معرفی و دانلود کتاب عطاء
برای دانلود قانونی کتاب عطاء و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عطاء
کتاب عطاء اثر فاطمه دهقان نیری، داستانی است برگرفته از زندگی عطاءالله بحیرایی، جوان هفده سالهای که در کودکی فلج میشود و با کمک و حمایتهای مادرش به مدرسه میرود و به خاطر حضور برادران و پدرش پایش به جبهه باز میشود.
او با وضعیت جسمانی که دارد مدت طولانیای را در جبههها حضور داشته و چیزی که او را از دیگران متمایز میکند ویژگیهای اخلاقی متفاوت او با دیگران است.
نویسنده برای روایت داستان از جریال سیال ذهن استفاده کرده است. زنی که خود زخم خورده از جنگ است و کودکش را در بمب باران از دست داده، میخواهد داستان زندگی عطاء را بنویسد.
کتاب چه در نوع نگاه و دیدگاه نویسنده و چه در نوع نگارش روایتی متفاوت دارد. فصلهای کوتاه در تعداد صفحات کم به خواننده کمک میکند که علیرغم جریال سیال ذهن بودن اثر و پرشهای زمانی با داستان ارتباط برقرار کند. و با زن و قصه عطاء همراه شود.
در بخشی از کتاب عطاء میخوانیم:
مدتی است سر مزار شهیدم نرفتهام. امروز ببینم علی میآید که سری به بچهمان بزنیم. صدای دور اذان میآید. حتماً عدهای راهی مسجد شدهاند که به نماز بایستند. عدهای هم سجادهشان را در خانه پهن میکنند. عدهای را هم خواب با خود برده است. حتماً صبح روز بعد از عملیات مرصاد، کسی بعد از نماز دیگر نمیخوابد. باید جمع و جور کنند.
جنگ تمام شد. منافقین هم لت و پار شدند. حالا باید برگردند عقب. تجهیزات را جمع میکنند. نمیدانند چه میشود. باید خوشحال باشند که دخل منافقین را آوردهاند اما در کنارش نگرانند که زندگیشان عوض میشود. آیندهای بدون جنگ که راجع به آن حتی فکر هم نکردهاند در انتظارشان است. آیندهی عجیبی که از میان این سردرگمی سر بیرون میکشد، دنیایی که کسی چشم به راه کسی که شاید بیاید و یا او را بیاورند نخواهد بود.
برمیگردند آناهیتا. در میان همهی افکار آشفته جای عدهای خالی است. هر بار که از عملیاتی برمیگردند همین وضع را دارند. تلخی شکست و عقبنشینی یا شیرینی پیروزی و فتح با غم از دست دادن دوستانشان در هم میآمیزد. حال غریبی دارند. صدای عطاء نمیآید. راه رفتنش هم خاک بلند نمیکند.
هرجا که نگاه میاندازند او را میبینند که شلنگ و تخته انداز میآید و میرود ولی نیست. فرماندهی گردان دو تا اتاق دارد. کادر گردان در اتاق بزرگتر بودند و وسایلشان داخل اتاق کوچکتر. وارد اتاق کوچکتر که میشدند جعبه مهمات وسایل عطاء، کنار در بود. باید وسایل را میبردند عقب تا کسی آن را به دست خانوادهاش برساند. فرمانده گردان خواست جعبه را بلند کند نتوانست، آنقدر که سنگین بود. یکی از بچهها را صدا کرد آمد با هم جعبه را بلند کردند. خیلی سنگین بود. گفت: «بذار ببینیم توش چیه؟ اینطوری که نمیشه بفرستیم عقب.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عطاء |
نویسنده | فاطمه دهقان نیری |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 112 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-175-610-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان دفاع مقدس |