معرفی و دانلود کتاب مرگ و مرگ کینکاس
برای دانلود قانونی کتاب مرگ و مرگ کینکاس و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مرگ و مرگ کینکاس
آیا ممکن است فردی دو بار مرگ را تجربه کند؟! کتاب مرگ و مرگ کینکاس نوشتۀ ژرژه آمادو، داستان کوتاهی با زبان طنز است که زندگی و مرگ عجیب مردی به نام کینکاس را روایت میکند. کینکاس زندگی آبرومند و معقول خود را رها میکند و به خیابان گردی خو میگیرد.
دربارۀ کتاب مرگ و مرگ کینکاس:
این داستان طنزگونه روایتگر زندگی عجیب مردی به نام کینکاس است که شدیدا به دریا علاقمند بود و آرزو داشت روزی ملوان شود. او در میانسالی تصمیم میگیرد تمام داشتههای خود را رها کند و ادامۀ زندگیاش را با ولگردی در خیابان بگذراند! کینکاس که مدت بیست و پنج سال کارمند دولت بوده است و نسبتا از زندگی مناسبی برخوردار بوده، دوستان بیخانمانی همچون خود مییابد و با آنها روزگار میگذراند.
داستان مرگ و مرگ کینکاس (The Double Death of Quincas Water-Bray) زمانی به اوج خود میرسد که واکنش دو گروه خانواده و دوستان کینکاس پس از مرگ وی را روایت میکند. خانوادۀ کوچک او که همان خواهر، دختر و دامادش هستند، وی را به خاطر تصمیم عجیبش حتی پس از مرگ نیز سرزنش میکنند و با کراهت بر سر تابوت کینکاس حاضر میشوند و در نهایت مراسم تدفین را رها میکنند! اما بر خلاف آنها، دوستان کینکاس، عمیقا از مرگ وی ناراحت شده و تصمیم به عملی کردن آخرین خواسته و آرزوی کینکاس میگیرند؛ دوستان مست و ولگرد او جنازۀ کینکاس را با خود لب اسکله میبرند؛ جایی که کینکاس معنی حقیقی زندگی خود را در آنجا مییافت. تصمیم ناباورانه و عجیب دوستان کینکاس موجب مرگ دوبارۀ او میشود...
ژرژه آمادو (Jorge Amado) با زبانی طنز و داستانپردازی شگفتانگیزش، نگاهی متفاوت به مسئله مرگ و فلسفه آن دارد. آیا مرگ صرفا از بین رفتن علائم حیاتی فیزیولوژیکیست؟
نکوداشتهای کتاب مرگ و مرگ کینکاس:
- یک نمونه عالی از ترکیب عناصر فولکلوریک و قدرت بینظیر داستان سرایی آمادو که غالباً ما را به یاد سبک گابریل گارسیا میاندازد. (وال استریت ژورنال)
- این رمان، ساختاری ماهرانه و بسیار سرگرم کننده دارد. آمادو به زیبایی خوانندگان خود را فریب میدهد. (The Times Literary Supplement)
- شاهکار طنز، اثری خندهدار که آمادو به طرزی خواندنی و دلچسب از فلسفه مرگ سرپیچی میکند. (Shelf Awareness)
- تکاندهنده، خندهدار و حتی بینظیر... (Rivka Galchen)
خواندن کتاب مرگ و مرگ کینکاس به چه کسانی توصیه میشود؟
تمامی علاقمندان ادبیات داستانی برزیل را به خواندن این اثر جذاب دعوت میکنیم.
با نویسنده کتاب مرگ و مرگ کینکاس بیشتر آشنا شویم:
ژرژه آمادو، داستاننویس مشهور برزیلی، فوریه 1912 چشم به جهان گشود. او نویسندهای صاحب سبک و پرطرفدار است که بسیاری از منتقدین ویژگیهای نثرش را به گابریل گارسیا مارکز تشبیه میکنند. آشنایی او از کودکی با استثمار کارگران زمین کاکائو و اعتراض آنها به نظام بردهداری، تأثیر گستردهای بر درونمایه بسیاری از آثار وی گذاشت. وی در سن 14 سالگی به عنوان یکی از بنیانگذاران «آکادمی شورشیان مدرنیست»، با چندین مجله ادبی همکاری کرد. او همچنین نخستین رمان خود را در سن 18 سالگی به نام کشور کارناوال منتشر کرد. او در دانشگاه فدرال دانشکده حقوق ریودوژانیرو حقوق خواند اما هرگز به عنوان وکیل مدافع فعالیت نکرد. آمادو به دلیل فعالیتهای آزادیخواهانه و آگاهی رسانی به مردم، در سال 1935 برای اولین بار دستگیر شد و دو سال بعد کتابهایش به طور عمومی سوزانده و در برخی کشورهای اروپایی آثارش ممنوع اعلام شد.
محبوبیت غیرقابل انکار او تنها از رهگذر آثار داستانیاش حاصل نشد؛ بلکه فعالیتهای او به عنوان یک فعال مدنی همواره مورد ستایش آزادیخواهان قرار گرفته است. این نویسنده پرآوازه، در سال 2001 دیده از جهان فرو بست.
در بخشی از کتاب مرگ و مرگ کینکاس میخوانیم:
در پایان روز، وقتی چراغها یکیک روشن میشد و مردان از سر کار عزم خانه میکردند، نزدیکترین رفقای کینکاس اونره گنجیشکه، موقشنگ، سرجوخه مارتیم و قرقی از دامنۀ تپۀ تابوائو سرازیر شدند و راه آلونک پیرمرد را در پیش گرفتند. ناحق نباید گفت؛ چون هنوز کلهها از عرق داغ نبود. ولوله و همهمۀ خبر را به جرعهای فرو نشاندند، اما سرخی چشمها از اشکهایی بود که در این خسران عظیم ریختند. چپاندرقیچی گفتنها و تلوتلو خوردنها نیز. مگر میشد درست فکر کرد و درست حرف زد، وقتی رفیق سالیان، رفیق نازنین و قلندر تمامعیار باهیا از دست رفته بود؟ میگفتند مست نیستند و راست میگفتند. جز اینکه سر بطری عین دم خروس از زیر کت سرجوخه مارتیم بیرون بود.
در آن ساعت گرگومیش و در آن دقایق رازآمیز شب، جنازه کمی خسته مینمود. واندا وقتی متوجه شد کمی تعجب کرد: شاید چون تمام بعدازظهر را به لبخند و هرزهگویی و شکلک درآوردن گذرانده بود. کینکاس حتی بعد از ورود لئوناردو و عمو ادواردو، حدود ساعت پنج، هم دست از مسخرهبازی برنداشته بود. به لئوناردو گفته بود «خنگول!» و به ریش ادواردو خندیده بود. وقتی سایههای عصرگاهی روی شهر خیمه زد، کینکاس بیقرار شد. گویی چشمبهراه چیزی بود که دیر کرده بود. واندا برای آنکه اینها را از یاد ببرد و خود را سرگرم نشان دهد، گرم اختلاط با شوهر و عمو و عمه شده بود تا جنازه را حتی زیرچشمی هم نبیند. میخواست به خانه بازگردد، خستگی در کند و قرصی بخورد که راحتتر بخوابد. چرا چشمان کینکاس مدام بین در و پنجره در رفتوآمد است؟
خبر همزمان به هر چهار رفیق نرسیده بود. اول گنجیشکه فهمید. کارش تبلیغات برای مغازههای بایها دوس ساپاتئیروس بود و بدین منظور همۀ قابلیتها و استعدادهای خود را به کار میبست. کت فراک نخنما و کهنهای میپوشید و با چهرهای رنگزده دم در مغازهای میایستاد و در ازای چندرغاز مشغول تعریف و تمجید از قیمتهای ارزان و کیفیت اعلای اجناس میشد. هر عابری را نگه میداشت، جوک بیمزهای برایش میگفت و تقریباً بهزور به داخل دعوتش میکرد. هرازگاه وقتی تشنگی امان میبرید لب و دهانش از این شغل مزخرف خشک میشد سری به میخانۀ مجاور میزد تا صدایش را دوباره تنظیم کند. خبر را طی یکی از همین آمدوشدها شنید: چنان دردناک بود که خشکش زد و دم برنیاورد. سربهزیر به مغازه برگشت و به سوری گفت امروز نمیتواند بیشتر بماند. هنوز جوان بود و غم و شادی بر دلش اثر میکرد. یکتنه تاب این ضربۀ مهیب را نداشت. همراهی رفقای شفیق و همان گروه همیشگی لازم بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مرگ و مرگ کینکاس |
نویسنده | ژورژه آمادو |
مترجم | قاسم مومنی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-698359-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |