معرفی و دانلود کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود
برای دانلود قانونی کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود
اگر بهدنبال اثری هستید که بخش مهمی از فرهنگ زندگی مردمان شهر آبادان را بازتاب دهد، کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود را بخوانید. رمانی کوتاه از نویسندهی شایستهی ایرانی صمد طاهری. داستان در مورد یک راوی نامتعارف است که ابعاد گوناگون زندگی در شهر آبادان، تقابل با موقعیتهای زیست اجتماعی و همچنین درونمایهی «از میان رفتن معصومیت» را بیان میکند.
دربارهی کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود
قصه در شهر آبادان میگذرد. مکانی سرشار از دوگانگیهای فرهنگی، لایههای پیچیدهی طبقاتی که واجد چارچوبها، ساختارها و شمایل منحصربهفردی است. نوشتن در مورد آبادان یا بهطور کلی هرکدام از شهرهای ایران ساده نیست. چراکه نیازمند پژوهشها و نقطهدید ویژهای از نگاه ادبی و هنری است. برای آنکه بتوان در بستر یک رمان، آن هم رمان کوتاه، جوهره، بنمایه و اساس یک شهر را بهتصویر کشید، باید از نثر متمایزی بهره برد. نثری که بهطور کامل خود را بازتعریف کند و تنها بهواسطهی خود مکان، یعنی آبادان، هویت یابد. پس اگر کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود نوشتهی صمد طاهری اثری خواندنیست، بهاین خاطر است که توانسته اکثر این خصیصهها و ابعاد ادبی را در نثر خود بهکار گیرد و بیان کند.
رمان کوتاه پیرزن جوانی که خواهر من بود ادامهایست بر دغدغهها و موقعیتهایی که پیشتر در رمانها و داستانهای صمد طاهری شاهد بودهایم. پرداختن به درونمایهای چون از دست رفتن معصومیت که در بستر یک روایت داستانی رخ میدهد. داستانی که در بطن خود نمایهای جالبتوجه از زیستن در شهرستانهای جنوبی ایران ترسیم میکند. در این داستان که نام آن با دقت نظر جالبی انتخاب شده، داستان یک راوی و خانوادهاش بهتصویر کشیده میکشد. در توصیف این رمان کوتاه گفته شده که درست است راوی در برابر شخصیتهایی که در جهان داستانی هستند با صداقت و روراستی برخورد نمیکند، اما میتوانیم مطمئن باشیم که بههنگام تعریف داستان و ارائهی جزئیات برای مخاطب، کاملا رک و بیپرده حرف میزند.
وقتی یک نویسنده روایت داستان را بهطریق راوی اول شخص مفرد روایت میکند، همیشه این گمان در ذهن بهوجود میآید که آیا میتوان به هرآنچه که توسط راوی بازگو میشود، اعتماد کرد. آیا میتوان صرفاً به منطق اینکه جهان داستان بهواسطهی یک راوی اول شخص روایت میشود، حرفهایش را باور کرد؟ بیشک این را میدانیم و میخائیل باختین بهآن اشاره کرده، در این نوع رمانها ما با آثاری مواجه هستیم که این احتمال وجود دارد شخصیت راوی نهتنها همباور و همدل با نویسندهی اصلی نباشد، بلکه در سوی متضاد و مخالف بایستد. به همین روی، در هنگام خواندن رمانی مانند پیرزن جوانی که خواهر من بود اثر صمد طاهری باید به چنین نکاتی نیز توجه کرد.
در طول رمان پیرزن جوانی که خواهر من بود تألیف صمد طاهری شاهد دگرگونی و تحول شخصیت اصلی هستیم. اینکه چگونه شخصیت راوی در طول روایت از یک شخصیت منفعل به فردی کنشمند تغییر میکند. صمد طاهری تلاش کرده این تغییر را در بستر کنش و واکنشها و علت و معلولهای روایی بسط دهد تا این دگرگونی درونی ناگهانی بهنظر نرسد. پس اگر میخواهید یک رمان کوتاه ایرانی بخوانید و شاهد یک تحول شخصیتی دراماتیک در روایت داستانی باشید، کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود نمونهی درخور توجهی است و میتوان از آن بهعنوان یک اثر قابل اعتنا در روایت اول شخص یاد کرد. در واقع، ویژگی جذاب این رمان در قدرت پرداخت نویسنده به سوژههای مورد نظرش نهفته است. این واقعیت که صمد طاهری با درک درستی که از شخصیت و درونمایههای داستانش دارد، موفق شده یک روایت کامل به مخاطب تحویل دهد. کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود توسط انتشارات نیماژ منتشر شده است.
کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد میشود که به داستانها و رمانهای ایرانی علاقهمندند. همچنین از آنجایی که این اثر دید و تصویر خاصی از شهر آبادان ترسیم میکند، حتی میتواند برای پژوهشگران نیز مناسب باشد.
در بخشی از کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود میخوانیم
راهم را کشیدم و رفتم بالا. اگر تا صبح هم میماندم هی میخواست وصیت کند و قولِ مردانه و زنانه بگیرد. امپراتور چین هم گمان نمیکنم وقتِ رفتناش این همه وصیت کرده باشد. نفهمیدم این فیلم آخرش چی شد. مرتیکه آخرِ عمری دنبالِ پدرِ واقعیاش میگشت. یکی نبود بگوید پدرِ واقعیات لویی پاستور که نبوده. یک گاگولِ آویزونی بوده لنگهی خودت.
انگار اصلاً خوشی به من نیامده. همین که تجارتخانه آمد روی غلتک بیفتد پدرم رفت بغل دستِ آقا رحمت. صدیقه هم که یک هفته است فین فیناش بند نمیآید. برنامهی مسجد که تمام شد رفتیم سرِ خاک. آخرش زیر همین سروهایی که دلش میخواست خوابید. من گفتم روی سرِ مادر بهتر است اما مهندس از ماهشهر تلگراف زد که نه، خودش گفته زیرِ آن سَروها. خوشم آمد، فکر نمیکردم پدرم اینقدر زبل باشد. تلفنی به مهندس و ملکه هم گفته بود. یعنی پیشاپیش دستم را خوانده بود. از خاکستان که برگشتیم، همه تلپ شدند توی خانه به چای و حلوا و میوه خوردن. حالا بخور و کِی نخور. همه جا را هم چول کرده بودند. صدیقه هم که پخته بود و آماده کرده بود، حالا باید میشست و میروفت. چون ملکه خیلی عزادار و غمگین و غمگسار بود نمیتوانست دست به سیاه و سفید بزند.
اگر یک پوستِ پرتقال را هم از روی فرش بر میداشت لِوِلِ غمگین بودناش پایین میآمد. شوهرِ گامبویش هم یک وَری نشسته بود و بالشی را بغل کرده بود، یک پشت چای و حلوا خرمایی میخورد و سیگار دود میکرد و سیاستهای اشتباهِ ابرقدرتها را تشریح میکرد. پیدا بود که خیلی بالاست. مهندس هم همانطور که سیاستهای غلطِ ابرقدرتها را اصلاح میکرد به محضِ این که چشمِ زنش را دور میدید، یک نخ از سیگارِ وینستونِ آن یکی مهندس آتش میزد و هول هولکی پنج شش قُلاجِ عیالواری میگرفت و خاموش میکرد و یک نصفه نارنگی میچپاند توی دهنش.
فهرست مطالب کتاب
1. آن وقتها که زایندهرود پرآب بود، آبادان شهرِ آبادی بود.
2. فاضل کاری کرد کارستان
3. آلبرت اما از جَنَمِ دیگری بود
4. آن زمانها شیراز هنوز جَنّتطراز بود
5. آن زمان که هنوز از بهشتِ کوچک رانده نشده بودیم
6. موفقیت یک رمز بیشتر نداشت
7. وقتی مرغابی شلوغ بازی درمیآورد، چطور باید صدایش را بُرید؟
8. اِدی را نبخشیدم چون نمیدانست من کی هستم
9. زمانه دِگر گشت و من دِگر گشتم
10
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود |
نویسنده | صمد طاهری |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 144 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-710-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |