معرفی و دانلود کتاب صوتی ننه کاراته
برای دانلود قانونی کتاب صوتی ننه کاراته و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی ننه کاراته
کتاب صوتی ننه کاراته نوشته بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر سیروس همتی، دربردارندهی 8 داستان کوتاه و جذاب با موضوعات اجتماعی و خانوادگی است.
سیروس همتی در سالهای کنونی بیش از هر چیز در صحنه تئاتر و تلویزیون دیده شده است، داستانهای این نویسندهی درخشان را از چند منظر میتوان اثری دلنشین و جذاب به حساب آورد. او در تازهترین اثر هنری خود، مجموعهای از داستانهای کوتاهش را با عنوان «ننه کاراته» منتشر کرده است. از آثار سیروس همتی، نمایشنامههایی از قبیل «سه سه»، «ریحانه» و «الهه» را میتوان نام برد.
اولین چیزی که آثار او را شنیدنی میکند، استفادهی به موقع و خردمندانه او از طنز در روایت است. سیروس همتی طنز را نه در کلام شخصیتهای داستان بلکه در موقعیتهای داستانی کتاب به جریان میاندازد، توانایی او در ایجاد چنین موقعیتهایی است که توانسته داستانهای او را از تکراری بودن خارج کرده و به اثری خاص تبدیل کند و شما را برای شنیدن با خود همراه کند. همتی در این داستانها بدون حاشیهسازی یا بازیهای زبانی رایج در داستانهای کوتاه، مستقیم به روایت دست میزند و شرحی از آنچه برای بیان داستانی برگزیده است انتخاب میکند.
داستانهای این مجموعه به گونهای به نگارش درآمده که که شما میتوانید با وضوح بالا قسمتهای مهمی از داستان را پیش چشمهای خود تصور کنید و خود را به عنوان یکی از عناصر صحنه آن رویداد در معرض قضاوت درباره آنها قرار دهید. نکته قابل توجه دیگر در این داستانها بهانههایی هستند که او برای روایت داستانی خود برگزیده، بهانههای روایت داستان همتی بسیار ساده و در عین حال هوشمندانه انتخاب شده است. از فراموش کردن گشتن جیب یک کت تا سیگار کشیدنی که باعث یک سوءتفاهم بزرگ در روابط خانوادگی شده است و البته همین بهانههای ساده است که همواره با یک نتیجه عجیب، شما را به سمت کشف یک آن و لحظه خاص در خود و روابط و رفتارهای خود دعوت میکند.
در قسمتی از کتاب صوتی ننه کاراته میشنویم:
«با این سن و سالی که داشت، راس راس دیوار راست رو میرفت بالا. صبح اول صبح، کله سحر، توی کوچهمون «کاتا» میرفت. مادرمن و مادر همه بچههای کوچه پشت سرش به صف با انگیزه غیرقابل وصف «کاتا» میرفتن. چی چون سوگی... مون تون چروگی... بشمار! وقتی با صدای بلند این جمله رو میگفت، همه مادرا مُشتشون رو میدادن جلو و محکم ضربه میزدن... بعد مشتشون رو میبردن کنار کمرشون... هر بار که این کارو میکردن... محکم میشمردن: «ایچ... نی... سان...» جَوونیاش دان پنج کاراته داشت. هر کی میدیدش باورش نمیشد هفتاد و اندی سالشه. توی محل معروف بود به ننهکاراته!»
«یه کت خوشگل قهوهای روشن بهم گفت: «من خیلی بهت میآم» پوشیدم... Fit تنم بود! درآوردم گذاشتم روی سبد و رفتم به سمت صندوق فروشگاه. صفهای صندوق تقریباً طولانی بود، یه صف خلوت پیدا کردم و ایستادم توی صف. صندوقدار خانم تر و فرزی بود. آرایش غلیظی داشت. یه نیگاهی به کتم کرد، یه نیگاهی به من... یه لحظه چشم توی چشم شدیم... من به بهونه اینکه بگم متاهلم و زن دارم، دست چپم رو کشیدم به سرو صورتم، یعنی اینکه خانوم محترم حلقهی ازدواج مو ببین... !
توی دلم گفتم: « قربونت برم خدا... وقت مجردی هیچ دختری به ما نیگا نمیکرد... حالا که متاهل شدیم»
توی همین تو لکی، یکی زد پشتم...
سلام استاد!
از لاک خودم اومدم بیرون. برگشتم پشت سرم، یه جوون خوش تیپ، مو بور و سبزه چشم دیدم.
سلام آقا!...
نشناختین؟
خب، وقتی گفتین استاد... یعنی اینکه یه روزی شاگردم بودین!
بزنم به تخته، قالییه کرمونین استاد... تکون نخوردین!
قربون محبتت آقا!
هرچقدر فکر کردم چه سالی و کجا شاگردم بود، یادم نیومد که نیومد.
نحوه تدریستون حرف نداشت... خر هم بود درس شما رو میفهمید... حضور غیاب نکردنتون... ارفاقتون... openbook سر امتحانتون عشق و مرامتون، کلاستون دنیائی بود... حالی بود.
وظیفه بود!»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی ننه کاراته |
نویسنده | سیروس همتی |
راوی | سیروس همتی |
ناشر صوتی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱ ساعت و ۵۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |