معرفی و دانلود کتاب رویای پرواز
برای دانلود قانونی کتاب رویای پرواز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رویای پرواز
کتاب رویای پرواز نوشتهی فاطمه دهقان نیری، بر اساس خاطرات محمدعلی فلکی یکی از فرماندهان دوران هشت ساله دفاع مقدس نوشته شده است و از بدو تولد تا شهادت برادر کوچکترش، محسن را نیز دربرمیگیرد.
محمدعلی فلکی، متولد 1336 در یکی از محلههای قدیمی تهران است. هفتم مرداد 1358، دورهی آموزشی سپاه را در پادگان امام حسین میگذراند و عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میشود. قبل از شروع جنگ در کردستان، جمعی گردان یکم سپاه تهران، در عملیات آزادسازی شهر بانه شرکت میکند و یک ماه بعد به جبهههای غرب در سرپل ذهاب اعزام میشود.
او از پانزده فروردین شصت و دو (ابتدای عملیات والفجر یک) به لشگر سیدالشهداء مأمور شده و تا پایان جنگ در تمام عملیاتهایی که به عهدهی لشکر سیدالشهدا قرار میگیرد حضور داشته است. در این مدت مسئولیتهایی هم پذیرفته بود که به بعضی از آنها اشاره میشود.
در عملیاتهای والفجر یک، والفجر دو و والفجر چهار و عملیات خیبر معاون گردان بود. در عملیاتهای بدر، عاشورای سه، والفجر هشت و عملیات سیدالشهدا فرماندهی گردان بُرِیر (ادوات) را به عهده داشت و در عملیات کربلای پنج، نصر چهار و شش فرماندهی تیپ نینوا (ادوات لشگر سیدالشهدا) بود.
بعد از جنگ به دانشکدهی فرماندهی و ستاد میرود و دورهی سوم دافوس را میگذراند. سپس مسئول آموزش لشکر ده سیدالشهداء (ع) و بعد جانشین ستاد لشکر و در نهایت بیش از هشت سال فرمانده عملیات این لشکر بوده است.
در بخشی از کتاب رؤیای پرواز میخوانیم:
در جریان تعرض گاه و بیگاه عراق به خاک کشورم بودم ولی فکر نمیکردم جسارت حملهی رسمی به ایران را داشته باشد. اما جنگ شروع شده بود. گردان در جماران مسئولیت حفاظت از بیت امام را به عهده داشت و میبایست سریع خودم را به محل خدمت میرساندم. فرودگاهها تعطیل بودند و شیراز راه آهن نداشت. بلیط اتوبوس هم گیرمان نیامد. فردای آن روز عازم اصفهان شدیم. روز بعد از اصفهان به تهران برگشتیم و به محل کارم رفتم.
وضعیت آماده باش بود. شبها خاموشی بود. در منطقهی جماران کسی نباید لامپ روشن میکرد. سه شفیت نگهبانی داشتیم. همه توی جماران بودیم. پستها دوبله شده بود. مراقبت و محافظت بیشتر شده بود. ملاقاتهای امام زیاد بود. تفتیش و کنترل مردم و هماهنگ کردن ملاقاتها با ما بود. شخصیتهایی که میآمدند برای دیدن او، در عین حال که محافظ داشتند، ولی حفاظت از جماران و خود آنها هم با ما بود. ارتش بالای منطقهی جماران سایت موشکی احداث کرد. مدتی رفتیم آنجا، ولی همهاش در پی این بودیم که به جبهه برویم. در کنار امام بودن نعمت الهی بود ولی دوست داشتیم توی جنگ باشیم. مخصوصا بعد از سقوط خرمشهر بچهها ناراحت بودند و میخواستند به جبهه بروند.
اوایل آبان به پادگان ولی عصر برگشتیم تا به جبهه برویم. معطل مانده بودیم. مانع اعزام بچهها شده بودند، از قرار معلوم بنیصدر اجازهی اعزام نیروهای سپاه تهران را به منطقه نمیداد. بنیصدر تازه رئیس جمهور شده بود و ابوشریف فرمانده سپاه بود. یک روز بنیصدر آمد توی پادگان ولیعصر، سخنرانی کرد و به شدت سپاه را کوبید. ما هم با شدت برخورد بدی با او کردیم. انتقاد کردیم. بچهها بلند شدند وضع سپاه را برایش توضیح دادند.
فهرست مطالب کتاب
یادداشت نویسنده
بیوگرافی راوی
وقتی محسن به دنیا آمد
معافیت از سربازی
شور مبارزات انقلابی
دستگیری و زندان
ترسمان که ریخت
دوره آموزشی سپاه
اعزام به زابل
اعزام به بانه
شروع جنگ تحمیلی
جماران
سیستان و بلوچستان
والفجر یک
شهادت محسن
عملیات والفجر یک
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رویای پرواز |
نویسنده | فاطمه دهقان نیری |
ناشر چاپی | انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس |
سال انتشار | ۱۳۸۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 274 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5262-64-3 |
موضوع کتاب | کتابهای خاطرات دفاع مقدس |