معرفی و دانلود کتاب ابجد خون
برای دانلود قانونی کتاب ابجد خون و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ابجد خون
کتاب ابجد خون، داستانی خواندنی با خمیرمایهای روانشناسانه و پیچیده را در خود گنجانده است. فرهاد رفیعی، نویسندهی کتاب، بحرانهای درونیِ شخصیتهای داستان را در این اثر با قلمی جذاب توصیف کرده تا خواننده به مطالعهی ادامهی کتاب مشتاق بماند. روایتی غیرخطی، تضادهای ذهنی و فضایی سرشار از رمز و راز بهعنوان ویژگیهای مهمِ این داستان شناخته میشود.
دربارهی کتاب ابجد خون
کتاب ابجد خون، اثری با داستانی جذاب است که در پسِ این داستان خواندنی، مفاهیم روانشناسانه و اجتماعی را در خود نهان دارد. فرهاد رفیعی، نویسندهی کتاب، با انتشار این اثر، توجه جامعهی ادبیات معاصرِ ایران را به خود جلب کرده است. نویسنده، برای داستان ابجد خون از زبانی غنی و پیچیده بهره گرفته است. این رویکرد، خواننده را درگیر احساسات و دغدغههای شخصیتهای داستان میکند. استفاده از نشانهها و سمبلها در روایت داستان و ایجاد شخصیتهایی چند لایه در این اثر، بهعنوان دیگر جاذبههای کتاب حاضر شناخته میشود. شخصیتهای این رمان گرفتار مشکلاتِ هویتی و ترس هستند و با اشتباههای انسانی، روبهرو شدهاند. رویکرد این شخصیتها برای رهایی از مشکلاتی که به آن گرفتار شدهاند، دیدگاه متفاوتی از معنای زندگی پیش روی خوانندهی کتاب قرار میدهد.
داستان کتاب ابجد خون، در شیراز روایت میشود. کمتر شهری در سرتاسر ایران بهاندازهی شیراز، بستر روایتهای داستانی بوده است. حسوحالِ داستانهای ماندگارِ صادق هدایت، سیمین دانشور، صادق چوبک و شهریار مندنیپور که در شیراز روایت شدهاند، در کتاب ابجد خون وجود دارد. این ویژگی، کتاب حاضر را به اثری درخورِ توجه برای علاقهمندان آثار ادبیِ ایرانی تبدیل کرده است. ماجرای کتاب با روایت عجیبوغریبِ رویارویی شخصیتی با نام داوود با داشآکل، آغاز میشود. داش آکل، شخصیتی مهم در ادبیات ایران بهحساب میآید که داستان وی، بیانکنندهی گرفتاری با ارزشهای اخلاقی و انسانیِ جامعهی پرآشوبی است که در آن زندگی میکند. حضور شخصیتی همچون داش آکل در داستان ابجد خون، نماد تضاد درونی و جستجوی حقیقت در دنیایی پر از بحرانها و تناقضات است.
داوود در کتاب ابجد خون، در حالتی وهمانگیز، چشم باز میکند و متوجه میشود که از محیطیِ بیرون از کالبدِ خودش، مشغول تماشای خویش است. خودِ دیگرِ داوود، با انگشت، نشانههایی از حروف ابجد را روی سینهاش میکشد. در دنیای داستان، هر حرف از حروف ابجد، بهعنوان نمادی از انرژیهای معنوی و کیهانی شناخته میشود و به مفاهیم عمیق و پنهانی در عالم روح و روان اشاره دارد. در ادامهی کتاب ابجد خون، اتفاقهای عجیبوغریب دیگری میافتد و شخصیتهای بیشتری به قصه اضافه میشوند. هرکدام از این شخصیتها، جذابیت بیشتری به داستان اضافه میکنند و ماجراهای پیشبینینشدهای پیش روی خواننده قرار میدهند.
کتاب ابجد خون، 27 فصل دارد. نویسنده، با هوشمندی، نامهای خاصی برای هر فصل انتخاب کرده است. این نامها، ارتباطهایی پنهانی با محتوای داستانِ هر فصل دارند. فرهاد رفیعی، در استفاده از واژهها دقت زیادی به خرج داده و از کلمههایی بهره گرفته که با فضای داستان و مضامین آن کاملاً همخوانی دارند. واژهها و اصطلاحاتی که برای روایت داستان استفاده شدهاند، غالباً بار معنایی سنگین و پیچیدهای دارند. واژههایی چون ابجد، خون، گمشدگی و هویت در متن کتاب بارها، تکرار شدهاند. این واژهها نهتنها باعث تقویت بارِ کلامیِ داستان شدهاند، بلکه به خلق فضایی وهمآلود در این اثر کمک کردهاند.
کتاب ابجد خون را نشر نیماژ، چاپ و روانهی بازار کرده است.
کتاب ابجد خون برای چه کسانی مناسب است؟
تمامی علاقهمندان به ادبیات داستانیِ ایران، مخاطبهای کتاب ابجد خون بهحساب میآیند.
در بخشی از کتاب ابجد خون میخوانیم
سهبار در خلال آن جملات، شیشکی انداخته بود. یکی از یکی بلندتر، کشیدهتر. سکوت که شد، شیشکی بست به سکوت؛ با همهی نفس مانده در آن سینهی تبدار. آنقدر رسا، آنقدر طولانی تا گوش آن عاشقانهی اساطیری را با ضرط شیشکی پر کند. دربان چنگ انداخته بود زیر بازوش و تقلا میکرد از صندلی جاکنش کند. انگشت اشارهاش را به نشانهی اجازه خواستن بالا آورد، دست را خلاص کرد و خودش برخاست. آن یکی چشم بازش را گرداند به همهی آن نگاهها؛ ترسان، بیزار، متحیر. مثل شاگرد مدرسهای که اجازه میخواهد، انگشت اشارهاش هنوز تو هوا مانده بود؛ رساندش به دهن، ته حلق. آنقدر با ملازهاش ور رفت تا عق زد و معدهاش جوشید. راه داد تا همهی آشکاردهی سر دلش، فواره بزند روی موکتهای کفپوش سالن. با نعره شکوفه میزد و میلرزید. دربان خودش را چسبانده بود بیخ دیوار. کسی جم نمیخورد. دور دهن را با سر آستین پاک کرد. به تقلید تاشدن بازیگران به وقت تشویق پایانی، سهبار به جمع تعظیم کرد و زد بیرون.
توی راهرو تا رسید دم در، احساس سبکی میکرد. من برندهی همهی بازیهای زمینم. دم در سرما چنگ انداخت به جانش. عرق سردِ ماندهازغثیان، به تنش بست. دست تکان داد برای تاکسی. یادش آمد پول کرایه ندارد. دستها را جمع کرد زیر بغل و تندتند قدم برداشت. سوز سرما به پلک پارهاش میزد و میسوزاند. از غوغای خیابان، فقط آثارش مانده بود؛ بانکهای سوخته و ساختمانهای دودهبسته تا کمر، ادارات شیشهریخته، بنرهای شکسته، سیاهی لاستیکهای سوخته کف آسفالت. سر تقاطع یادش آمد و ماسک را گذاشت روی صورت. باید خودش را میرساند به بابا.
فهرست مطالب کتاب
قصهی نخست داوود
عاشقانههای شیراز
مرگهای توی دیوار
سوگنامهی ساعت مرده
خوابنوشت خوابنما
شب میلاد ترسها
روز مرد
هفتهی نحس
سگی که نمیگیرد
شب خودکشان
نهنگ در خاک، نه از تشنگی؛ که از وزن خودش میمیرد
روشنک، فیروزه، عزیز
زادهی آینهها
آسمانِ پر و حسرت برف
در هیچ نقطهی عالم مثل باغهای شیراز، گل سرخ نمیروید
مرغ بهمن
الواح رو در رو
گفت: ببار. جنون شرشر بارید
شعلهی شب، شعلهی روز
خِرخِر درخت انجیر
دیدار در وصال
سنگ صبور روشنکش
چاه و چکیدهی عقرب
روز اجساد
یادبودی تا بماند برای شیراز
شب عشق و عشرت
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ابجد خون |
نویسنده | فرهاد رفیعی |
ناشر چاپی | انتشارات نیماژ |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 350 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-367-816-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی، کتابهای داستان و رمان معنوی، کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |