معرفی و دانلود کتاب شهرزادم باش
برای دانلود قانونی کتاب شهرزادم باش و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شهرزادم باش
میترا شیرانلی در کتاب شهرزادم باش روایت عشق همزمان دو برادر به دختر عمویشان، شهرزاد، را بازگو میکند. شهرزاد هنوز از شوک از دست دادن پدر و مادرش بیرون نیامده که با ابراز عشق پسرعموهای خود مواجه میشود. این اتفاق او را دچار سردرگمی و دلهره کرده و میداند باید پیش از هر پاسخی به قلب خود رجوع کند.
دربارهی کتاب شهرزادم باش
رمانهای عامهپسند و واقعگرا، به داستانهایی گفته میشود که در زبان و انتخاب موضوع خود به عنصر عاطفه توجه ویژهای نشان میدهند. اینگونه رمانها معمولاً عشقهای رمانتیک و هجرانی یا مثلثهای عشقی را به تصویر میکشند و به دلیل سادگی روایت و لحن صمیمانه مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرند. میترا شیرانلی در کتاب شهرزادم باش قصهای را با درونمایهای عاشقانه و از زاویهدید سوم شخص روایت میکند.
شخصیت اصلی این داستان دختری به نام شهرزاد است که پدر و مادر خود را در یک تصادف از دست داده و مجبور است از این پس با خانوادهی عمویش زندگی کند. این نقل مکان موجب اتفاقات عاشقانهای در زندگی شهرزاد میشود که سرنوشت او را دستخوش تغییر میکند. او هنوز خود را با زندگی تازهاش وفق نداده که متوجه عشق همزمان پسرعموهایش پژواک و پیام نسبت به خود میشود. شهرزاد حالا بر سر دو راهی بزرگی قرار گرفته و نمیتواند به درستی دربارهی آیندهی خود تصمیم بگیرد. این میان دشمنیهای زنعمو و دختر عمویش نیز لحظات تلختری را برای او رقم میزند.
این رمان دارای زبانی ساده و روایتی یکدست است که در آن نگاهی رمانتیک و شاید بتوان گفت نوجوانانه نسبت به مقولهی عشق منعکس شده است؛ نگاهی که در قلم برخی نویسندگان رمانهای واقعگرا که مخاطبشان عموماً دختران نوجوان هستند، به چشم میخورد. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به کتابهای «عشق به توان ابدیت»، «عروس ناخواسته»، «طعم تلخ سکوت» و «نیلوفرهای مردابی» اشاره کرد.
کتاب شهرزادم باش را انتشارات آییسا منتشر کرده و در دسترس علاقمندان به رمانهای ایرانی معاصر قرار داده است.
کتاب شهرزادم باش مناسب چه کسانی است؟
اگر طرفدار رمانهای عاشقانه با زبانی ساده و داستانی به دور از پیچیدگیهای ساختاری داستانهای مدرن هستید، این رمان مناسب شماست.
در بخشی از کتاب شهرزادم باش میخوانیم
بهزاد و فتانه نگاهی به هم کردند و پژواک از خانه بیرون رفت. نگرانی دلش را آشوب کرده بود. هوا کاملاً تاریک شده بود و او هنوز نیامده بود. میدانست فقط دارد خودش را گول میزند. بیآن که بخواهد و بداند حس گذشته در وجودش جان گرفته بود و بیچارهاش کرده بود. شاید چون از طرف پیام خیالش راحت بود اینقدر به حسش امکان پیشروی داده بود وگرنه او کسی نبود که بخواهد دوباره به آن حس و حال برگردد.
هر چند عشق که این چیزها سرش نمیشود. وقت آمدن میآید. بیاجازه و اذن دخول. برای وارد شدن به امامزاده هم باید اذن دخول گرفت. دل تنها جاییست که برای ورود به آن از هیچکس نمیشود اجازه گرفت و تنها جاییست که میشود بیاجازهی صاحبخانه وارد شد. چون صاحبخانه تا به خودش بیاید میبیند میهمانش بدجور جا خوش کرده و قادر به بیرون کردنش نیست. سرکی به کوچه کشید. هیچ خبری نبود. نه کسی میآمد و نه میرفت. هیچ ماشینی هم در تردد نبود. دلشورهای شدید سر تا پایش را دربرگرفته بود. به ساعتش نگاه کرد. واقعاً دیر کرده بود. موبایلش را درآورد و دوباره شماره گرفت. کسی جواب نداد. زیرلب گفت:
- کجایی دختر؟
به سوی ماشینش رفت. میخواست سوار شود و به دنبالش برود. اما با خود اندیشید کجا به دنبالش برود؟ معلوم نبود که کجاست؟ در ماشین را با حرص محکم به هم کوبید و به طرف در کوچه رفت. در را باز کرد و از خانه خارج شد. تا سر خیابان راه تقریباً طولانی بود. پیاده به راه افتاد. از کار شهرزاد به شدت عصبانی بود. جواب ندادنش به تلفن بیش از همه، او را نگران کرده بود. هزار فکر بد و ناراحتکننده به مغزش هجوم آورده بودند. نکند تصادف کرده باشد؟ یا او را دزدیده باشند؟ چرا به تلفنش جواب نمیداد؟ مشتش را گره کرد و زیرلب غرید:
- لعنت به شیطون... دخترهی بیفکرِ نادون... نمیگی ما نگران میشیم؟
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شهرزادم باش |
نویسنده | میترا شیرانلی |
ناشر چاپی | انتشارات آئیسا |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 481 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-99195-0-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |