معرفی و دانلود کتاب سه قطره خون

معرفی کتاب سه قطره خون

مجموعه‌ای از یازده داستان‌های کوتاه به قلم یکی از برجسته‌ترین نویسندگان فارسی قرن گذشته. کتاب سه قطره خون نوشته‌ی صادق هدایت داستان افرادی را به تصویر می‌کشد که در خود گرفتار شده و در حال چالش با هنجارهای اجتماعی هستند. دنیایی عجیب‌و‌غریب از جنون، ترس، خیانت و خرافات.

درباره کتاب سه قطره خون:

در کتاب حاضر با صادق هدایت همراه می‌شویم و به دنیای عجیب‌وغریب آدم‌های آن پا می‌گذاریم. هر کدام از این داستان‌ها به تنهایی نیز از شهرت ویژه‌ای برخوردار هستند. هدایت در داستان سه قطره خون که اولین قصه‌ی این کتاب است و نام مجموعه نیز از آن برداشته شده، دست ما را می‌گیرد و با خود به یک بیمارستان روانی می‌برد. جایی که احمد برایمان از آرزوها و حسرت‌هایش حرف می‌زند. او که دیگر مرز میان واقعیت و رویا را گم کرده، گمان می‌برد آنچه می‌پندارد حقیقت است. این داستان شناخته‌شده‌ترین اثر این مجموعه می‌باشد.

در داستان‌های دیگر این کتاب، از عشق، دوستی و خیانت می‌شنویم. از مردی که دختری را به سرپرستی می‌گیرد اما دست تقدیر به گونه‌ای رقم می‌خورد که به آن دختر علاقه‌مند می‌شود. از عشق نامتعارف مردی پیر به دختری نوجوان. و در قصه‌ای دیگر به نام آیینه‌ی شکسته، هدایت تلاش می‌کند تا عقاید نادرست جامعه را بررسی کرده و به نقد آن‌ها بپردازد.

نویسنده در این داستان‌ها از تاثیر اساطیر بی‌بهره نبوده و برای بیان منظور خود از آن‌ها استفاده‌ی زیادی کرده است. پایان‌بندی قصه‌ها شما را انگشت به دهان می‌گذارد. این کتاب، همچون دیگر آثار صادق هدایت، بر ادبیات ایران تاثیر شگرفی گذاشته است. این اثر اولین بار در سال 1932 منتشر شد و توانایی نگارنده‌ی خود را یک‌ بار دیگر به رخ کشید. می‌توان گفت آشفتگی و انزوا ویژگی مشترک تمام این یازده داستان مجموعه حاضر است.

اگر بخواهیم سه قطره خون را با بوف کور مقایسه کنیم، باید بگوییم این اثر نیز همانند بوف کور یکی از پیچیده‌ترین نوشته‌های صادق هدایت محسوب می‌شود. این کتاب طرفداران بوف کور را راضی نگه خواهد داشت. از حیث محتوا و قالب، سه قطره خون یکی از قوی‌ترین و برجسته‌ترین آثار منتشر شده در ادبیات داستانی ایران است.

فیلم اقتباس شده بر اساس کتاب سه قطره خون:

چندین سال بعد از انتشار کتاب سه قطره خون و در سال 1350، مسعود کیمیایی بر اساس یکی از داستان‌های این کتاب تحت عنوان «داش آکل» فیلمی ساخت که بسیار مورد تحسین و استقبال قرار گرفت.

کتاب سه قطره خون مناسب چه کسانی است؟

اگر به ادبیات معاصر و داستان‌های کوتاه فارسی علاقه‌مند هستید، از مطالعه‌ی این اثر لذت فراوانی خواهید برد.

با صادق هدایت بیشتر آشنا شویم:

از او به عنوان یکی از برجسته‌ترین نویسندگان قرن بیستم یاد می‌شود. اغلب هدایت را با رمان بوف کور می‌شناسیم. کتابی که غوغایی در دنیای ادبیات برپا کرد و همچنان فانوس راه نویسندگان تازه‌کار است. درباره‌ی آثار او هنوز هم می‌نویسند و بحث می‌کنند. نمی‌توان تاثیر عمیق صادق هدایت بر روشنفکران و نویسندگان پس از خود را نادیده گرفت. افرادی همچون بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، رضا قاسمی و بسیاری دیگر از بزرگان از او تاثیر پذیرفته‌اند. او را پدر داستان‌نویسی نوین می‌نامند. هدایت در اغلب داستان‌های خود به نقد استبداد، خرافه‌پرستی و انتقاد از فضای جامعه می‌پردازد. آثار داستانی او از بهترین آثار روان‌شناختی محسوب می‌شوند. کمدی سیاه و تفکر انتقادی از جمله ویژگی‌هایی‌ست که آثار او را از باقی نویسندگان متمایز می‌کند. از دیگر کتاب‌های این نویسنده‌ی توانمند می‌توان به سگ ولگرد، علویه خانم و فواید گیاه‌خواری اشاره کرد. ‌

در بخشی از کتاب سه قطره خون می‌خوانیم:

دیروز بود که اتاقم را جدا کردند، آیا همانطورى که ناظم وعده داد من حالا به‌کلى معالجه شده‌ام و هفته دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بوده‌ام؟ یک‌ سال است، در تمام این مدت هرچه التماس مى‌کردم، کاغذ و قلم مى‌خواستم، به من نمى‌دادند. همیشه پیش خودم گمان مى‌کردم هر ساعتى که قلم و کاغذ به دستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت... ولى دیروز بدون اینکه خواسته باشم، کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزى که آنقدر آرزو مى‌کردم، چیزى که آنقدر انتظارش را داشتم..! اما چه فایده؛ از دیروز تا حالا هرچه فکر مى‌کنم چیزى ندارم که بنویسم. مثل این است که کسى دست مرا مى‌گیرد یا بازویم بى‌حس مى‌شود. حالا که دقت مى‌کنم مابین خطهاى درهم و برهمى که روى کاغذ کشیده‌ام تنها چیزى که خوانده مى‌شود این است: «سه قطره خون.»

آسمان لاجوردى، باغچه سبز و گل‌هاى روى تپه باز شده، نسیم آرامى بوى گل‌ها را تا این‌جا مى‌آورد؛ ولى چه فایده؟ من دیگر از چیزى نمى‌توانم کیف بکنم؛ همه این‌ها براى شاعرها و بچه‌ها و کسانى که تا آخر عمرشان بچه مى‌مانند خوب است. یک‌سال است که اینجا هستم، شب‌ها تا صبح از صداى گریه بیدارم، این ناله‌هاى ترسناک، این حنجره خراشیده که جانم را به لب رسانیده، صبح هم هنوز چشممان باز نشده که انژکسیون بى‌کردار..! چه روزهاى دراز و ساعت‌هاى ترسناکى که اینجا گذرانیده‌ام، با پیراهن و شلوار زرد روزهاى تابستان در زیرزمین دور هم جمع مى‌شویم و در زمستان کنار باغچه جلو آفتاب مى‌نشینیم، یک‌ سال است که میان این مردمان عجیب و غریب زندگى مى‌کنم. هیچ وجه اشتراکى بین ما نیست؛ من از زمین تا آسمان با آن‌ها فرق دارم؛ ولى ناله‌ها، سکوت‌ها، فحش‌ها، گریه‌ها و خنده‌هاى این آدم‌ها همیشه خواب مرا پر از کابوس خواهد کرد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
سه‌قطره خون
گرداب
داش‌آکل
آئینه شکسته
طلب آمرزش
لاله
صورتک‌ها
چنگال
مردى که نفسش را کشت
محلل
گجسته‌دژ