معرفی و دانلود کتاب صوتی شاید باد شاید آتش

معرفی کتاب صوتی شاید باد شاید آتش

کتاب صوتی شاید باد شاید آتش نوشته‌ی سید میثم رمضانی، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که هر یک، روایتی مستقل از هم دارند. داستان‌های این مجموعه همگی حول محور خاطرات جنگ ایران و عراق می‌چرخند و از احساسات افراد نزدیک به مبارزان این جنگ حرف می‌زنند.

درباره‌ی کتاب صوتی شاید باد شاید آتش

جنگ، در هر جایی از این کره‌ی خاکی که اتفاق بیفتد، محصولی جز درد و غم و مصیبت برای انسان نخواهد داشت. ماجرای جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق نیز از این قاعده مستثنی نبود. جنگی که تنها با طمع رسیدن به قدرت شکل گرفت، افراد بی‌گناه زیادی را به کام مرگ کشید تا بعد از چندین دهه،‌ نوشتن و گفتن از قصه‌های آن‌ها همچنان ادامه داشته باشد. صاحب یکی دیگر از این هزاران روایت، سید میثم رمضانی است که احساسات و افکارش را حول محور این موضوع، در کتاب شاید باد شاید آتش به نمایش درآورده. هم‌اکنون نسخه‌ی صوتی این کتاب در دسترس شما قرار دارد.

کتاب صوتی شاید باد شاید آتش مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است. در هر یک از این داستان‌ها که سیر روایی مستقلی از هم دارند، یک قصه‌ی کوتاه از مبارزان جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق را می‌شنویم؛ اما این قصه‌ها برخلاف اغلب آثاری که تابه‌حال دیده و خوانده‌ایم، داستان زندگی این افراد را روایت نمی‌کنند. در حقیقت هر قصه، از زبان یکی از نزدیکان، یعنی یکی از دوستان، خانواده و یا عزیزان آن‌ها بازگو می‌شود. هر داستان ترکیبی پیچیده از احساسات و احوال راوی و شخص مورد نظرش است و خط سیر قصه مانند یک آونگ، میان موقعیت‌های مختلف حرکت می‌کند. احساساتی چون غم، شادی، فراق، حسرت، عشق، تنهایی و هزاران حرف مگوی دیگر،‌ در میان تاروپود قصه‌های این کتاب خانه کرده‌اند.

در اولین داستان کتاب صوتی شاید باد شاید آتش، داستان زنی جوان و تنها را می‌شنویم که به هرجا می‌رود، خیال مردی با چشمان سبز روشن را نیز با خودش می‌برد. مهم نیست به زیارت حرم رفته باشد یا جایی در میان نی‌های شط دراز کشیده باشد، خیال نیما هیچ‌وقت از ریرا جدا نمی‌شود. دیدن هر چیز کوچکی ریرا را به گذشته پرت می‌کند؛ اینکه مرد و زن جوانی روبه‌روی حرم از خود عکس می‌اندازند، دست خاطر ریرا را می‌گیرد و کشان‌کشان به روزی می‌برد که در کنار رودخانه نشسته بود و سر نیما را روی پاهایش گذاشته بود. می‌خواستند در آن روز، حضورشان را در کنار هم ثبت کنند و حلقه‌ی فیلم بیست‌وچهارتایی دوربین را با عکس‌های دونفره پر کنند. آن روز، هیچ‌کس نبود که از این زوج عاشق عکسی بگیرد، مگر ننه حوای پیر که با پشتی خمیده و دستی لرزان در مسیر رفتن به سمت محل کار پسرش، سر راه آن‌ها سبز شده بود. تمام تلاش ننه حوا، به گرفتن بیست‌وچهار عکس درهم و برهم از زمین و آسمان خلاصه شده بود و اینکه از این حلقه‌ی فیلم، حتی یک عکس دونفره‌ی درست و حسابی هم درنیامده بود، خاطر نیما را مکدر می‌کرد. نیمایی که همیشه با یک لباس غواصی مشکی و دست‌هایی که از پشت با طناب بسته شده بودند، در قاب ذهن ریرا ماندگار شده بود...

کتاب صوتی شاید باد شاید آتش کاری از نشر صوتی موج کتاب و انتشارات ورجاوند است و شما آن را با صدای مریم نجفی شالمانی می‌شنوید.

کتاب صوتی شاید باد شاید آتش برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه در حوزه‌ی جنگ و دفاع مقدس علاقه دارید، از شنیدن این کتاب لذت خواهید برد.

در بخشی از کتاب صوتی شاید باد شاید آتش می‌شنویم

راه‌روی قطار را بوی خیار برداشته. با اینکه نیم ساعت نمی‌شود دوتا ساندویچ الویه خوردم، احساس می‌کنم گرسنه‌ام شده. برمی‌گردم کوپه. مادر بیدار شده. برای خودش نان و پنیر آماده کرده با مختصری گوجه و خیار. از وقتی دوز داروهایش بالاتر رفته، اشتهای کاذب گرفته. وزنش هم این روزها سنگین‌تر شده و دست و صورتش بفهمی نفهمی پف کرده. فرقی نمی‌کند چه ساعتی از روز باشد. عادت دارد قبل از هر وعده‌ی غذایی، حتماً یک لیوان چای سبز بنوشد یا دمنوش. از کوپه‌ی کناری صدای همهمه‌ی زن‌ها و بچه‌ها می‌آید. انگاری آمده‌اند مهمانی و عروسی. باز خاله‌زنک‌بازی‌هایشان گل کرده است. پسربچه‌های سرتق هم با دمپایی می‌روند و سم می‌کوبند کف راهرو. مادر لقمه‌ای می‌دهد دستم و خیره می‌شود به پارک کوچک حاشیه‌ی راه‌آهن. از کم شدن سرعت قطار، معلوم می‌شود به یکی از ایستگاه‌ها نزدیک شده‌ایم.

فهرست مطالب کتاب صوتی