نشان میدهد که کسانی که نابینایی هستند ناتوان نیستند یعنی نابینایی به معنای ناتوانی نیست و ما نباید آنهارا طرد کنیم.
یکی از نقطه ضعف‌های بزرگ کتاب که در خیلی از نظرات آمده است، این است که زیادی اغراق کرده. درسته کسانی که نابینا هستند میتوانند کار‌های زیادی انجام دهند
ولی خب یک نابینا دیگر نمیتوان رانندگی کند این یکم مسخره به نظر میاد.
ابتدای کتاب بسیار جذاب و سرگرم کننده شروع شده است و مطالب کتاب بیشتر دور تخیل میچرخد که در بعضی جاهای آن از واقعیت هم سخن به میان آمده است.
به نظر من نویسنده باید یکم ماهرانه تر این کتاب را مینوشت. و کمی بیشتر در مرد نویسندگی مطالعه میکرد. به هر حال نویسندگی کار سختی است و من از نویسنده محترم تشکر میکنم و به ایشان خسته نباشید میگویم.
با تشکر
سومین
۱۴۰۳/۶/۳۰
جوری که نویسنده از طرف یک نابینا صحبت می‌کرد واقعا آدم می‌تونست کاملا درک کنه که نابینا‌ها چجوری زندگی میکنن اما احساس میکنم کمی کلیشه‌ای و غیر واقعی بود درسته که توانایی هر فرد و کارهایی که انجام با بینا یا نابینا بودن یه آدم فرق زیادی رو نداره اما حتی ادن‌های بینا هم بعد از کلی تمرین می‌تونن کنن رانندگی اما چجوری یک فرد نابینا آنقدر خوب می‌تونه رانندگی کنه وقتی حتی تمرینم نکرده اما کتاب از خیلی نظر‌ها عالی بود که می‌تونه این ضعفش رو بپوشونه بخش کوچکی از رو هم به زندگی عاشقانه فرد اختصاص داده بود که بنظرم واقعا برای خواننده جواب بود در کل اگر می‌خواید یک کتاب با نثر عالی و کمی انگیزشی بخونید کتا خیلی مناسبی که هرکس شاید باید یبار بخونه
Kimia Omidvar
۱۴۰۰/۱۲/۸
کتاب جالبی بود اولش که شروع به خوندن کردم فکر کردم یک داستان واقعیه ولی به مرور فهمیدم تخیلیه.. 🤔🤔در اینکه انسانهای معلول تواناییهای زیادی دارن شکی نیست ولی نویسنده‌ی کتاب خیلی اغراق کرده و این ازجذابیت کتاب کم میکنه.. 🙄🙄نکته‌ی مهم دیگه اینکه متاسفانه اولین کتابیه که دیدم انقدر غلط املایی داره مثلا نوشته اثیر بجای اسیر یا تعنه بجای طعنه وچند نمونه‌ی دیگه که باعث شد یه ستاره کمتر بدم😔😔. ولی توصیف جهان پیرامونمون از زبان یک فرد نابینا بسیار زیبا و دوست داشتنی بود 🤩🤩موفق باشی نویسنده‌ی عزیز🌻🌻🌻
الهام بیگ زاده
۱۴۰۰/۱۰/۱۹
از نویسنده کتاب ممنونم اثرشون عالی و آموزنده بود و ارزش غرق شدن تو داستان برای ساعات طولانی رو داشت ولی یه ستاره کم دادم چون آخرش جالب تموم نشد یعنی من اینجوری حس کردم که بعد از فاش کردن واقعیت زندگی پدرش برای مردم، داستان قراره ادامه داشته باشه و قشنگ تر تموم بشه ولی یهو با چنتا جمله کوتاه نتیجه و داستان معلوم شد منِ خواننده کتاب این نقص رو حس کردم کاش با ملایمت بیشتری داستان تموم می‌شد ولی در کل خیلی خوب بود و به نظر من هر کسی تو زندگیش باید یه بار این کتاب پر از پند رو بخونه ازش درست زندگی کردن رو یاد بگیره. 🙂
Adib
۱۴۰۲/۹/۲۸
موضوع این کتاب خیلی خاص و جذاب بود، داستان بسیاری عالی بود و خوب پیش رفت. موضوع داستان و بهتره بگم پیام داستان این بود که هیچ کس رو نباید دست کم بگیری. افراد دارای معلولیت قطعا دارای ذهن قویتر و ویژگی‌های متمرکز بیشتری هستن. در حالی خیلی دست کم گرفته میشن من اعتقاد دارم که می‌تونن از پس هر کاری بر بیان. ماجرای این هست که فارغ از خصایص فرد نابینا و کارهایی که انجام میدهد و قابل باور نیست (مثل رانندگی در شهر) خصلتهای جامعه را در حدی که با آن‌ها آشنا هستیم روشن‌ میکند
به نظر من مطالعه این کتاب به صورت گذرا ارزشمند است.
از نویسنده و ناشر و تمام زحمت کشیدگان در این راه کمال سپاسگزاری را دارم
نجمه
۱۴۰۲/۲/۵
موضوعی که نویسنده انتخاب کرده جالبه اینکه توانایی یک فرد معلول رو نشون بده ولی مواردی که در کتاب به کار برده نشون میده که نویسنده با تمرکز کامل کتاب رو ننوشته اینکه وارد خونه‌ای میشه که یخچال پر مواد پدرش از کجا میدونست کی از پرورشگاه بیرون میره که یخچال رو پر مواد غذایی کرده؟ علت اینکه شخص اینه که پرورشگاه خانوادش ترکش کردند پس چرا براش خونه و ماشین و یک یخچال پر گذاشتند؟ در مورد رانندگی کردنش به نظر من اینکه میتونست رانندگی کنه منطقیه چون خیلی افراد نابینا هستند که میتونن بدون علم قبلی پیانو و گیتار و.... بزنند ولی اینکه بدون گواهینامه پشت رول نشسته عجیبه
زهرا حنیفه
۱۴۰۲/۱/۱۰
با سلام خدمت نویسنده محترم کتابتون رو خوندم و خیلی هم لذت بردم از نوشتار شما می‌توان فهمید که در مورد نوشتن کتابتون زیاد تحقیق کردین و با عنصر تخیل اون رو ترکیب کرده و اثری زیبا رو ارائه کردین و می‌توان گفت که خوندن این کتاب جرقه‌هایی در تاریکی وجود انسان پدیدار می‌کنه و باعث شناخت ناتوانی و در و و نتیجه باعث ترمیم ضعف‌ها میشه راهی برای پیروزی در هر شرایط محدودیت‌ها میشه صرف نظر از اشکالات نوشتاری و اشکالات تلفیق واقعیت و تفکر کتابتون رو دوست داشتم و با مطالعه بیشتر و کسب تجربه مفید می‌توانید به پیشرفت بزرگی دست یابید براتون ارزوی موفقیت و سربلندی می‌کنم
مجید زادخوست
۱۴۰۱/۳/۱۸
گزاره‌های غلط
مثال اول:
یک دیوار همواره از آجرهای اندک به دژ مستحکم می‌رسد!
مشابه این گزاره در متن آمده است طبیعتا هر دیواری به دژ مستحکم تعلق ندارد.. مفهوم دژ مشخص است. در اینجا از واژه دژ به صورت اشتباهی استفاده شده است..
مثال دوم:
راوی نابینا می‌تواند از بوی دود اگزوز رنگ را تشخیص بدهد.

اگر نابینای مادرزاد باشد که اصلا تصوری از رنگ‌ ندارد. اگر نابینای مادرزاد هم نباشد دود اگزوز به رنگ ماشین مربوط نمی‌شود. در اینجا رابطه علت و معلولی زیر سوال رفته... در یک داستان حتی تخیلی رابطه علت و معلولی باید قابل قبول باشد. این یک اصل داستانی نویسی است.
مشاهده همه نظرات 384

راهنمای مطالعه کتاب کوته فکران جامعه

برای دریافت کتاب کوته فکران جامعه و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.