معرفی و دانلود کتاب نیستدرجهان

عکس جلد کتاب نیستدرجهان
قیمت:
۳۵,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب نیستدرجهان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب نیستدرجهان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب نیستدرجهان

برای یک ایل هیچ‌چیز مهمتر از اوی‌اش نیست. اگر چادر عشایر را از آن‌ها بگیری انگار هویتشان را ربوده‌ای. محمداسماعیل حاجی علیان در کتاب نیستدرجهان داستان زندگی طولانی آراز را برایمان روایت می‌کند. مردی که در صحراهای ترکمن بزرگ شد و حال پدربزرگی فرتوت است که یک گوشه می‌نشیند و با خیالات زنش نیستدرجهان، روزگار می‌گذراند. در این کتاب به برهه‌ای از حیات تاریخی و اجتماعی ایران می‌رویم که آخرین سنگرهای سنت عشایری،‌ در حال مبارزه با زندگی مدرن یک‌جانشینی هستند.

درباره‌ی کتاب نیستدرجهان

در دنیای ادبیات معاصر فارسی، کتاب‌هایی هستند که بیش از آن‌که صرفاً داستانی تعریف کنند، ما را به سفری عمیق در لایه‌های پنهان هویت، خاطره و کشاکش تاریخ می‌برند. کتاب نیستدرجهان از محمداسماعیل حاجی‌علیان یکی از همین آثار است؛ رمانی که با زبانی غنایی، ساختاری روایت‌محور و پیوندی قوی با اسطوره‌ها و تاریخ شفاهی ترکمن‌صحرا، روایتی یگانه از تقابل سنت و مدرنیته، ایل و شهر، خاطره و فراموشی را رقم می‌زند.

رمان از دل خاطرات نسلی شروع می‌شود که گویی همه‌چیزش را در صدای سم اسب‌ها، شعله‌های دور آتش و پچ‌پچ بادهای مرزی جا گذاشته‌اند. آراز، شخصیت محوری داستان، در کودکی از میان سیلاب، مرگ و ویرانی عبور می‌کند. سیلی که ایلش را می‌برد، ولی ریشه‌هایش را نمی‌شوید. او در بطن روایت، بین دو قطبِ تضادزای «قیرآت» (اسب ترکمن نماد تاخت و ایل) و «نعناى خوابینه» (دختر رویا، پیوند خورده با آینده و خاطره)، در نوسان است.

این کتاب تنها درباره‌ی گذشته‌ی باشکوه یک ایل نیست، بلکه بیشتر درباره‌ی کنده‌شدن و پیوستن مداوم است. داستان نسلی که زیر فشار ساختن خانه، مدرسه رفتن و عبور کردن از چادرهای عشایر در حال پوست‌اندازی است. آراز خودش، سمبلی از این گذار است. پدری دارد که تا آخر عمر دلش در گروی تاختن است و خودش اما به دنبال معنای مدرن‌تری از زندگی می‌گردد: خانه، عشق نیستدرجهانش، خاطره‌نگاری و نوشتن.

تغییر در زندگی او به سادگی رخ نمی‌دهد. گذر از ترکمن صحرا به سمنان، عبور از اسب به هدست، از دشت تاخت به باشگاه کمانگیری، داستانی تدریجی است. این سفر تنها جابه‌جایی مکانی نیست، محمداسماعیل حاجی علیان در کتابش کوچ تاریخی اجباری ترکمن‌ها به مناطق مرکزی‌تر ایران را بازتاب داده است. زبان رمان نیز حال و هوای منحصربه‌فرد خودش را دارد. استفاده از واژگان و ساختارهای بومی ترکمنی، لهجه‌ها، ضرب‌المثل‌ها و نقل‌قول‌هایش جهانی اصیل را خلق کرده است. روایت این کتاب خطی نیست، بلکه مانند تکه‌های پازلی است که با خاطره، رویا، ترس و روایت‌های چندلایه در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند که نه تنها فکر، بلکه عواطف خواننده را درگیر خودشان کند.

کتاب نیستدرجهان لزوما تنها یک رمان بومی درباره‌ی کوچ و تبعید نیست. بلکه روایتی است از کشمکش نسل‌هایی که میان گذشته و حال، دشت‌ها و زندگی مدرن، آغوش ایل و صندلی انتظار بیمارستان باید یکی را برگزیند یا راهی برای پیوند میانشان پیدا کند. برشی است از زندگی نسلی که ممکن است به فراموشی سپرده شود.

این داستان را می‌توانید در انتشارات هیلا بخوانید.

کتاب نیستدرجهان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر دنبال اثری هستید که هم از نظر زبانی غنی، هم از حیث روایت چالش‌برانگیز و هم از منظر انسانی تأثیرگذار باشد، کتاب نیستدرجهان برای شما نوشته شده است. این کتاب، دعوتی‌ست به شنیدن صدای بادهایی که هنوز هم از میان اسب‌های ترکمن، دیوارهای گلی، و خاطره‌های خاک‌خورده عبور می‌کنند.

در بخشی از کتاب نیستدرجهان می‌خوانیم

من به دنیا آمدم. قابله ایلْ زنى خوش‌بگوبخند بود و همه‌اش به مادرم مى‌گفت: «ایشالا هفت تا پسر بزایى، یکى از یکى‌ش کچل‌تر!» مادرم درد داشت و نمى‌توانست جوابش را بدهد. فقط لب‌هایش را نیش مى‌زد که دردش کم بشود. بى‌حال شده بود، وگرنه بهش مى‌گفت: «به هفت پشتم مى‌خندم!» همان‌طور که بعدها همه‌اش مى‌گفت. یک بارش را خودم شنیدم. به گل‌خانم گفت. گل‌خانم بهش گفت: «دخترم، فرنگیس، چرا یه بچه دیگه نمى‌آرى، همدمت شه؟! حیف نباشه تو جوونى‌ت!» مادرم جوشى شد. غلید و جوابش را داد، ولى الآن که دل و دماغش را نداشت. خیلى هم درد داشت.

پدرم خلعتى قابله را گذاشت روى زین اسب و رفت ببرد اوى آن‌ها تحویل بدهد و برگردد. وقتى پرده بسته شد و جمع زنانه شد، نوبت گوبک‌آنه شدن بود. من هیچ‌وقت به فرنگیس آنه نگفتم. او هم دوست نداشت. ایل‌پیرزن‌ها دور تا دور اوى پدر نشسته بودند و زیرلب ورد مى‌خواندند. بقیه ایل‌زن‌ها هم براى خودشان زیرلب چیزهایى مى‌گفتند که من و مادرم نمى‌شنیدیم، فقط جنبیدن لب‌هایشان معلوم مى‌شد. گوبک‌آنه روسرى‌اش را از سرش برداشت، بالاى سر مادر چرخاند تا سرخى‌اش زردى مادر را کم کند. بادِ روسرى‌اش عرق سُستى روى گونه‌هاى مادر را یخ‌چال کرد. مادر نفس تازه کرد.

گوبک‌آنه آمد بالاى سر من، تیغ‌به‌دست، ایل‌زن‌ها را نگاه کرد. اذنش ندادند. دور چرخید و باز روسرى سرخش را بالاى سر مادر تاباند. دوباره بالاى سر من آمد، اذنش ندادند. باز چرخید. آواز مى‌خواند که صدایش شبیه شُرشُر آب توى رودخانه بود، نرم و شیرین مثل بشمه. بوى بِشمه تازه همه‌جاى اوى پیچیده و بیشتر توى دماغ من جا خوش کرده بود.

گوبک‌آنه با باد روسرى‌اش سُرخى داد و زردى مادر کم شد. باز هم اذنش ندادند. روسرى زرد شد، روى مادر سرخ. مادر آخ کشید، باز هم اذنش ندادند. گوبک‌آنه روسرى زردش را به سر کرد و طبق بِشمه را چرخاند و باز آمد بالاى سر من. اذنش دادند. برید.

مادرم آه کشید و از من جدا شد. دیگر هیچ رشته‌اى بین من و مادرم نبود، جز بند سُرخى روى شکمم که یادش مرا به مادرم مى‌بست تا فرار نکنم. جاى مهر مادرى روى شکمم سوراخ شد تا یادم بماند که این سوراخ روزگارى به رودى وصل بود که مادرم چشمه‌اش بود.

فهرست مطالب کتاب

بیدارى
1: به من زُل نزن پسر! دلم مى‌لرزد
تاخت همه‌چیز پدر بود
اسبى که من کشتم!
باد نعنا را با خودش مى‌برد
گُوچمِه تا بِشمِه
دیو توى رودخانه خوابیده و انگشت مى‌مکد
دل آسمان ابرى مى‌شود
گیلغامیش سوار بر دورآت مى‌رود
دورماغزلِ رقص ِ خنجر
2: لالا، براى دخترى که موهایش را چال مى‌کند
وقت مناسب شانه کردن مو
اشک‌هایم سیلى خواهد شد
مى‌شود من هم تذکره بنویسم؟
آیسان که در دامن بلندش آتش داشت، در ذهنِ بید و ماه مى‌رقصید
اسب به دور میخ آغلش مى‌چرخد و مى‌ایستد
اسب از جایى که رَم کرده و مَرد از جایى که ترسیده گریزان‌اند
سولماز؛ گلى که پژمرده نمى‌شود
دورماى ماه‌بانو
دورماى پینار
دورماى ایل
3: موج‌هاى دیوانه چشم‌خانه‌ام را مى‌شورند
دریاى ابر ساحلى مرمرى دارد
سبیل چُلمک روى طناب تاب مى‌خورد
بوى لاش مُرده
خمیر تُرش
دیشلمه
4: زخم ناسور
کرم‌هاى شب‌تاب بوى خاکِ باران‌خورده مى‌دهند
رقص ِ باد بر شاخه‌هاى چنار
ارابه اَجنه
قطار مورچه‌ها از کوه‌ها نمى‌گذرد

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب نیستدرجهان
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات هیلا
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات296
زبانفارسی
شابک978-600-5639-67-4
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتاب‌های داستان و رمان تاریخی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب نیستدرجهان

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب نیستدرجهان

برای دریافت کتاب نیستدرجهان و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.

👋 سوالی دارید؟