معرفی و دانلود کتاب صوتی ماه دو پا داره
برای دانلود قانونی کتاب صوتی ماه دو پا داره و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی ماه دو پا داره
کتاب صوتی ماه دو پا داره مجموعه داستانی از کامبیز قلیخانی، ترانهسرا و نویسندهی معاصر ایرانی است. قلیخانی در این کتاب صوتی با زبانی روان و شیوا به بررسی موضوعات اجتماعی پرداخته و در پس ایهامها و نشانهها، معضلات و نگرانیهای فرهنگی و اجتماعی را بررسی و کنکاش کرده است.
دربارهی کتاب صوتی ماه دو پا داره
کامبیز قلیخانی، شاعر و نویسندهی معاصر ایرانی در کتاب صوتی ماه دو پا داره، نگاهی متفاوت به جامعه و شرایطِ حاکم بر آن دارد. قلیخانی در بیستوشش عنوان این مجموعه داستان به دلنگرانیهای افراد پرداخته و از معضلات و بحرانهای فردی و اجتماعی و چالشهای فرهنگی که پیش روی افراد و جامعه در سطح کلان قرار گرفته است، صحبت میکند. در ادامه بهاختصار به شرح موضوع داستانهای «لبخند»، «خریداریم» و «کنتور» از این مجموعه میپردازیم.
داستان لبخند: تصور کنید که یکباره متوجه میشوید چیزی را گم کردهاید. هر جایی که فکرش را بکنید، جستوجو کردهاید و آن را پیدا نکردهاید. همیشه وقتی چیزی گم میکنیم، سعی میکنیم آخرین جایی که آن را دیدهایم را بیشتر از هر جای دیگری بگردیم. اما اگر آنچه گم کرده باشیم لبخندمان باشد چه؟! حتماً سراغ آخرین فردی میرویم که با او گفتوگو کردهایم و از او ملتمسانه میخواهیم درون ذهنش را بگردد تا لبخند ما را پیدا کند! فکر میکنید کار سادهای است؟! در انبوه افکاری که ذهن یک نفر را اشغال کردهاند، میان آن همه سروصدا و سبقتی که فکرها از هم میگیرند، بین همهی دعواها و درگیریها و اعتصابها و تظاهرات و جنگ و ترور و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و البته بمبهای ساعتی که هر لحظه ممکن است مغز را منفجر کنند، جستوجو برای یک لبخند چندسانتی مثل گشتن دنبال سوزن در انبار کاه است! اما مگر بدون لبخند هم میشود زندگی کرد؟
داستان خریداریم: اگر یک روز یک وانتنیسانِ آبیِ خوشرنگ با بلندگویی که بتواند صدای شما را تا هفت کوچه بالا و پایین شهر برساند به شما بدهند، چه چیزی میخرید؟ رؤیای کهنه؟ آرزوهای مرده؟ حرفهای نگفته؟ تصور کنید که چقدر آدم توی کوچهها و پسکوچههای شهر دور شما جمع خواهند شد تا از آرزوها و رؤیاها، از حسرتها و خواستههایشان برای شما تعریف کنند و آنها را به شما بدهند تا با خودتان ببرید؟ تا به حال به این فکر کردهاید که در مقابل، چه چیزی به این آدمها میتوان فروخت؟!
داستان کنتور: تصور کنید یک روز تلویزیون را روشن میکنید و میبینید وزیر اعتماد و روابط انسانی از اجرای قریبالوقوع طرح جامع دروغزدایی خبر میدهد! بر اساس گفتههای وزیر، قرار است روی هر شهروندی یک کنتور نصب شود تا تعداد دروغهای او ثبت گردد و در پایانِ هر دورهی دوماهه، قبض جریمهی دروغگویی برای آنان صادر شده و به آدرس محل سکونتشان ارسال شود! او در ادامهی کنفرانس میافزاید شهروندانی که در پرداخت قبوض جریمهی خود تعلل کنند، پس از چند بار اخطار، با قطعی کامل صدا مواجه خواهند شد! وزیر در نهایت با اشاره به عدم امکان حذف دروغ مصلحتی از سازوکار پرداخت جریمه، به افزایش تصاعدیِ جریمهی شهروندانی که بالاتر از تعرفههای مصوب به دروغگویی دست میزنند نیز اشاره میکند و در پایان میافزاید که عواید حاصل از جریمهها، صرف اقدامات خیرخواهانه و عامالمنفعه خواهد شد!
کتاب ماه دو پا داره را نشر ورجاوند به چاپ رسانده است. نسخهی گویای این کتاب را به همت نشر صوتی موج کتاب و با خوانش روان کتایون صفویه مقدم میشنوید.
کتاب صوتی ماه دو پا داره برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانهای کوتاه و بهویژه طرفدارانِ روایات داستانی معاصر ایرانی از شنیدن کتاب صوتی ماه دو پا داره لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب صوتی ماه دو پا داره میشنویم
بسته است. هر شب به یک بهونهای بسته است. یک شب میگن لغزنده است، یک شب میگن ریزش کرده، یک شب میگن طوفانیه، یک شب میگن کوفت، یک شب میگن زهرمار. میگم: «آقا، من این خطرات را به جون میخرم. چی کار به کارِ من دارین؟ بذارید مسیرم رو برم.» فایده نداره. گوششون بدهکار نیست. میگن: «واسه خاطر خودت میگیم. ما خیرت رو میخواهیم.» اصلاً من نمیفهمم کی به این جناب سروانها گفته لباس دکتری بپوشن. جاده شده شبیه آسایشگاه روانی. تو اون لباس قدیمیها ابهتشون هم بیشتر بود. کلاه داشتند، تشکیلات داشتند. درجههاشون هم معلوم بود. الان همه چیز عوض شده. البته من یه حدسهایی میزنم. اینایی که گوشی از گوششون آویزونه، باید جناب سرهنگ باشن. یکیشون هم فکر کنم میخواست گواهینامهام رو باطل کنه، نکرد. ولی هی میگفت تو صلاحیت نداری یا نه. دقیقاً میگفت آمادگیاش رو نداری. میگفتم: «آخه جناب سروان، آمادگیِ چی رو؟! مست که نیستم! هشیارِ هشیارم در خدمت شما.» زیر بار نمیرفت. یه سرباز هم باهاش بود با یک لباس شبیه پرستارها. اتفاقاً فامیلیاش هم پرستار بود. جناب سروانه صداش میکرد: «پرستار، بیا این رو نمیدونم چیچیش کن.» من رو میگفت. من یه پورشهی سفید دارم. عین عروس. بهم دادنش؛ یعنی یادم نیست کی ولی بهم دادنش. البته این خیلی هم خوب نیست. اگه با پول خودم خریده بودمش، الان صاحب اختیارش خودم بودم. انقدر اذیتم نمیکرد. برداشتن دو طبقهاش کردند پورشه رو. میگم آخه مگه تخت آسایشگاهه؟! میگن اینجا کمبود فضا داریم. میبینید تو رو خدا؟! جای اینکه جاده رو پهن کنند، گند زدند به پورشهی ما. حالیشون نیست دیگه. بازم شانس آوردم اون پورشه بالاییِ بیصاحبه هنوز. وگرنه باید مخ اونم میزدم. بالاخره ماشینهامون به هم وصله. نمیشه که هر کی مسیر خودش رو بره. ولی خب الان این مشکل رو ندارم. الان مشکلم همین بسته بودن جاده است. هر شب به یه بهونهای، چه میدونم. با خودم میگم کاش یه مسیر جایگزین داشت این جادهی لعنتی؛ این حد فاصل عشق تو تا جنون.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی ماه دو پا داره |
نویسنده | کامبیز قلیخانی |
راوی | کتایون صفویه مقدم |
ناشر چاپی | نشر ورجاوند وابسته به شرکت ورجاوند |
ناشر صوتی | انتشارات موج کتاب |
سال انتشار | ۱۴۰۲ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۵۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |
حیف این گویندگی عالی