معرفی و دانلود کتاب صوتی دالان بهشت
برای دانلود قانونی کتاب صوتی دالان بهشت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی دالان بهشت
کتاب صوتی دالان بهشت اثر نازی صفوی، قصه تکراری ناکامی در عشق و نرسیدن را با صدای گرم آنالی طاهریان روایت میکند. این کتاب یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران به شمار میرود.
داستان دالان بهشت روایت زندگی دختری است که بنا به تصمیم والدینش ازدواج میکند، اما به دلیل ناپختگی خیلی زود شکست میخورد و در طول سالهای بعد به اشتباهاتش پی میبرد. بعد از ماجراهایی دختر و پسر داستان، دوباره به هم میرسند و...
نازی صفوی در رمان دادان بهشت نشان داده، از سوژهای تا به این حد تکراری و کلیشهای میشود داستانی خوب و خواندنی درآورد. او در دالان بهشت با پرداخت خوب روحیات دختر توانسته کاری متفاوت ارایه بدهد.
دالان بهشت بیشتر یک کتاب آموزشی است تا رمان و داستان. قصه زندگی زنی است که با جهالت و نادانی، حسادتهای بیجا و افکار موهوم رابطه عاطفیاش را با مرد مورد علاقهاش به نابودی میکشاند. نقطه قوت این کتاب تحلیلهای خود راوی از ندانمکاریهایش است.
نازی صفوی، متولد ۱۳۴۶ در تهران است. کتاب اولش، دالان بهشت در سال ۱۳۷۸ منتشر شد و از آن موقع تا حالا سومین کتاب پرفروش ۱۴ سال اخیر بوده است و بیش از 50 بار تجدید چاپ شده است. داستان بعدی او، برزخ اما بهشت سال ۸۳ منتشر شد و نشان داد که با نویسندهای کم کار طرف هستیم.
نازی صفوی در مورد این کتاب گفته است:
دالان بهشت را به اصرار یکی از دوستانم به چاپ رساندم و هیچ قصدی برای نویسنده شدن و چاپ کتاب نداشتم و ندارم. ولی خوشبختانه کتاب به چاپ سوم رسید و با استقبال خوانندگان روبه رو شد. این برخوردها و نامههای مردم است که همچنان به من روحیه میدهد. حتی هفته پیش در آمریکا کتاب دالان بهشت ترجمه شد و من از کشورهایی مثل استرالیا، انگلیس، کانادا و… نامه و ای میل دارم. نوشتن دالان بهشت از یک یادداشت کوچک پشت جعبه دستمال کاغذی ماشین شروع شد؛ وقتی که پشت چراغ قرمز گیر کرده بودم. بعد هم برزخ اما بهشت را نوشتم. الان هم ۳ تا کتاب دارم که معلوم نیست کی تمام میشود. چون خودم را محدود به زمان نمیکنم؛ شاید یک ماه دیگر یا شاید ۲ سال دیگر. اسم یکی از آنها این است: "تا بهشت راهی نیست"، اگر این جان خسته بذارد. این اسم را تا حالا به هیچ کس نگفته بودم ولی فکر میکنم اسم خوبی بشود. من همیشه حسم را مینویسم و باور دارم حرفی که از دل برآید بر دل مینشیند و مطمئناً کتابی که با احساس نوشته نشود، قابل خواندن نیست؛ مثل آشپزی از روی کتاب که آن طعم واقعی را نخواهد داشت و هیچ وقت مثل غذای مادربزرگ نمیشود! قواعد و قانونها در نوشتن باید رعایت شود. ولی بدون احساس فایدهای ندارد و اگر نویسنده پشت داستان فکری نداشته باشد یا دردی را نکشیده باشد، نمیتواند داستان جالبی بنویسد.
در قسمتی از کتاب صوتی دالان بهشت میشنویم:
سالها بعد، از تصور تک تک آن لحظهها چنان حسرتی وجودم را به آتش میکشید که قابل گفتن نیست. تسلط شیرینی که محمد دانسته یا ندانسته بر تمام وجودم پیدا کرده بود، آرام آرام با هستی من قرین میشد و دوری از وجودش برایم غیر ممکن. و من سالها بعد فهمیدم که همه چیز در این دنیا فراموش میشود، تغییر میکند و از بین میرود، غیر از تسلط شیرین جان و روح آدمها بر یکدیگر. اثری که از این سلطه بر جان دیگری باقی میماند، تغییر نا پذیر و پایدار است. اما به شرطی که این اثر زاییده عشق راستین و محبت واقعی باشد، نه آنچه دیگران به غلط نامش را عشق میگذارند. عشق تماس مستقیم دو روح است که بین تمام ارواح این عالم همدیگر را میشناسند و درهم حل میشوند. نه آن هوس غرق در شهوتی که باعث کشش جسمها به سوی هم و بروز شور و التهابی زود گذر میشود و برخی آدمها در اشتباهی محض آن کشش را عشق میپندارند و با این پندار غلط، هم عشق و هم وجود خودشان را به لجنزار نفرت و انزجار میکشانند. برای همین است که در عشق واقعی، تملک و وصل یعنی به هم پیوستن شیرین دو جان که تنها در کنار هم آرام و قرار میگیرند و از سلطه بی چون و چرایی که بر هم دارند، لذتی به عظمت همه محبتهای عالم حس میکنند. و در عشق شهوانی تملک و وصل یعنی پایان التهاب و فروکش احساسی که گهگاه تا مرز انزجار و نفرت هم پیش میرود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی دالان بهشت |
نویسنده | نازی صفوی |
راوی | آنالی طاهریان |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۶ ساعت و ۳۳ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |
پیشاپیش بابت خوندن این نقد طولانی ممنونم. (با روایت گرم خانم طاهریان) به این کتاب گوش دادم و در کنار قلم شیوای نویسنده در توصیفات ملموس، عاطفی و باورپذیر، متحیر موندم از زن ستیزی پنهانی که در تار و پود این کتاب تنیده شده.
در جای جای داستان، زنان (مهناز، مهتاب، الهه، مادر مهناز، زری و...) به عنوان زنانی کوته فکر، نیازمند، بدون ابتکار عمل، بدون قدرت تحلیل، دنباله رو و در یک کلام کودک صفت معرفی میشن و در انتهای طیف دیگه، مردان (به جز یکی دو استثنا) قوی، مودب، متفکر، دوراندیش، عاقل و ملاحظه گر هستن.
به جهت محدودیت فضا به یه مورد اشاره میکنم.
در مرکز گره عاطفی بین دو شخصیت، شاهد حماقت از سوی مهناز (دهها بار خود را نادان، احمق و کوته فکر خطاب میکند) و بزرگ منشی، خردورزی و خویشتن داری از محمد هستیم. به راستی اگر محمد تا این حد روشنفکر مآب و عاشق شعر و عرفانه، چرا یه دختر ۱۶ ساله (به زعم خودش) کم عقل رو انتخاب میکنه؟ چرا نمیره با یه کسی که اهل این عوالم هست تا زحمت با اصرار به کوه بردنش رو هم نکشه؟ آیا محمد راضی میشد که زن خودش با یه پسری (هرچند دوستانه و غیره اروتیک و با نیت خیر) خوش و بش کنه؟ محمد چطور به خودش اجازه میده دست روی زنش بلند کنه، روزها غیبش بزنه و بعد بیاد و در یک جمله اعلام کنه که ما به درد هم نمیخوریم؟ البته من میدونم که داستان این کتاب در حدود سالهای دهه ۷۰ اتفاق میافته و نوع نگاه حاکم بر جامعه اون موقع نگاهی سنتی مبتنی بر دین و عرف بوده و دقیقا به همین دلیله که به گمان من تاریخ مصرف این کتاب به سر رسیده و در میون دختران امروزی، چنین نگاه سخیفانهای به زن (حتی از طرف شوهر حامی و ایدهآل و اغراق شدهای چون محمد) پذیرفته شده نیست.