معرفی و دانلود کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1
برای دانلود قانونی کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1
کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1 عاشقانهایست جذاب و تأثیرگذار که از خواندن آن سیر نمیشوید! معصومه بهارلویی با قلم منحصر به فردش سرگذشت دختر باهوشی را به تصویر میکشد که با وجود درد و رنجهای بسیار، روزی به مردی علاقهمند میشود و زندگیاش رنگ و بوی تازهای میگیرد.
دربارهی کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1:
اگر دوست دارید رمانی را چندین بار بخونید و همچنان برایتان جذاب باشد، حتماً این مجموعه دو جلدی را مطالعه کنید. رمان مجنونتر از فرهاد ماجرای زندگی دختری به نام پری را روایت میکند؛ دختری با گذشتهای تلخ و طاقتفرسا که تا سالها ردش در روح و ذهنش باقی مانده و او را بیمار کرده است. پری محکوم به داشتن حافظهای بسیار قویست که او را با یادآوری خاطرات تلخش شکنجه میدهد. سختترین بخش زندگی این دختر از دست دادن پدر و مادرش در سن کودکی است که ضربهای دو چندان سهمگینتر از گذشته به او وارد میکند.
پری علی رغم متحمل شدن درد و رنجهای گوناگون، بسیار توانمند و باهوش است. او در حین تحصیل تصمیم میگیرد تا به عنوان منشی در شرکت برادرش مشغول به کار شود که در آنجا به طور ناگهانی با مردی به نام محراب روبهرو شده و عشقی آتشین درونش شعلهور میشود؛ مردی خشک و سرد اما جذاب! فکر میکنید ادامهی ماجرا چطور پیش میرود؟ آیا زندگی پری با علاقهاش به محراب دگرگون میشود؟
کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1 برای چه کسانی مناسب است؟
در صورتیکه به خواندن رمانهای عاشقانه علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
در بخشی از کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1 میخوانیم:
جیغ و داد ندا شنیده مىشد. رعنا گفت: خدایا این نادر منو کشت، نادر ولشون کن چرا اذیت مىکنى؟
دست امین بلند شد و پس گردنى محکمى به نادر زد که یک متر جلوتر افتاد. رعنا گفت: خدا خیرت بده امین، آقا نادر مگه عموت شب نیاد خونه، بهش مىگم وقتى نیست چه آتیشى به پا مىکنى!
نادر گفت: انصافتو برم، هم از دست امین کتک بخورم هم چغولى منو به عمو مىکنید.
لبخند بر لبم نشست. طفلک حق داشت. رعنا از نسرین پرسید که میوهها را شسته است، نسرین درحالىکه سگرمههایش درهم مىرفت گفت: عمه پروین شسته.
رعنا گفت: ایندفعه نسرین، جان مامان اینقدر با خالهت سرسنگین نباش زشته مادر.
و نسرین ایشى گفت و امین از خنده ریسه رفت و به خاطر همین هم نسرین متکا را به ملاجش کوبید و گفت: رو آب بخندى.
امین گفت: آش کشک خالته بخورى پاته نخورى پاته، اما حیف سهیل، کاش عموت نبودم و اونوقت معلوم مىشد که چقدر براى سهیل جانفشانى مىکردم که توى اژدها گیرش نیفتى.
نسرین هم که نمىخواست کوتاه بیاید زیر لب گفت: کچل کچل... .
پشت شیشه ایستاده بودم و به جوانههاى کوچک درختهاى حیاط چشم دوخته بودم. امروز روز دوم عید است و قرار است که خاله راضیه با بچههایش به خانه ما بیایند و نسرین هم به همین خاطر است که از صبح تا حالا ناراحت است. صداى امین را شنیدم که گفت: پرى ببین اون قابلمه به دست کجا داره مىره.
منظورش عمه صفورا بود. پریسا گفت: معلومه، گله اومده، داره مىره که گوسفنداشو بدوشه.
عمه بیچارهام همیشه همین موقعها دم غروب ظرفى در دست مىگیرد و براى دوشیدن به حیاط مىرود. خود پریسا قابلمه را گرفت و او را راهى طبقه بالا کرد. امین گفت: زنداداش، حسین آقا کى مىآد که ما زیارتشون کنیم؟
نسرین گفت: ناراحت نباش، اگه تا آخر شب نیومد من اسمم رو عوض مىکنم. این ده روز که با عمه نامزد کرده همهش اینورها پلاسه.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مجنونتر از فرهاد - جلد 1 |
نویسنده | معصومه بهارلویی |
ناشر چاپی | انتشارات ذهن آویز |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 872 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-118-341-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
واسه کسی که دنبال یه رمان عاشقانه هست کاملا ارزش خوندن داشت. گرچه ازین واقعیت هم نمیشه چشم پوشید که بعضی قسمتهای داستان دور از واقعیته و وقایعی داره که هزاران سال هم توی زندگی واقعی رخ نمیده (گرچه بنظرم وجود این اتفاقات لازمه هر رمان ایرانیه!).