معرفی و دانلود کتاب کروک و شرکا

معرفی کتاب کروک و شرکا

ما نیز چون شما از هیچ‌چیز مطمئن نیستیم اما حدس می‌زنیم این جنایت به هتل تسوم هیرشن مربوط باشد؛ هتلی که آنی ده سال پیش آن را افتتاح کرد، حالا آبستن فاجعه‌ای است که به معمایی پلیسی تبدیل شده. کتاب کروک و شرکا نوشته‌ی فریدریش گلاوزر داستانی جنایی و معمایی است که با قرار دادن سرنخ‌ها و نشانه‌هایی از قتل فجیع یک جوان، ما را با وقایع مخوف‌تر و پیچیده‌تری روبه‌رو می‌کند.

درباره‌ی کتاب کروک و شرکا

جسد مردی جوان که صورتش را لبخندی تمسخرآمیز پر کرده و با نگاه مضحکی به سقف خیره شده، برای کشف راز و رمز یک پرونده‌ی قتل کافی نیست! حتی آن وسیله‌ی عجیب و غریب که شبیه به پره‌ی دوچرخه است و تا اعماق بدن جسد فرو رفته نیز سرنخ محسوب نمی‌شود. کارآگاه اشتودر کنار جنازه ایستاده و به خونی که از پشت جسد چکه می‌کند می‌نگرد. شاید تصور کنید دغدغه‌ی هر کارآگاهی در این موقعیت فقط کشف راز قتل است، اما کارآگاه اشتودر کار مهم‌تری نیز دارد؛ سرزنش کردن آلبرت، تازه داماد او.

آلبرت افسر پلیس و تازه یک روز است به عضوی از خانواده‌ی آن‌ها تبدیل شده و گزینه‌ی خوبی است که اشتودر تمام خطاها و ایرادات را بر گردن او بیندازد. کارآگاه اشتودر خود نیز می‌داند که نباید جسد را از محلی که در آن قرار داشت جابه‌جا می‌کرد، اما نتوانسته بود به خواهش معشوقه‌ی سابقش، آنی، که نگران اعتبار هتلش بود و نمی‌خواست جسدی در آن‌جا پیدا شود، پاسخ منفی بدهد. او به‌همین دلیل حالا باید بدون مدرک و سند، از راز این جنایت پرده بردارد. کتاب کروک و شرکا (Krock & Co: Kriminalroman) نوشته‌ی فردریش گلاوزر (Friedrich Glauser) در پی حل یک معمای ساده است: «قاتل کیست؟» رسیدن به پاسخ این پرسش نباید برای کارآگاهی ماهر و نابغه چندان سخت و زمان‌بر باشد، اما این جنایتِ معمولی، پس‌زمینه‌ها و پیچیدگی‌هایی دارد که در طول داستان با آن‌ها مواجه می‌شویم و باید برای گره‌گشایی از آن‌ها به سرنخ‌ها دقت کنیم.

رمان جنایی کروک و شرکا ما را با احتمالات گوناگونی که کارآگاه اشتودر مطرح می‌کند، همراه می‌سازد. آیا دلیل قتل این جوان مشکلات مالی و بدهی بوده؟ درگیری خانوادگی میان او و افرادی ناشناس وجود دارد؟ با توجه به آلت قتاله، می‌توان نتیجه گرفت که قاتل یک دوچرخه فروش است؟ فردریش گلاوزر تمام این حدسیات را بررسی می‌کند و هر کدام را محک می‌زند. این داستان معمایی و سرگرم‌کننده به ما کمک می‌کند تا از دریچه‌های گوناگونی به مقوله‌ی جنایت بنگریم و به تمام جزئیات توجه کنیم.

کتاب کروک و شرکا برای چه کسانی مناسب است؟

داستان کروک و شرکا از مجموعه کتاب‌های «کارآگاه اشتودر»، برای علاقه‌مندان به آثار جنایی و معمایی مناسب است.

در بخشی از کتاب کروک و شرکا می‌خوانیم

اشتودر سه و نیم صبح از خواب بیدار شد. بیرون دیگر روشن شده بود. براى این‌که زنش بیدار نشود آهسته از جایش بلند شد، کفش‌هاى بندى مشکى‌اش را به دست گرفت، پاورچین رفت توى راهرو و از پله‌ها پایین رفت. در راهرو زیرزمین مدتى ایستاد، گوش تیز کرد... تمام ساختمان غرق در سکوت بود، درست شبیه سکوتى که پشت در زیرزمین برقرار بود. اشتودر در را آرام باز کرد، رفت توى انبارى و ایستاد جلو میز. خودش هم نمى‌دانست آن‌جا دنبال چیست. اما یکهو یادش افتاد که شب قبل لباس‌هاى مُرده را بررسى نکرده. ملافه سفید را پس زد مطمئنا گشتن جیب‌ها کار دشوارى نبود. آخر جز جیب‌هاى شلوار جیب دیگرى نبود که جستجو کند...

یک کیف پول، چهار تا اسکناس بیست‌فرانکى، سه تا سکه پنج‌فرانکى، پول خرد، یک دستمال بینى، یک عدد چاقوى همه‌کاره سویسى آویزان به زنجیر... در جیب پشتى، کیفى چاق و چله.

نامه، نامه، نامه...

«گیرنده: آقاى ژان اشتیگر، پیشکار، خیابان بانهوف، پلاک 25، سَنت گالِن...»

اوهوم. حالا نمى‌شد این آقاى اشتیگر اسمش یوهان یا هانس باشد، مثل یک سنت گالِنى معمولى حتما بایست اسمش را مى‌گذاشت ژان؟ لابد خیال مى‌کرده که این اسم کلاسش بالاتر از بقیه اسم‌هاست.

دستخط روى تمام پاکت‌نامه‌ها یکسان بود. بیست پاکت‌نامه اما همه خالى.

اشتودر با تعجب سر تکان داد؛ چه معنى دارد که آدم پاکت‌نامه‌هاى خالى را با خودش به این ور و آن ور ببرد؟ کارآگاه تمبرها را از نزدیک بررسى کرد: روى تمامشان مهر شوارتسن‌اشتاین دیده مى‌شد. و وقتى نامه‌ها را مرتب روى قسمت خالى میز چید، متوجه شد که اولین نامه 12 مه فرستاده شده و آخرى‌اش 20 ژوئن. طى سى و نه روز بیست تا نامه به طور متوسط هر دو روز یک نامه. تشخیص فرستنده نامه‌ها هم کار سختى نبود «دوشیزه مارتا لوپاخِر، هتل تسوم هیرشِن، شوارتسِن اشتاین».