معرفی و دانلود کتاب صوتی پارادوکس

معرفی کتاب صوتی پارادوکس

زندگی صحنه‌ی مجسم تعارض‌هاست، دیوانه ماییم که در میان این همه پارادوکس، به دنبال قانون و منطق می‌گردیم... انسیه آزادی در کتاب صوتی پارادوکس، داستان پزشک جوانی به نام «فاخته» را روایت می‌کند که در دل خوشبختی و ثروت و سعادت نیز، نمی‌تواند چشمش را به آن روی سکه‌ی زندگی ببندد.

درباره‌ی کتاب صوتی پارادوکس

کتاب صوتی پارادوکس نوشته‌ی انسیه آزادی، ماجرای زندگی زن جوانی به نام «فاخته فرهمندپور» است که با وجود سن کمی که دارد، طعم خوشبختی را در عرصه‌های مختلف زندگی چشیده. در حال حاضر او یک پزشک است؛ پزشک حاذق و خبره‌ای که می‌رود تا کرسی ریاست بیمارستان را، از استادش تحویل بگیرد به جایگاه بالاتری در زندگی برسد.

با اینکه او هنوز در سال‌های جوانی به سر می‌برد، اما پله‌های موفقیت و ترقی را با سرعت زیادی پیموده. در زندگی‌اش همه‌جور امکاناتی پیدا می‌شود؛ از زندگی در پنت هاوس و داشتن ماشین خوب گرفته، تا سفرهای خارجی آنچنانی و تفریحات گران‌قیمت. البته این‌طور نیست که با پارتی و اعتبار دیگران به این جایگاه رسیده باشد؛ فاخته همیشه جزو دانش‌آموزان و دانشجویان درسخوان کلاس بوده و برای رسیدن به تحصیل و کار در رشته‌ی پزشکی تلاش زیادی کرده است. حالا هم که ریاست بیمارستان را به عهده گرفته، از بابت اعتبار خوبی بوده که پیش استادانش در دانشگاه داشته. در یک کلام، زندگی برای فاخته همیشه در بهترین‌ها خلاصه شده است.

نشستن بر روی صندلی ریاست بیمارستان اما مانند یک پورتال جادویی، فاخته را از زندگی بی‌نقص و متمولش به دنیایی می‌برد که پیش از این هیچ‌گاه به چشمش ندیده. کار کردن با آدم‌ها و بیماران مختلفی که خود هزاران مشکل ناگفتنی دارند، دیدن معضلاتی چون فقر، کودک‌همسری، اعتیاد، تجارت دختران و غیره، فاخته را با یک پارادوکس ریشه‌ای مواجه می‌کند؛ اینکه آیا زندگی همانی است که او تابه‌حال تجربه کرده، یا چیزی که بیماران بی‌نوا و نگون‌بختش از بودن در این کره‌ی خاکی دیده‌اند...

کتاب صوتی پارادوکس کاری از نشر صوتی سخن‌آفرین گویا و انتشارات یمام است. زری نوری روایت این اثر را به عهده داشته.

کتاب صوتی پارادوکس برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به رمان‌های اجتماعی فارسی با تم پزشکی علاقه دارید، شنیدن این داستان صوتی را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب صوتی پارادوکس می‌شنویم

مشغول بررسی پرونده‌های بیماران بودم. این یک روز مرخصی برای من به اندازه‌ی یک هفته عدم حضور پیامد داشت. این هم تجربه‌ای شد. پرونده‌ها را برداشتم. به سوپروایزر بخش گفتم: «اینا رو تو اتاقم چک می‌کنم.»

خیلی نمی‌توانستم روی پا بایستم. تقریباً نزدیک اتاقم بودم که مهرداد را دیدم. لباس اتاق عمل به تن داشت. مثل همیشه همان لبخند شیطنت‌آمیز روی لبش بود. «من با دیدن مهرداد و اردلان باید خجالت‌زده و شرمنده باشم، یا خوشحال به خاطر حضور صمیمی‌شون؟!»

مهرداد: «احوال شما خانم دکتر؟»

فهرست مطالب کتاب صوتی