معرفی و دانلود کتاب لبخند مهتاب
برای دانلود قانونی کتاب لبخند مهتاب و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب لبخند مهتاب
در انتهای جنگ جهانی دوم، ملاقاتی ناخواسته مسیر سرنوشت مردی را تغییر میدهد... کتاب لبخند مهتاب اثر خواندنی ژولین آراندا، داستانی هیجانانگیز از زندگی مردی به نام پل ورتیون از کودکی تا زمانی است که به دنبال رویا و هدفش میرود. این رمان جذاب تا کنون به چندین زبان ترجمه شده است.
درباره کتاب لبخند مهتاب:
داستان، روایت زندگی پسری نوجوان به نام پائول است که در خانوادهای روستایی زندگی میکند. قصه از زمانی آغاز میشود که این خانوادۀ روستایی و کشاورز تصمیم به رهایی از هر چه دارند، میگیرند و میخواهند زندگی جدید خود را در سفر دریایی همراه با پرداختن به تفکرات عمیق درباره فلسفه و چیستی زندگی آغاز کنند.
در همان زمان که نازیهای آلمانی آن روستا را اشغال کرده بودند؛ گروهی با حمایت افسر آلمانی توانستند دهکدهشان را از سلطه نازیها خارج کنند، اما یک اصل اجتماعی وجود دارد که هیچگاه تمامی افراد یک جامعه از وضعیتی راضی و خشنود نیستند و همواره عدهای مخالف با وضع موجود برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند. همین امر باعث شورشی عظیم در آن روستا شد که طی آن، افسر دلسوز و مهربانی که برای آزادی روستا تلاش کرده بود نیز قربانی این حادثه شد. افسر در لحظات آخر عمرش وصیتی به پائول میکند که دخترش را بیابد و به او بگوید که پدرش او را بسیار دوست داشته است.
سالها میگذرد و پائول به رویای کودکی خود که کشتیرانی و سفر دریایی به تمام نقاط جهان بود، دست مییابد اما قولی که به افسر داده بود را فراموش نمیکند.
یکی از ویژگیهای مثبت نثر قدرتمند کتاب لبخند مهتاب (Seasons of the Moon)، حضور به اندازه و به جای حدیث نفسهای راوی اول شخص با خود است. ژولین آراندا (Julien Aranda) با نثری روان و دلنشین ما را به تماشای زاویۀ متفاوتی از حوادث و وقایع جنگ جهانی دوم دعوت میکند.
خواندن رمان لبخند مهتاب به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
این رمان برای علاقمندان ادبیات فرانسوی و رمانهایی با ژانر درام بسیار جذاب خواهد بود.
در بخشی از رمان لبخند مهتاب میخوانیم:
یکی از واقعیتهای تلخ زندگی این است که همهچیز، شاید بهجز زمان و جهان، آغازی دارد و پایانی. دوران کودکیام تمام شده بود و پییر دو سال بود که برای انجام خدمت سربازی به شهر رِن رفته بود. گای بهخاطر ضعیف بودن چشمهایش معاف شده بود، طفلک بهسختی میتوانست ببیند. نوبت من هم بهزودی میرسید. با اینکه از انجام کوچکترین کاری در ارتش متنفر بودم، بیصبرانه منتظر این فرصت بودم تا بتوانم از کشتزارها دور شوم و در کشورم گردش کنم. با توجه به چیزهایی که خوانده بودم، میتوانستم مناظر زیبای فرانسه را در ذهنم تصور کنم. تپههای پرشیب آلپ، جنگلهای زیبای آلزاس و پاریس باشکوه با بناهای عظیمش؛ درست برعکس جایی که در آن بزرگ شدهام. من مشتاق ماجراجویی و اکتشاف بودم، مانند ملوان شدن که هنوز قصد داشتم روزی به آن برسم. ولی از دور شدن از مادرم و ماتیلد میترسیدم.
از روز آزادسازی روستا رابطهٔ من و دختر آقای بلانشار پیشرفت کرده بود. یک یا چند هفته بعد درِ خانهشان را زدم. پدرش در را باز کرد و مرا به یک نوشیدنی دعوت کرد. ماتیلد هم ما را همراهی کرد. تماممدت به یکدیگر نگاه میکردیم. بارها به خانهٔ آنها رفتم. پدرش احساس ما را به یکدیگر حس کرد و اجازه داد به دخترش اظهار عشق کنم.
او مرا یک جوان تحصیلکرده میدید نه یک کارگر کثیف مزرعه. بعدها ما را با هم تنها میگذاشت. زندگی نمایشی از مخالفت و پذیرش و مذاکره و مصالحه است. در این صحنهٔ بزرگ زندگی که همهٔ ما با موسیقی مرموزی در آن میرقصیم، افراد کمی هستند که تغییر میکنند. برخی مقاومت میکنند و برخی تسلیم میشوند. آقای بلانشار مرد اهل دلی بود که میدانست مخالفت کردن نتیجهای جز بیشتر کردن شعلههای آتش ندارد. آیا آتشی سختتر از آتش عشق برای خاموش کردن وجود دارد؟ او ترجیح میداد ما را زیر پنجرهٔ خانهاش شاد ببیند تا در کشتزار تنها و غمگین. آقای بلانشار خوب میدانست غم و اندوه چیست و نمیخواست بیشترش کند. زنش چند سال پیش با رنج و دردِ بیماری سختی مرده بود. بنابراین با دعای خیر و رضایت او، در حومهٔ شهر پرسه میزدیم. یکشنبهها را در ساحل میگذراندیم و اطراف خلیج موربیان قدم میزدیم و آن لحظات خاص را با لذت و دور از کارهای همیشگی خانه و درو کردن میگذراندیم. ما با هم طعم نخستین میوههای عشق را میچشیدیم و با هر لقمهاش از آن لذت میبردیم. روی ساحل شنی دراز میکشیدیم و بیهیچ کلامی مبهوت وسعت دریا میشدیم. به هم نزدیک بودیم، بااینحال از ترس شکستن این لحظات جادویی هیچوقت جرئت نمیکردیم یکدیگر را ببوسیم. البته من داشتم از عطش بوسیدن او میمردم، اما میخواستم تا جایی که ممکن بود از این لحظههای پرشور لذت ببرم؛ لحظههایی که هنوز ناب و دستنخورده بودند.
فهرست مطالب کتاب
ماه نو
هلال ماه
سهچهارم ماه
ماه کامل
کلام آخر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب لبخند مهتاب |
نویسنده | ژولین آراندا |
مترجم | سمیه علیرضائی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 248 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-319-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |