زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای جان چیور
جان چیور نویسندهی آمریکایی است که داستانهای کوتاه او اهمیت بسیاری در دنیای ادبیات دارد. آثار او چنان مورد توجه منتقدان قرار گرفت که جایزهی معتبر پولیتزر را برایش به ارمغان آورد. از میان بهترین کتابهای او میتوان به عناوینی چون «اقیانوس» و «منظری به جهان» اشاره کرد.
زندگینامه جان چیور
جان چیور (John Cheever) با نام کامل جان ویلیام چیور، بیستوهفتم مه سال 1912 در آمریکا دیده به جهان گشود. پدرش فروشندهی کفش بود و از این راه ثروت قابل توجهی برای خانوادهی خود اندوخته بود. به همین دلیل چیور در دوران کودکی زندگی مرفهی داشت و در یک خانهی بزرگ ویکتوریایی روزگار میگذراند. اما در اواسط دههی بیستم میلادی، زندگی مسیر دیگری را برای جان چیور گشود. در این زمان صنعت دچار رکود شد و پدر او، اندکاندک ثروت خود را از دست داد. پدر چیور برای فراموش کردن این مشکلات، به افراط و اعتیاد در نوشیدن مشروبات الکلی دچار شد.
سال 1926 جان چیور تحصیلات متوسطهی خود را در مدرسهای خصوصی آغاز کرد؛ اما فضا و جو این مدرسه را نمیپسندید و در درسهای خود نمرات ضعیفی میگرفت، تا اینکه در هفدهسالگی از مدرسه اخراج شد. البته اخراج او از مدرسه، در ادامهی مسیر، شکوفاییاش را رقم زد. جان چیور با الهام از همین موضوع، داستانی نوشت و آن را منتشر کرد. این داستان پس از انتشار، مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در یک مسابقهی داستاننویسی برندهی جایزه شد.
جان چیور با کسب جایزه، فرصت مجددی برای تحصیل در یک مدرسهی دیگر پیدا کرد؛ البته او پس از مدتی این فرصت را نیز از دست داد. پس از مشکلساز شدن در این مدرسهی جدید، مدیر برای چیور مهلتی تعیین کرده بود که خود از آنجا برود یا اینکه او اخراجش کند. جان چیور هم در مهلت مقرر از آن مدرسه رفت و به این ترتیب برای دومینبار محل تحصیل خود را ترک کرد. او تجربهی خود از این اتفاق را نیز در داستان دیگری نوشت و آن را در نشریهی «نیو پابلیک» به چاپ رساند.
جان چیور در سال 1941 ازدواج کرد. یک سال پس از آن، او عضو ارتش آمریکا شد و به بخش فیلمنامهنویسی فیلمهای آموزشی ارتش راه یافت. جان چیور داستانهای کوتاه خود را در نشریات مختلفی چون آتلانتیک و نیویورکر به چاپ میرساند و با استقبال زیاد مخاطبان روبهرو میشد. این داستانهای کوتاه، در سال 1978 جمعآوری شدند و در مجموعههای مختلفی به چاپ رسیدند.
زندگی حرفهای جان چیور را میتوان به سه برهه تقسیم کرد. بخش نخست فعالیت هنری او، از زمانی آغاز میشود که داستانهای کوتاه خود را برای نشریات مختلف میفرستاد. از سال 1948 و پس از پایان جنگ جهانی دوم، جان چیور وارد برههی دیگری از زندگی هنری خود شد. او در این مقطع، داستان «خداحافظ برادر من (Goodbye, My Brother)» را نوشت. این داستان به چنان محبوبیتی رسید که کمک هزینهی گوگنهایم را برای او به ارمغان آورد. چیور در این دوره، برای رادیو هم مینوشت و از این طریق بر مخاطبان خود افزود. برههی سوم نویسندگی او، با اعتیادش به مشروبات الکلی مصادف بود. در این دوران جان چیور مجبور بود با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کند.
جان چیور در تابستان 1981 به علت مشکلاتی که برای سلامتیاش به وجود آمده بود، به بیمارستان مراجعه کرد. آزمایشهای مختلف نشان داد که او در ریهی راست خود، یک غدهی سرطانی دارد که رشد آن به مراحل بالای خود رسیده. نتایج آزمایش مشخص کرد که سرطان به دیگر اندامهای چیور نیز سرایت کرده و دیگر برای درمان دیر شده است. با وجود این شوک بزرگ، جان چیور دست از نوشتن بر نداشت و در سال 1982، آخرین رمان خود با نام «اوه چه بهشتی به نظر میرسد (Oh What a Paradise It Seems)» را منتشر کرد. سرانجام، این نویسندهی بزرگ ادبیات آمریکا در هجدهم ژوئن سال 1982 درگذشت.
بهترین کتابهای جان چیور
کتاب اقیانوس (The Ocean): داستان اقیانوس یکی از مشهورترین داستانهای جان چیور است. او در این داستان، زندگی مرد میانسالی را روایت میکند که بازنشستگیاش چشمان او را به دنیا باز میکند. مرد متوجه میشود که پیش از این، روزمرگی چه تأثیری روی زندگی و ادراک او گذاشته است. چیور برای روایت این کتاب، از زبانی شیرین و طنزآمیز بهره برده است. اگر به داستانهای کوتاه و طنز سیاه علاقهمند هستید، کتاب الکترونیک اقیانوس را از دست ندهید و با مراجعه به سایت یا اپلیکیشن کتابراه آن را دریافت کنید.
کتاب منظری به جهان (The Stories of John Cheever): این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه جان چیور را در بر میگیرد که برای نخستینبار در سال 1978 منتشر شد و او را بهعنوان یک نویسندهی توانمند در ادبیات آمریکا مطرح ساخت. جان چیور در کتاب منظری به جهان، داستانهایی را روایت میکند که در دههی سیام و چهلم آمریکا میگذرند؛ برههای که مردم آمریکا، وقوع تغییرات زیادی را در جامعه و اقتصاد خود حس میکردند. او با استفاده از موقعیتهایی که در داستانهایش میسازد، تضادها و تناقضهای احوال انسان را به نمایش میگذارد. از میان داستانهای این کتاب، میتوان به عناوینی چون «شوهر حومهای» و «تجدید دیدار» اشاره کرد. با مراجعه به سایت و اپلیکیشن کتابراه میتوانید کتاب الکترونیک منظری به جهان که از بهترین کتابهای جان چیور محسوب میشود را مطالعه کنید. این کتاب با عنوان «گنج خیالی و داستانهای دیگر» نیز در ایران ترجمه و منتشر شده است.
کتاب ترانههای عاشقانه (Love Songs): در این کتاب، بهترین داستانهای کوتاه جان چیور جمعآوری شده است. داستان کوتاه یکی از قالبهای جذاب ادبی محسوب میشود که در آن، نویسنده باید در صفحات اندکی که به روایت داستان خود اختصاص میدهد، موقعیتی بسازد تا مخاطب خود را تحت تأثیر قرار دهد. به علت همین چالش است که بسیاری از نویسندگان مطرح جهان، کوشیدهاند تا در این قالب نیز طبعآزمایی کند. شما میتوانید در کتاب ترانههای عاشقانه، تعدادی از داستانهای کوتاه یکی از برترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا را بخوانید.
سبک نگارش و دیدگاههای جان چیور
جان ویلیام چیور در داستانهای کوتاه و همینطور رمانهای خود، به اقشار متوسط جامعه میپرداخت و ماجرای اغلب داستانهای او، در حومهی شهرهای بزرگ انگلیس، همچون منچستر رخ میداد. به این دلیل و همینطور به علت شباهت آثار این نویسنده با آنتون چخوف، نویسندهی مشهور روسیه، به چیور لقب «چخوف حومهها» را دادهاند. مضمون اصلی آثار جان چیور، پوچی زندگی از منظر معنا و هرگونه احساساتی است. این نویسنده، اخلاق و سبک زندگی طبقهمتوسط جامعهی عصر خود را با لحنی طنزآمیز توصیف میکند و همین سبک نوشتن، موجب شده که داستانهای گزندهی او، برای خواننده دلنشینتر شوند.
جوایز و افتخارات جان چیور
جان چیور یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم ادبیات آمریکا به شمار میرود و به همین دلیل در طول حیات خود به جوایز مختلفی دست یافته است:
- او در سال 1979 برای کتاب «منظری به جهان» جوایز معتبری نظیر جایزهی پولیتزر در بخش بهترین داستان و همینطور جایزهی حلقهی منتقدان کتاب ملی را به دست آورد.
- جان چیور در سال 1982، شش هفته پیش از مرگش، از طرف آکادمی هنرهای ملی آمریکا، مدال ملی ادبیات را کسب کرد.
جملات برگزیده جان چیور
- او برای خودش گریه میکرد. او گریه میکرد، چراکه او میترسید ممکن است امشب بمیرد. چراکه در دنیا تنها بود. چراکه زندگی بیمعنایش نه یک مقدمه، بلکه پایان بود و در میان همهی این احساسات، او خود را در یک تابوت سخت با شکلی ترسآور میدید. (کتاب منظری به جهان)
- من دوست ندارم ببینم که همهی جوانی، همهی انرژیام در کت، لباس و رادیو تلف شده است. (کتاب منظری به جهان)
- کسی که نخواهد مرگ را بفهمد، چگونه امید دارد که عشق را درک کند؟ (کتاب منظری به جهان)