معرفی و دانلود کتاب صوتی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر

معرفی کتاب صوتی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر

سفر به سرزمین‌های خیالی و سروکله زدن با موجودات یک‌چشم و سه‌گوش تنها و تنها در جهان قصه‌ها ممکن است. با شیندن کتاب صوتی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر می‌توانید به مدت سی شب چشم‌های خود را ببندید و به جهان رنگارنگ قصه‌ها سفر کنید. جهانی خیال‌انگیز که در آن همه‌چیز درست وقتی پلک‌هایتان را می‌بندید شروع می‌شود.

درباره‌ی کتاب صوتی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر

از نخستین انسان‌ها که روی دیواره‌های غار با دوده و خراش سنگ نقاشی‌های روایت‌گرانه می‌کشیدند گرفته، تا همین حالا که به سینما می‌رویم تا قصه‌ی زندگی دیگرانی خیالی را روی پرده‌ی نقره‌ای ببینیم. ما از همان آغاز قصه‌باز بوده‌ایم. بر سر این که دقیقاً چرا و از سر چه نیازی این میل ناگزیر در انسان وجود دارد، هنوز بحث و مناقشه و گفت‌وگو بسیار است. آنچه مسجل است این است که به عقیده‌ی بسیاری، تمایل به قصه گفتن و قصه شنیدن گویی در ذات نوع بشر وجود دارد. در کتاب قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر 31 داستان گردآوری شده که برخی از آن‌ها ترجمه‌ی داستان‌هایی از نویسندگان خارجی هستند، بعضی دیگر نوشته‌ی داستان‌سرایان ایرانی و تعداد کمی بازنویسی و بازتألیف قصه‌های مشهور جهان.

این سی‌ویک داستان آمیزه‌ای از قصه‌های خیال‌انگیز، حکایت‌های آموزنده، افسانه‌های پریان و داستان‌های فولکور و عامیانه هستند. تنوع موضوعی داستان‌ها به همراه لحن شیرین ژیلا اشکان، این مجموعه را به اثری شنیدنی تبدیل کرده است.

درباره‌ی مجموعه‌ی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر

هر کدام از عناوین این مجموعه نام یکی از ماه‌های تقویم شمسی، مثلاً دی، اسفند یا آذر را بر خود دارد. همچنین، تعداد داستان‌های موجود در هر اثر، با تعداد روزهای ماهی که عنوان کتاب از آن گرفته شده، یکی‌ست. مخاطب مجموعه‌ی حاضر کودکانی‌اند که دوست دارند شب خود را با گوش سپردن به یک داستان قشنگ و جذاب به پایان ببرند. مهم‌ترین خصیصه‌ی مجموعه‌ی قصه‌هایی برای خواب کودکان این است که تمام آثار گردآمده در آن حاوی نگاه و پیامی بشردوستانه بوده، و عاری از نگاه‌های تبعیض‌آمیز قومی، مذهبی، جنسی و جنسیتی‌اند.

کتاب صوتی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر مناسب چه کسانی است؟

کودکان 6 تا 8 ساله مخاطبین اصلی این اثر هستند.

در بخشی از کتاب صوتی قصه‌هایی برای خواب کودکان: تیر می‌شنویم

آفتاب تازه طلوع کرده بود. پروفسور گیلاس از خواب بیدر شد. اون دکمه‌ی سفید رو فشار داد و در آشپزخونه باز شد. بعد دکمه‌ی قرمز رو فشار داد و یه قوری شروع به حرکت کرد و در یه فنجون چای ریخت. بعد فنجون چای با دو عدد شیرینی بیرون اومد و روی میز پروفسور گیلاس قرار گرفت. پروفسور از همون‌جا که بود، دکمه‌ی سیاه رو فشار داد. رادیو روشن شد و صدایی با خوشحالی گفت: «سلام شنوندگان! امروز روز بازی و برنده شدنه. وقتتون رو هدر ندید. به شهربازی بیاید و بازی کنید. بازی کنید!» پروفسور گیلاس رادیو رو خاموش کرد. به نظر اون این حرف‌ها خیلی احمقانه بود. اون می‌تونست از پنجره‌ی اتاقش شهربازی رو ببینه. شهربازی شب و روز باز بود. در اونجا عجیب‌ترین و پیچیده‌ترین ماشین‌ها و دستگاه‌های بازی وجود داشت. در شهربازی انسان‌ها کار نمی‌کردند. بلکه آدم‌آهنی‌ها همه‌ی کارها رو انجام می‌دادند. پروفسور گیلاس وقتی به شهربازی و انسان‌ها فکر می‌کرد خیلی عصبانی می‌شد. پروفسور گیلاس دانشمند پیری بود که برای آدم‌آهنی‌ها مغز مصنوعی می‌ساخت. اون کارهایی انجام می‌داد و خودش خریدهاشو می‌کرد. اون فکر می‌کرد که باید کارهاشو خودش انجام بده و از این که از دیگران کمک بگیره ناراحت می‌شد.

فهرست مطالب کتاب صوتی