معرفی و دانلود کتاب فروچاله

برای دانلود قانونی کتاب فروچاله و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب فروچاله و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب فروچاله

کتاب فروچاله به‌قلم زینب حبیبی داستان دختری به‌نام منیره را روایت می‌کند که برای تحصیل در مقطع دکتری از خوزستان به تهران آمده و حالا چالش‌هایی پیش رو دارد. زندگی در پایتخت بزرگ با بی‌رحمی‌ها و خشونت‌هایی که شاید اهالی شهرهای کوچک کمتر آن را تجربه کرده باشند، برای یک دختر تنها و غریب سخت است و نمی‌تواند به‌راحتی با شرایط جدیدش کنار بیاید.

درباره‌ی کتاب فروچاله

زینب حبیبی نویسنده‌ی توانا و جوان کشورمان در رمان کوتاه فروچاله داستان بسیار جذابی را از فراز و نشیب‌های زندگی مستقل دختری به‌نام منیره نقل کرده است. منیره دانشجوی مقطع دکتری در رشته‌ی روانشناسی است و مدتی‌ست که از خوزستان به تهران آمده. ظاهر نسبتاً شیرین و جذابی دارد اما بسیار کم‌رو و تا حدی هم بی‌دست‌وپا است. او برای گذران زندگی و کسب درآمد در یک بوتیک لباس‌فروشی شروع به کار کرده و صندوقدار است اما تمام این‌ها چالش‌هایی را برای این دختر جوان به وجود آورده‌اند که تا پیش از این تجربه‌شان نکرده و هیچ ایده‌ای هم برای رویارویی با آن‌ها ندارد.

معرفی و دانلود کتاب فروچاله

زینب حبیبی روایت کتاب فروچاله را با توصیف مشکلی بزرگ مربوط به شغل منیره در بوتیک آغاز می‌کند. صبح است و صاحب بوتیک از دختر جوان خواسته که به مغازه برود تا حساب و کتاب کنند. منیره با خود فکر می‌کند که مگر برای سه روز کار هم حساب و کتاب لازم است؟ او کنجکاو و سرگردان شده، اما برای این حیرانی هیچ پاسخی ندارد، چراکه این اولین و تنها تجربه‌ی او از کار در شهر بزرگی مثل تهران است. منیره جلوی مغازه منتظر نشسته و با حالی نزار و خواب‌آلود آنقدر چشم به شیشه‌ و کرکره می‌دوزد تا بالاخره سر و کله‌ی صاحب بوتیک و شریک جوانش پیدا می‌شود. سه روز پیش که به اینجا آمد هم هیچ نمی‌دانست، درست مثل حالا. اول قرار بود که راهنمای مشتریان باشد و فروشندگی کند اما بعد که متوجه شدند نمی‌تواند خوب صحبت کند و نمی‌تواند مشتری‌ها را به خرید کردن تشویق کند، او را پشت صندوق نشاندند که کارش نیازمند میزان هوش و خلاقیت کمتری بود اما دردسر و مسئولیت بیشتری هم دارد!

داستان کتاب فروچاله به این شکل پیش می‌رود: صاحب مغازه سرانجام پس از کلی حساب و کتاب، رقمی را به منیره نشان می‌دهد که نشان از کسری موجودی صندوق دارد. منیره دست و پایش را گم کرده و نمی‌داند چه بگوید. چند لحظه دلایل و توجیه‌های دروغین را در ذهنش مرور می‌کند، مثلاً اینکه مریض است، یا حتی اینکه سرطان دارد و چند ماه دیگر قرار است بمیرد(!)، اما او نمی‌تواند دروغ بگوید. شریک که مرد منصف‌تر و دل‌رحم‌تری‌ست، چند بار به صاحب اصلی می‌گوید که مشکل را حل می‌کنند اما او گوشش بدهکار نیست و تمام موجودی ناچیز کارت بانکی منیره را خالی می‌کند. بله، این دقیقاً همان چهره‌ی بی‌رحمی‌ست که زندگی در یک شهر درندشت و بی‌دروپیکر قرار است به این دختر جوان نشان دهد. منیره دختری شهرستانی‌ست که هیچ‌کس در این شهر وجودش را به رسمیت نمی‌شناسد. این حقیقتی است که مثل سیلی بر صورت دختر نواخته می‌شود.

زینب حبیبی در ادامه‌ی کتاب فروچاله ماجراها و چالش‌هایی را که برای این دختر جوان پیش می‌آیند در هفت فصل به رشته‌ی تحریر درآورده. با مطالعه‌ی این رمان اجتماعی کوتاه، ضمن لذت بردن از یک روایت جذاب، به حقایقی در مورد بخشی از جامعه پی خواهید برد که شاید تابه‌حال توجهتان را جلب نکرده باشد.

نشر نیماژ کتاب فروچاله را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار داده است.

کتاب فروچاله برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌هایی با موضوع مشکلات و رخدادهای اجتماعی علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنیم مطالعه‌ی این رمان را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب فروچاله می‌خوانیم

درست است جنوبی‌ها لزوماً سیاه و سبزه نیستند، اما منیره خودش را در دسته‌ی لزوماً سفید و حتی سبزه‌ها قرار نمی‌دهد. او فکر می‌کند سبزه‌ی روشن و سبزه‌ی تیره را خوب تشخیص می‌دهد، چون به‌قدر کافی جنوبی‌ست، قدر به‌دنیا آمدن خودش و اجدادش در جنوب. هیچ حلقه‌ی مفقودی در خانواده ندارند. هیچ حلقه‌ی مازادی هم. همه‌ی بچه‌ها دقیقاً از نطفه‌ی پدر و مادرشان هستند و پدر و مادرها برای فرزندانی پدر و مادرند که بی‌بروبرگرد از محصولات خودشان‌اند. گرچه گم کردن فرزند و پیدا کردن یا نکردنش بعد از سال‌ها، می‌تواند به یک درام انگولک‌کننده‌ی روح بشر تبدیل شود، اما اگر ساعت‌ها داستانشان را نقل کنند، محال است تهش به این برسند که بچه‌ای را به فرزندی پذیرفته‌اند یا بچه‌ای را ناغافل گم کرده‌اند. جنگ هم نتوانست در این دقت عمل خللی ایجاد کند.

در تاریخ یک خانواده چه فرقی می‌کند وجود حلقه‌ی مفقود و مازاد. درِ بوتیک باز شد و منیره خارج شد. از عرض پیاده‌رو گذشت. کنار خیابان ایستاد. منتظر تاکسی. دقیقاً جلوی بوتیک. می‌توانست اتوبوس سوار شود؛ BRT. اما نشد. زیرا آدم‌ها در اتوبوس آن‌قدر کنار هم می‌مانند تا بتوانند راجع به‌ هم فکرهایی کنند، اما وسط افکارشان به مقصد می‌رسند و مجبورند پیاده شوند. فرصت نمی‌شود این را هم بدانند که افکارشان غلط است.

منیره حتی جوراب هم نپوشیده بود. رنگ جوراب حداقل می‌توانست باعث شود پایش کمی به کفش شبیه شود. از همان لحظه که کفش‌هایش را روی میز گذاشت، از سر اجبار، این توانایی را در خود می‌دید به تمام کسانی که احتمالاً در خیابان با تعجب به پای بدون کفشش نگاه خواهند کرد، طوری نگاه کند که فرد متعجب متوجه شود احمق خودش است که نمی‌تواند تعجب نکند یا تعجبش را پنهان کند و حتی آن‌قدر کودن است که نمی‌تواند احتمالاتی برای پابرهنه بودن کسی در نظر بگیرد. درواقع، منیره احمق نیست که طی یک عمل معمولی پابرهنه است.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب فروچاله
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات نیماژ
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات126
زبانفارسی
شابک978-600-367-571-1
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان اجتماعی ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب فروچاله

ترنج
۱۴۰۳/۰۷/۱۴
متاسفانه هرچه سعی کردم نتونستم تمومش کنم ولی بیشتر از سه چهارمش رو خوندم به امید بهتر شدن اما داستان دختری جنوبی که برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری به تهران مهاجرت کرده بود ولی ۱نصراف داده بود. چرا؟ من درست نفهمیدم (شاید چون کتاب رو تموم نکردم) بعد به سفارش و ضمانت زبونی یک دوست مشغول فروشندگی در یک بوتیک شده بود. و به علت حواس پرتی و اختلاف حسابی که پیدا میکنه اخراج و مجبور به پرداخت کسری حساب میشه. این کلیت داستانه ولی نویسنده اینقدر هذیانها و تراوشات پریشان ذهنی خودش رو در خلال داستان گنجونده که یه جاهایی مخاطب سرگردان میشه که یعنی چی الان این چی میگه؟!!!!! انگار نویسنده در این داستان کوتاه و ساده قصد داره بزرگترین سوالات فلسفی ذهنش رو باربط و بی ربط بگنجونه. سبکش جالب نبود به نظرم. حتی جر وبحث و درگیری ساختگی راوی با شخصیت اصلی یعنی منیره که انگار از دو زاویه مختلف به مسائل نگاه میکنند شاید جدید باشه ولی جذابیتی نداره. دعواهای خاله هه با بچه هاش و فساد اخلاقی دخترخاله اش هم اگر با نیت نشون دادن فضای فرهنگی و خانوادگی و جو حاکم برپایتخت امروز نوشته شده خیلی کلیشه ایه. در کل ازش خوشم نیومد و توصیه اش نمیکنم.
Wolf
۱۴۰۳/۰۵/۱۷
کتاب "فروچاله" توسط زینب حبیبی نوشته شده است و داستان دختری به نام منیره را روایت می کند که برای تحصیل در مقطع دکتری از خوزستان به تهران آمده است. این کتاب به خوبی مشکلات اجتماعی و فرهنگی را نشان می دهد که دختران جوانی که به دنبال تحصیلات تکمیلی به شهرهای بزرگتر می آیند، با آن ها مواجه می شوند. به تحلیل شخصیت: شخصیت منیره خوبی تحلیل شده و نشان دهنده چالش هایی است که دختران جوانی که به دنبال تحصیلات تکمیلی به شهرهای بزرگتر می آیند، با آن ها مواجه می شوند. او نه تنها با مشکلات مالی بلکه با مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز مواجه است. روایت جذاب: روایت کتاب جذاب و گیراست و خواننده را تا انتهای داستان نگه می دارد. نویسنده با استفاده از زبان ساده ولی تاثیرگذار، داستان را روایت می کند و خواننده را در دنیای شخصیت هایش وارد می کند. پیامی قوی: کتاب "فروچاله" پیام قوی ای در مورد حقوق زنان، نقش آموزش و پرورش در توسعه فردی و اجتماعی، و تأثیر محیط شهری بر رفتار و تفکر انسان ها دارد. مشکل های اجتماعی: کتاب به خوبی مشکلات اجتماعی مانند تبعیض جنسیتی، نابرابری اقتصادی، و فشارهای فرهنگی را نشان می دهد. این موضوعات به خواننده امکان می دهد تا به تأمل در مورد وضعیت اجتماعی ایران بپردازد.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۳/۰۸/۲۴
زینب حبیبی در کتاب فروچاله، از غم و ناکامی می‌نویسد و داستان بانویی را به درد و رنج به تصویر نوشته است.
کتاب کششی برای من نداشت و نتوانستم با آن ارتباط بگیرم و کمی پیچیده و سنگین نوشته شده است.
زینب حبیبی بین تصور خویش و نوشتن داستان نتوانسته است تمایزی قائل شود و در لابلای سطرهای قصه گاهی و را
دلنوشته‌ها پرش‌های فکری خویش به متن افزوده است، شاید.
داستان در چاله‌ای روزمره از زندگی و زیستن درگیر است و بین ماندن یا نماندن دست و پا می‌زند گویی بودن یا نبودن مسأله این است.
روایت داستان روال منطقی ندارد و با ادبیات ساده نگارش شده است ولی خاص علاقمندان به این ژانر نوشتن است.
زینب حبیبی در کتابش فروچاله، از این‌که نوشته است دست مریزاد دارد اما مخاطب خود را در این نوع نوشتن جا دارد که بیشتر درگیر متن کند و شاید نیز این نوع نوشتن بهتر برای برخی خوانندگان باشد، نمی‌دانیم.
ساغر کاشانی
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
نقاط قوت
1. روایت داستانی قوی:
زینب حبیبی با زبانی روان و زیبا داستانی گیرا خلق کرده که خواننده را تا پایان همراه نگه می‌دارد.
2. شخصیت‌پردازی دقیق:
شخصیت‌ها با ویژگی‌های منحصر به فرد خود به داستان جان می‌بخشند و خواننده می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند.
3. پرداختن به مسائل اجتماعی: به

کتاب مسائل اجتماعی و انسانی مانند روابط و چالش‌های روزمره می‌پردازد که خواننده را به تفکر و تأمل وامی‌دارد. نقاط ضعف
1. ریتم کند:
در برخی قسمت‌ها، داستان کمی کند پیش می‌رود که ممکن است برخی خوانندگان را خسته کند.
2. جزئیات زیاد:
جزئیات زیادی در مورد موقعیت‌ها و شخصیت‌ها ارائه شده که ممکن است تمرکز داستان را از دست بدهد.
زینب ادبی
۱۴۰۳/۰۵/۱۶
داستانی که زاییده صرف، از تخیل نویسنده باشه، کمکی به انسان سال ۱۴۰۳ نمیکنه. ما نیاز به داستانهای حقیقی داریم که فراوانند.
نوشتن تراوشات ذهن ارزشی به خواننده آن اضافه نمیکند. صرفا ابزاریست برای ابراز وجود و کسب درآمد نویسنده. حقایق واقع شده‌اند در تاریخ. انسان امروز فقط نیاز به یادآوری اتفاقات
رخ داده جهان دار؛ نه تراوشات ذهن ما.
آنچه باید بدانیم رخ داده. فقط از آن بگویید
حقایق یک به یک فراموش میشوند
چون دغدغه انسان فقط ابراز وجود است نه خدمت به حقیقت! فقط یک صفحه این کتاب رو خوندم شاید کمتر. نیتها رو باید شست. برای کسب درآمد داستان نگویید. چون بانی کشتن و حذف حقیقت از یادهاست.
مژگان س
۱۴۰۳/۰۵/۲۵
منیره دانشجوی مقطع دکترا در رشته جامعه شناسی بعدازسه سال تلاش برای قبولی دراین مقطع از جنوب کشور به تهران اومده ولی به این نتیجه میرسه که انصراف بده به شهرش برنمیگرده وچندماهی درمنزل یکی از فامیل به عنوان مستاجراقامت می‌کنه برای تامین مخارج مجبورمیشه جاهای مختلفی کارکنه که با روحیه‌اش سازگار نیست وقتی صندوقداریک بوتیک میشه بخاطرحواس پرتی ناشی از بیخوابی در حسابرسی اشتباه می‌کنه ومجبوربه پرداخت خسارت میشه بقیه صفحات کتاب مربوط میشه به استعاره‌های که انصافاً بعضی جالب هستن یا افکار بیمارگونه گاهی هم فلسفی یامربوط به مشکلات جامعه ولی درنهایت بی سروته داستان تموم میشه.
الهه رحیمی
۱۴۰۳/۰۶/۰۳
داستان بسیار ساده و معمولی درباره دختر جنوبی که دچار بی خوابی هست و از دانشگاهش در تهران انصراف می‌دهد و در جایی که کار می‌کند دچار اختلاف حساب می‌شود. نویسنده خیلیی زیاد به موضوعات بی ربط و کسل کننده پرداخته که حوصله خواننده رو سر می‌بره. اصلا جذابیتی در داستان وجود ندارد و بسیار خسته کننده هست. نپسندیدم و ارزش نداره بابتش خواندنش هزینه بشه.
mh Beygi
۱۴۰۳/۰۸/۲۸
نویسنده سوژه‌ای خوبی برای داستان پردازی انتخاب کرده، اما در پردازش آن شاید به روش مرسوم رمان نویسی موفق عمل نکرده و با پراکنده گویی‌های دائم خواننده را گیج میکند، نمیدانم شاید این هم سبکی در رمان نویسی باشد، اما با هر جان‌کندنی که بود تا پایان مطالعه کردم، اما اصلا اون چیزی که انتظارش رو داشتم نبود
پیشنهاد نمیکنم
کوشیار رشیدزاده
۱۴۰۳/۰۵/۲۰
با نهایت احترام به نویسنده محترم، نپسندیدم.
به دلیل توضیحات اضافی و غیرضروری، خواننده خیلی راحت از اصل داستان دور میشه. لحن بیان داستان اصلا دوستانه نبود. همچنین بی دلیل وارد جزئیاتی میشه که هیچ ربطی به داستان نداره. میتونست خیلی کتاب خوبی باشه اگه این نقاط ضعف رو نداشت.
با آرزوی موفقیت برای خانم حبیبی.
صبا باوفای حقیقی
۱۴۰۳/۰۵/۲۴
احساس کردم دارم تراوشات سر در گم یک ذهن رو میخونم واقعا نتونستم بفهمم. حتی یک کلمه از محتوای کتاب برام مشخص نشد. موضوعات پراکنده و بی در و پیکر. البته شاید اشکال از من بوده و کسی پیدا بشه که حرفهای کتاب رو بفهمه ولی واقعا ارزش یک بار خوندن هم نداشت
اعظم فرجامی
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
ریتم کند داستان و سرشار از استعاره‌های تو چشم فرو کن از رمانها و ماجراهای جدید ایران معاصر و شخصیت‌ها و کشورها و شهرها، باعث شد حوصلم سر رفت نفهمیدم چی شد کل داستان یک دختر داشت از بوتیکی که متهم به اختلال حسابرسی در آن شده بود فرار می‌کرد و تاکسی عوض می‌کرد.
ازیتا
۱۴۰۳/۰۵/۳۱
واقعا کتاب جالبی بود کتابش یکی از بهترین کتاب های دنیاست حتما از خوندنش پشیمان نمی سوید بینظیره نوییندش واقعا بهترین نویسنده ی دنیا ممنون از کتابراه عزیز و گرامی بابت چنبن کتاب زیبایی که من از نویسنده عزیز بابت نوشتن این کتاب زیبا
Sara kian
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
به نظرم اصلا جالب نبود، شخصیت اصلی داستان در فرایند توضیحات غیر ضروری گم شده بود و کششی برای خواندن ادامه داستان در خواننده ایجاد نمی‌کرد داستان شباهتی به داستان نداشت و فاقدجذابیت بود
Kasseb
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
داستان خوبی‌بود اما به نظرم جذابیت انچنانی نداشت که خوانندرو به خودش جذب کنه برای اینکه ادم بتونه بخونش و تمام کافی بود من به شخصه چون علاقه‌ای به این نوع رمان ندارم پیشنهادم برای کسایی که دوست دارن رمان‌های ایرانی و‌تقریبا‌کلاسیک بخونن.
بهروز علامه
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
کتاب خوبیه, هرچند یکجاهایی ازش حوصله سر بر میشه اما توانمندی نویسنده بخوبی درش مشهوده، اگر ذهنتو همراه کنی با کتاب می تونه شما رو تا انتها پیش ببره. برای نویسنده و همچنین برای پرسنل زحمت کش کتابره، آرزوی موفقیت دارم
مشاهده همه نظرات 59

راهنمای مطالعه کتاب فروچاله

برای دریافت کتاب فروچاله و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.