معرفی و دانلود کتاب من و پلاترو
برای دانلود قانونی کتاب من و پلاترو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب من و پلاترو
کتاب من و پلاترو از محبوبترین سرودههای خوان رامون خیمنس است که در آن، شاعر ماجراهای خر کوچک و مهربان خود را شرح میدهد. این خر نماد لطافت و پاکیست و در کنار صاحب خود اتفاقات بسیاری را پشت سر میگذارد. از این شعر منثور به عنوان یکی از بهترین و پرفروشترین کتابهای ادبیات کلاسیک اسپانیا یاد میشود که برای کودکان نوشته نشده است اما در میانشان محبوبیت زیادی دارد.
دربارهی من و پلاترو:
این کتاب شعر منثور اسپانیاییست که در سال 1914 نوشته شده و دربارهی خوان رامون خیمنس (Juan Ramon Jimenez) است. در کتاب من و پلاترو (Platero and I)، شاعر یعنی خوان به همراه خر کوچک و نرمش راهی سفری میشود. این خر که پلاترو نام دارد به قدری نرم است که انگار از پنبه ساخته شده است. خوان پلاترو را تنها دوست خود میداند و بر این باور است که او همهچیز را میفهمد.
خوان رامون خیمنس در کتاب من وپلاترو حضور پررنگی دارد و از تنهایی، دوستی و... سخن میگوید و با جملات دلنشینش دل شما را میرباید. در این شعر جذاب و خواندنی حقیقت و خیال با آمیخته شده است. در سال 1964 شخصی به نام ژان ژیونو که از دوستداران پرشور من و پلاترو بود به موگِر سفر کرد و تمامى مکانهای کتاب را به چشم خود دید و مقالهای طولانی و شاعرانه دربارهاش نوشت.
بسیاری بر این باورند که من و پلاترو پس از رمان کلاسیک دن کیشوت، پرطرفدارترین اثر در ادبیات اسپانیا محسوب میشود؛ چرا که تأثیر بسیاری در ادبیات اسپانیایى، آمریکای لاتین و پرتغالى داشته است. در حقیقت با کمی تأمل میتوان متوجه شد که سبک کنونی ادبیات آمریکاى لاتین بسیار شبیه چیزى است که در من و پلاترو وجود دارد. ادبیات داستانی آمریکای لاتین حقیقت را با تلفیقی از خیال و جادو در اختیارتان قرار میدهد و همچنان درون خود منطقی قابل پذیرش دارد و این دقیقا همان اتفاقیست که در شعر خوان رامون خیمنس رخ میدهد.
کتاب من و پلاترو مناسب چه کسانیست؟
اگر به ادبیات اسپانیا علاقه دارید، این اثر گزینهی مناسبی برایتان به شمار میآید. البته از یاد نبرید که کودکان نیز از خواندن اشعار جذاب من و پلاترو لذت میبرند.
با خوان رامون خیمنس بیشتر آشنا شویم:
این شاعر و نویسنده در 24 دسامبر 1881 در کشور اسپانیا متولد شد. او در کودکی به شعر و نقاشی علاقه داشت، اما برای تحصیل در دانشگاه رشتهی حقوق را انتخاب کرد. به مرور زمان او متوجه شد که نمیتواند از شاعری جدا بماند و به همین دلیل ترک تحصیل کرد.
خیمنس در میان سالهای 1910 تا 1920 موفقترین شاعر کشورش بود. وی در زمان جنگ داخلی اسپانیا مجبور شد به کوبا برود و از آنجا وارد آمریکا شد. خیمنس سالها در آمریکا ماند و به تدریس در دانشگاههای مختلف روی آورد. این چهرهی ادبی در سال 1951 به پورتوریکو رفت و در سال 1958 همانجا درگذشت. خیمنس که توانست در سال 1956 نوبل ادبیات را به دست آورد، یکی از مطرحترین شاعران اسپانیایی زبان محسوب میشود و خدمات بسیاری به شعر مدرن کرده است.
در بخشی کتاب من و پلاترو میخوانیم:
پلاترو، اگر تو هم با بچههاى دیگر به مهد کودک مىرفتى، الفبا یاد مىگرفتى و مىنوشتى. بیشتر از الاغ مومى مىدانستى که دوست آن پرى -کوچولوى دریایى است که با تاج گلى مصنوعى پشت شیشه مغازه دیده مىشود و سرتاپا گل و گوشت و طلاست در دنیاى سبز خودش ، بیشتر از پزشک و کشیش ده مىدانستى، پلاترو.
اما با این که چهار سالت بیشتر نیست خیلى بزرگ و دست و پا چلفتى هستى! روى کدام صندلى کوچک مىتوانستى بنشینى؟ روى کدام میز مىنوشتى؟ کدام قلم و کاغذ کارت را راه مىانداخت؟ در گروه سرودخوانان کجا مىایستادى و مثلا سرود حواریون را مىخواندى؟
نه. دومیتیلاخانم نمىگذاشت. همان که قباى ارغوانى مىپوشد و با طناب زرد کمرش را مىبندد، که انگار رِیِسِ ماهى فروش است. مجبورت مىکرد شاید دو ساعت پاى چنارهاى حیاط زانو بزنى، یا با نى بلند و خشکش به دستهایت مىزد، یا پاىِ بِه عصرانهات را مىخورد، یا یک کاغذ شعله ور را زیر دمت مىگذاشت تا گوشهایت طورى قرمز و گرم شود که انگار پسر مدیر هستى که وقتى مىخواهد گریه کند این طور مىشود...
نه، پلاترو، نه. با خودم بیا. مىخواهم گلها و ستارهها را نشانت بدهم. و هیچ کس به تو نخواهد خندید همان طور که به پسر دست و پا چلفتى مىخندند، و یا انگار همانى هستى که به آن مىگویند خر، هیچ کس از این کلاههاى قیفى بر سرت نخواهد گذاشت، که دوتا چشم درشت و گرد روشان هست که مثل چشمهاى قایقهاى رودخانهها با نیلى و اُخرایى کشیدهاند، و دوتا گوش که درازىشان دوبرابر گوشهاى تو است.
فهرست مطالب کتاب
رازت را به هرکس نگو
مقدمه کوتاه
فصل 1: پلاتِرو
فصل 2: پروانههاى سفید
فصل 3: بازىهاى تنگ غروب
فصل 4: کسوف
فصل 5: لرزش
فصل 6: مهد کودک
فصل 7: دیوانه
فصل 8: یهودا
فصل 9: انجیرهاى نوبر
فصل 10: نماز
فصل 11: دره مرگ
فصل 12: خار
فصل 13: چلچلهها
فصل 14: اسطبل
فصل 15: مراسم اخته
فصل 16: خانه روبرو
فصل 17: پسرک سادهلوح
فصل 18: شبح دختر
فصل 19: چشماندازى به رنگ سرخ
فصل 20: طوطى
فصل 21: پشت بام
فصل 22: بازگشت
فصل 23: دروازه بسته
فصل 24: دُن خوزه کشیش
فصل 25: بهار
فصل 26: آب انبار
فصل 27: سگ مردنى
فصل 28: مرداب
فصل 29: صفاى بهارى
فصل 30: قنارى پرواز مىکند و مىرود
فصل 31: شیطان
فصل 32: آزادى
فصل 33: کولىها
فصل 34: دوست
فصل 35: زالو
فصل 36: سه پیرزن
فصل 37: گارى کوچک
فصل 38: نان
فصل 39: آگْلائه
فصل 40: کاجى که به شکل تاجى است
فصل 41: داربون
فصل 42: پسربچه و آب
فصل 43: دوستى
فصل 44: لالایى
فصل 45: درخت داخل حیاط
فصل 46: دختر مسلول
فصل 47: روسِیو
فصل 48: رُنْسار
فصل 49: عمو شهر فرنگ
فصل 50: گل کنار جاده
فصل 51: لُرد
فصل 52: چاه
فصل 53: زردالوها
فصل 54: لگد
فصل 55: خرنامه
فصل 56: جشن خدا
فصل 57: پیادهروى
فصل 58: خروسها
فصل 59: هنگام شفق
فصل 60: مُهر
فصل 61: سگ زائو
فصل 62: او و ما
فصل 63: گنجشکها
فصل 64: فراسْکو وِلِث
فصل 65: تابستان
فصل 66: آتش در جنگل
فصل 67: نهر
فصل 68: یکشنبه
فصل 69: آواز جیرجیرک
فصل 70: گاوبازى
فصل 71: توفان
فصل 72: فصل انگورچینى
فصل 73: شبانه
فصل 74: ساریتو
فصل 75: خواب بعد از ظهر
فصل 76: آتشبازى
فصل 77: باغ
فصل 78: ماه
فصل 79: شادى
فصل 80: مرغابىها هستند که مىگذرند
فصل 81: دخترکوچولو
فصل 82: چوپان
فصل 83: مرگ قنارى
فصل 84: تپه
فصل 85: پاییز
فصل 86: سگى که به زنجیرش بستهاند
فصل 87: لاکپشت یونانى
فصل 88: عصر ماه اکتبر
فصل 89: آنتونِیا
فصل 90: خوشه فراموش شده
فصل 91: آلْمیرانْتِه
فصل 92: نقش و نگار
فصل 93: فلس ماهى
فصل 94: پینیتو
فصل 95: رودخانه
فصل 96: انار
فصل 97: گورستان کهنه
فصل 98: لیپییانى
فصل 99: قصر
فصل 100: میدان گاوبازى قدیمى
فصل 101: پژواک
فصل 102: وحشت
فصل 103: چشمه قدیمى
فصل 104: جاده
فصل 105: دانههاى کاج
فصل 106: گاوِ فرارکرده
فصل 107: صفاى بهشتى نوامبر
فصل 108: مادیان سفید
فصل 109: سِرِناد
فصل 110: کولىها
فصل 111: شعله
فصل 112: نقاهت
فصل 113: خر پیر
فصل 114: سپیده
فصل 115: گلهاى کوچک
فصل 116: کریسمس
فصل 117: خیابان ریبِرا
فصل 118: زمستان
فصل 119: شیرِ خر
فصل 120: شب پاک
فصل 121: تاج جعفرى
فصل 122: پادشاهان مجوس
فصل 123: مونْسْ اورِیوم
فصل 124: شراب
فصل 125: حکایت
فصل 126: کارناوال
فصل 127: لئون
فصل 128: آسیاب بادى
فصل 129: برج ناقوس
فصل 130: خرهاى مردى که شن مىفروشد
فصل 131: آواز گروهى
فصل 132: مرگ
فصل 133: دلتنگى
فصل 134: خرک
فصل 135: اندوه
براى دوست که در آسمان ساکن است
فصل 136: تقدیم به پلاترو
پلاتروى مقوایى
فصل 137: پلاتروى مقوایى
براى دوست که در زیرخاک است
فصل 138: براى پلاترویى که در خاک است
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب من و پلاترو |
نویسنده | خوان رامون خیمنس |
مترجم | عباس پژمان |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 255 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-351-816-5 |
موضوع کتاب | کتابهای شعر کلاسیک خارجی |