معرفی و دانلود کتاب پناه بر رویا
برای دانلود قانونی کتاب پناه بر رویا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پناه بر رویا
کتاب پناه بر رویا مجموعهای از هشت داستان کوتاه است که به سرپرستی نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر سیروس همتی گردآوری شده و به موضوعات خاصی همچون عالم ماوراءالطبیعه، داستان سرایی توسط فرشته مرگ و... میپردازد.
درباره کتاب پناه بر رویا:
در این کتاب شما داستانهایی را مطالعه میکنید که موضوعی کم نظیر و روایتی خاص دارند؛ از سیر و سیاحت در عالم رویا گرفته تا قصه گویی ملک الموت که هر کدام زوایه دید جدیدی در دنیای داستاننویسی محسوب میشوند و یادآور دورانی است که خلق داستانهای کوتاه بر نوشتن رمان ارجحیت داشت.
کتاب پناه بر رویا در حقیقت حاصل یکی از کارگاههای نویسندگی برگزار شده توسط کتاب نیستان است که به سرپرستی سیروس همتی اجرا شد و شاید مهمترین تاثیر برگزاری کارگاههای این چنینی خلق اندیشههایی نوین و کشف استعدادها و زاویههای دید جدید باشد تا شما را با داستانها و موضعاتی جدید آشنا کند. به همین دلیل است که درونمایه اصلی این کتاب تخیلی و جسورانه است و داستانها از زبان شخصیتهایی روایت شدهاند که تا کنون کمتر کسی به آها پرداخته است.
بیان و زبان تمام داستانهای این کتاب، ساده، محاورهای و الهام گرفته از سبک و سیاق نگارش نمایشنامه است. همین امر باعث جذابیت و کشش بیشتر داستانها شده تا شما شخصیتهای آنها را بهتر درک کنید. علاوه بر این رگههایی از طنز هم برای ایجاد شور و هیجان بیشتر در بخشهایی از کتاب به چشم میخورد تا بتوانید راحتتر و عمیقتر با داستانها ارتباط برقرار کنید.
کتاب پناه بر رویا مناسب چه کسانی است؟
اگر به خواندن داستانهای کوتاه نوشته شده توسط نویسندگان تازهکار و جوان علاقه دارید، مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب پناه بر رویا میخوانیم:
چهار پنج روزی میشد به سوپر سفارشی نداده بود. نگرانش شدم. یه چند قلم جنس برداشتم و زنگ واحدشو زدم. کسی نبود. زنگ واحد همسایه روبهروییشو زدم.
پیرزن: «بله؟»
من: «واحد روبهرویتون سفارش داده، انگاری زنگشون خرابه.»
پیرزن: «خونه نیست. چطوری سفارش داده؟»
من: «کجاست؟»
پیرزن: «نمیدونم، شاید پسرم بدونه... کسری، کسری.»
از یه طرف رگ غیرتم به جوش آمده بود و از طرفی نگرانش بودم. افکار جورو ناجور به ذهنم میرسید. پسر در رو باز کرد.
کسری: «جانم، بفرمایید.»
من: «همسایهتون کجاست؟»
کسری: «چی کارش داری؟»
من: «کارش دارم.»
کسری: «چی کاره شی؟»
من: «خواستگارشم.»
کسری: «برگرد برو دنبال کارت. وقتتو تلف نکن.»
حرصم درآمده بود. از شدت عصبانیت رگ گردنم زد بیرون. خیلی خودمو کنترل کردم که با مشت تو صورتش نکوبم. فقط یقهشو گرفتم و گفتم: «چرا؟ تو کی هستی که به من میگی برم وقتمم تلف نکنم؟ اون زندگیمه. نزدیک یکساله تو نخشم. چی میگی برای خودت. اصلا میفهمی چی میگم یا نه؟»
کسری: «برو بیمارستان انتهای خیابون.»
یقه شو ول کردم و گفتم: «برای چی؟» کسری در رو محکم بست. فورا به سمت بیمارستان رفتم. از شانسم ساعت ملاقات تموم شده بود. دل و دماغ کار کردن نداشتم. رفتم خونه. پدر در اتاق دراز کشیده بود. با دیدن چهره ناراحت و رنگپریدهم پرسید: «چته کسکم؟»
من: «کلافهم، حوصله ندارم.»
پدر: «خلاف که نکردی؟»
من: «نه، فقط میخوام گریه بکنم.»
فهرست مطالب کتاب
مقدمه
عروسک / سما اسکندری
عزرائیل / سما اسکندری
دور، اما نزدیک / سمانه حبیبپور
نیمکت / الهام خوانساری
اسبابکشی / دینا محمدی
چرخه / دینا محمدی
خیاط / نیلوفر همتی
شهلا / سیروس همتی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پناه بر رویا |
نویسنده | سیروس همتی |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-208741-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |