معرفی و دانلود کتاب عباس میرزا رادمردی از تبار قاجار
برای دانلود قانونی کتاب عباس میرزا رادمردی از تبار قاجار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب عباس میرزا رادمردی از تبار قاجار
کتاب عباس میرزا رادمردی از تبار قاجار نوشتهی زهرا جمالی، قصهی زندگی عباس میرزا از شاهزادگان قاجار را در قالب داستانی تاریخی روایت میکند.
عباس میرزا نایب السلطنه در 4 ذیالحجه 1203 در آمل به دنیا آمد. او از شاهزادگان قاجار و فرزند فتحعلی شاه بود که از سال 1797 تا 1833 میلادی حکومت بر ایران و نیابت سلطنت پدرش در آذربایجان را به عهده داشت. پدرش فتحعلیشاه در 13 شوال 1213 عنوان «نایب السلطنه» را به او عطا کرد. در سال 1803 میلادی عباس میرزا در تهران با دختر شاهزادهی دَوَلّو ازدواج کرد و در سال 1805 به طور رسمی به سمت حکمران آذربایجان و قره باغ منصوب شد. او در جنگ اول روس و ایران در سال 1804 میلادی حضور داشت.
او با داستان و آثار ادبی اروپا و همچنین نویسندگان ترکیه آشنایی داشت و نسبت به رویدادهای سیاسی اروپا از آگاهی بسیاری برخوردار بود. در دوران ولایتعهدی او، اصلاحات فراوانی در ایارن اتفاق افتاد که از جمله آنها میتوان به اعزام دانشجو به اروپا، اصلاحات نظامی، ترجمه آثار اروپایی، جلب مهاجران اروپایی، برپایی کارخانههای گوناگون و چاپخانه اشاره کرد.
عباس میرزا همواره به عنوان شخصیتی پیچیده که از سوی اروپاییان و ایرانیان زمان خود به عنوان اسطورهی قهرمانی نجیب، اصیل، جوان و شجاع معرفی شده، پابرجا مانده است. او سرانجام در سال 1249 ه. ق در چهل و چهار سالگی بر اثر بیماری کبد درگذشت و در حرم امام رضا به خاک سپرده شد.
در بخشی از متن کتاب عباس میرزا رادمردی از تبار قاجار میخوانیم:
فصل سوز و سرما فرا رسیده و مرزهای شمالغرب ایران و قفقاز جنوبی، کمی امنتر شده و چند ماهی است آتش جنگ فروکش کرده و حالا وقت مغتنمی است برای ترکتازیهای دوبارۀ ژنرال سیسیانف.
ولیعهد میاندیشد: ژنرال ذلیل و شکست خوردۀ روس لابد خیال یورش به آذربایجان و تصرف آن خطه را در سر دارد و حتماً آرزوی بازپسگیری شهر گنجه را در سر میپروراند و تا دیر نشده باید تدبیری اندیشید. باز باید از خاقان مساعدت خواست.
ولیعهد به دیدار خاقان میرود، دست او را به گرمی میفشارد و سر بر شانۀ او میگذارد. خاقان میخواهد زخم پایش را ببیند که او سر فرو میاندازد: «زخم کاری نیست. زخم کاری بر پیکر ایران فرود آمده و بر پیکر سربازان شهید.» خاقان به پاهای چکمهپوش او نگاه میکند. بندهای پوتین یکی از پاها باز است و ورم ماهیچه مانع بستن آن شده. خاقان حکیم دربار را برای معاینه فرامیخواند و او پس از معاینه دقیق میگوید: «اصابت گلوله و هم ضربدیدگی، پا را به این روز درآورده و ولیعهد هفتهای را باید استراحت مطلق داشته باشند و هر روز چند نوبت ضمادهایی را که برای زخم تجویز کردهام، استفاده نمایند» ولیعهد به نشانۀ اجابت امر او سر تکان میدهد و حکیم که میرود، به خاقان میگوید: «کاش حکیم ضمادی برای درد دلهایی که بیقرار در سینه میتپد تجویز میکرد. درد پا را میشود تحمل کرد، اما درد دل تپنده را... »
«عباس من! شاهزادۀ قجر نباید اینقدر درد به دل و رئوف باشد. شما یک سردار و نظامی کارآزمودهای و بالاتر از آن ولیعهد ایرانی، شما باید... »
«اما من فقط میخواهم یک سرباز باشم و در حال حاضر جز به ایران و حفظ تمامیت ارضی آن به هیچچیز دیگر فکر نمیکنم و حال آمدهام نزد شما که چون همیشه از مساعدتهای مالی و نظامیتان برخوردار شوم و امیدوارم مضایقه نفرمایید. نیرو و تجهیزات میخواهم نه وعده و وعید» و خم شد و دست خاقان را بوسید: «ببخشید جسارت و صراحت لهجهام را، مرا با سپاه و تجهیزات کافی روانۀ آذربایجان کنید خاقان!»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب عباس میرزا رادمردی از تبار قاجار |
نویسنده | زهرا جمالی |
ناشر چاپی | انتشارات همداد |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 160 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7972-49-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |