معرفی و دانلود کتاب وقتی سپهری خندید: یک رمان عاشقانه با رویکرد روانشناسی و عرفان
برای دانلود قانونی کتاب وقتی سپهری خندید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی سپهری خندید: یک رمان عاشقانه با رویکرد روانشناسی و عرفان
کتاب وقتی سپهری خندید از محسن فولادی نیت رمانی است با حال و هوای عاشقانه و عارفانه که دو صدای کلی از آن به گوش میرسد. اول فرهاد شاعر است که اخیرا خودکشی نافرجامی به دلیل شکست عشقی داشته است و دوم خانم روانشناسی است که روزانه با مشکلات مراجعانش دست و پنجه نرم میکند و میخواهد با دانشش زندگی مردم را ارتقا دهد. این رمان با دست گذاشتن روی مشکلات روزانهی عاطفی مردم و مواجههی عارفانهی ایرانیان با جهان، درصدد خلق معناهایی جدید در زندگی است.
دربارهی کتاب وقتی سپهری خندید
کتاب وقتی سپهری خندید، رمانی است که در ابتدا ما را با کاراکترهایی آشنا مواجه میکند؛ مردی که ازدواج ناموفقی داشته و خیانتکردنش او را به مرز طلاق رسانده، زنی که در یک خانواده با محرومیت عاطفی هیجانی بزرگ شده و حال ازدواجش به دلیل حضور مردی دیگر و تهدید کردن آن مرد به خطر افتاده، زن روانشناس با دغدغهای که فکر میکند میتواند مشکلات همه را حل کند و نهایتا فرهاد، مرد شاعری که به فروشندگی مشغول است و خودکشی نافرجامش به شهرتش در شعر و شاعری افزوده است. این کتاب داستان آدمهایی است که هر کدام به دلایلی در زندگی خودشان به بن بست رسیدهاند و حال میخواهند خودشان را از مخمصهای که جبر محیطی و انتخابهای اشتباه به آنها تحمیل کرده نجات دهند. محسن فولادی نیت با معرفی این آدمها به ما، فضایی تراژیک و در عین حال آشنا را به چشم مخاطبانش میکشد. فضایی که شاید آمیخته شدن آن با عناصری از شاعرانگی و روح فرهنگی ایرانی، مثل اشعار مولانا و سهراب سپهری یا حتی اشارههای شیطنتآمیزی به شخصیت شیرفرهاد در شبهای برره، آن را بیشتر تشدید کند و مخاطب هدفش را به لحظاتی آشنا در گذشته برگرداند.
این کتاب داستانی است دربارهی معنویت در زندگی آدمها و نویسندهی کتاب صداهایی متفاوت را در اثرش به وجود آورده است. از یک سو صدایی از روانشناسیای که در ایران آن زمان رایج است و نویسنده میانگارد که به بنبست رسیده است و در دیگر سو، صدای فرهنگ عارفانهی چندین و چند سالهی ایرانی که از مولوی در قرن هفتم تا سهراب سپهری در قرن سیزدهم هجری در روح ایرانیان طنینانداز شده است. کتاب وقتی سپهری خندید، خواننده را در جهانی با ذهنیت احساسگرا و عقلگریز شاعرانهای مواجه میکند که میخواهد نشان دهد چگونه میتواند در برابر رویکردهای ناکارآمد علمی، مرهم بهتری بر زخمهای روحی روانی و ناکامیهای پرشمار افراد در زندگیشان باشد.
فرهاد در مقابل روانشناس قرار میگیرد و در گفتوگویی عمیق بحثهایی را دربارهی مسائل فلسفیای که حتی خانم روانشناس هم با آنها درگیر است، مطرح میکند. حال و هوایی که محسن فولادی نیت در کتابش به وجود آورده است، ترکیبی است از احساسهایی آشنا و تاحدی کلیشهای اما در نهایت پیامهایی عمیق از روح عارفانهی گذشته را که در میان های و هوی مدرنیته فراموش شده است، به خوانندهی خودش یادآور میشود.
کتاب وقتی سپهری خندید با همت انتشارات امید سخن به بازار نشر عرضه شده است.
کتاب وقتی سپهری خندید برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای کسانی که به حال و هوای داستانهای عارفانه و عاشقانه با تم معاصر علاقهمند هستند، مناسب است.
در بخشی از کتاب وقتی سپهری خندید: یک رمان عاشقانه با رویکرد روانشناسی و عرفان میخوانیم
کامران با عجله در حالیکه از شدت ترس به خودش میلرزید، فرهاد را تکان داد و بلند فریاد زد: «فرهاد پا شو! بیدار شو، چی به روز خودت آوردی! فرهاد، فرهاد دوباره قرص خوردی؟»
فرهاد پس از چند بار تکان خوردن بیدار شد و چشمانش را مالید و گفت: «چی شده داد و هوار راه انداختی این موقع شب؟ ساعت چنده؟»
کامران با خنده گفت: «هیچی فکر کردم دوباره میخوای بری به دیار باقی و بازم قرص خوردی! مثل اینکه دیگه قرصا اثر نمیکنن.»
فرهاد به ساعت دیواری خیره شد و گفت: «نه حالم خوب نبود فقط دو تا قرص خوردم. چیزی نیست، برو کپهی مرگتو بزار دیگه هم داد و هوار نکن!»
کامران کنار سر فرهاد نشست و گفت: «چی شده؟ تو که غروب میخندیدی؟ سرحال بودی و جشن گرفته بودیم، دوباره چه مرگت شده؟ نمیشه چند ساعت تنها بزارمت؟ مگه سر شب به خاطر اینکه شعرات دیده شدن خوشحال نبودی؟ طرفدارات زیاد شدن! باز چی میخوای؟ مرگ میخوای برو جهنم!»
فرهاد با چهرهای خوابآلود گفت: «دوباره یادش افتادم. مهتاب رفته دیگه هم برنمیگرده!»
کامران دستی به جلوی موهای فرهاد زد و آنها را به هم ریخت و گفت: «غصه نخور فرهاد فوکولی، اونم وقتی ببینه شعرات اینقدر لایک میخورن و اینقدر طرفدار پیدا کردی یا خودش میآد و یا امروز و فردا نامهاش میرسه.»
فرهاد بیحوصله گفت: «دست از سرم بردار!»
دست کامران را کنار زد و ادامه داد: «اصلاً اگه بخواد اینجوری برگرده، صد ساله سیاه هم نمیخوام برگرده. حالا که نزدیک بود خودمو بکشم، اگر از روی دلسوزی برگرده، عمراً دیگه جوابشو بدم.»
کامران جا خورد و با تعجب گفت: «آره دیگه حالا که معروف شدی معلومه جواب کسی رو نمیدی، اصلاً معلومه چی میخوای؟ چه مرگته؟ فقط خواهشاً دوباره خودکشی نکن! نمیدونی اون شب که اومدم خونه چقدر ترسیدم؟ خوب شد حمید و یاسین هم اومدن و کمک کردن.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی سپهری خندید: یک رمان عاشقانه با رویکرد روانشناسی و عرفان |
نویسنده | محسن فولادی نیت |
ناشر چاپی | انتشارات امید سخن |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 195 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-8311-02-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان معنوی، کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |