معرفی و دانلود کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد: اودت (مامور مخفی بریتانیا)
برای دانلود قانونی کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد: اودت (مامور مخفی بریتانیا)
چه چیزی سبب شد که اودت، یک زن جوان و بانشاط فرانسوی مجبور شود تا یکی از خطرناکترین مأموریتهای جنگی را بر عهده بگیرد؟ کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد نوشتهی جرارد تیکل که در نیمهی دوم قرن بیستم انتشار یافت، به این سؤال پاسخ میدهد و داستان مخوف و اسرارآمیز زندگی یک جاسوس بریتانیایی را به تصویر میکشد و شما را میخکوب میکند.
دربارهی کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد:
اودت، مأمور مخفی بریتانیایی مأموریتی خطرناک را برای کمک به وطنش آغاز میکند، دلیل او برای انجام این وظیفه تنها در اثر میل به ماجراجویی - اگرچه این میل را هم در تصمیم او نمیتوان نادیده گرفت- و یا تنفر از آلمانها نبود. بلکه نفرت از سیستم نازی و شرایط حکومت پلیسی او را وادار به این کار کرد. شاید اودت خیلی بهتر از سایرین متوجه شده بود که بیسمارک با طرح اتحاد آلمان ندانسته مرتکب بزرگترین اشتباه شده است. طرحی که ماکس وبر درباره آن نوشت: «او پشت سر خود ملتی بدون اراده سیاسی برجای گذاشت، ملتی که به راحتی اجازه میدهد تا دولتمردان بزرگ هر سیاستی که در سر دارند درباره کشورشان اعمال کنند و این غفلت مردم فرصتی به هیتلر داد که فاجعه اروپا را به وجود آورد.»
اودت به سه دلیل عمده، راهی میدان نبرد شد. اولاً او اهل پیکاردی بود و مردان و زنان این خطه از خاک فرانسه میدانستند که وطنشان همیشه اولین قربانی جنگ است. بنابراین ادای وظیفه، مقدم بر هر کار دیگری بود. دلیل دوم که اهمیت زیادی داشت طغیان درونی خود او بود. طغیان علیه سستی و بیتفاوتی ملتی در برابر حقیقتی بزرگ. ملتی نابالغ از لحاظ سیاسی که آشکارا پلیدی را به جای خوبیها پذیرفته بود و دلیل سوم عشق فراوان او به فرانسه و انگلیس و اعتقادش بر این حقیقت مسلم که امید به آزادی و تمدن در اتحاد آنهاست.
در مقایسه با بعضی از همکارانش احتمالاً کار اودت ناچیز بود. چون او پس از گذشت فقط شش ماه فعالیت در لحظهای که آخرین خط ارتباط را ایجاد کرده و به کار انداخته بود، دستگیر شد. خط رائول-لیز فقط یکی از پنجاه سازمان مخفی بود که از خیابان بیکر و به وسیله مأمورین انگلیسی در خاک فرانسه اشغال شده سازماندهی و اداره میشد. به ندرت پیش میآمد که عملیاتی به طور کامل انجام بگیرد و به آخر برسد. سرعت عملیاتها و مجریان آنها متغیر بودند. مردان و زنان زیادی به مدار او میپیوستند و گردشی میکردند و به بیرون میخزیدند و او دیگر هرگز آنها را نمیدید. این مطلب در صفحات کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد (Odette: the story of a British agent) به خوبی منعکس شده است.
وقتی این کتاب نوشته میشد فقط عده کمی اطلاع داشتند که زنان هم در عملیات نظامی شرکت میکنند؛ ولی با اهدای مدال جرج کلاس به اودت این راز برملا شد.
فیلم اقتباس شده از کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد:
براساس این کتاب فیلمی با همین نام و در همان زمان ساخته شد که چندین جایزه را نیز از آن خود کرد.
کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به داستانهای تاریخی و خاطرات مربوط به جنگ جهانی دوم علاقهمند هستید و داستانهای جاسوسی برایتان از جذابیت خاصی برخوردارند، این کتاب برای شماست.
با جرارد تیکل بیشتر آشنا شویم:
جرارد تیکل (Jerrard Tickell) در دوبلین متولد شد و از سال 1919 تا 1922 در مدرسههای گیت لندن تحصیل کرد. او به خاطر رمانهای تاریخی جنگ جهانی دوم به شهرت رسید. در سال 1940 به سپاه خدمات ارتش سلطنتی پیوست. بین سالهای 1943 تا 1945 وظایف رسمی وی را به آفریقا، خاورمیانه، واشنگتن دی سی، کانادا، هند و اروپا برد. او با نویسنده و محقق روانشناسی "رنه هاینز" دختر برجستهی اخلاق اجتماعی انگلیسی ازدواج کرد و صاحب سه پسر شد. تیکل 21 رمان نوشت. از جمله پرفروشترین آنها "ملاقات با زهره" نام دارد و کتاب "خاطرات اودت روایتی از اسکادران ماه" از آثار اوست. او خلبان رسمی وینستون چرچیل نخستوزیر وقت انگلیس بود و در کلیه مراحل جنگ شاهد و ناظر بوده است.
در بخشی از کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد میخوانیم:
اودت دختر کمحرف و ساکتی بود. به اسب و موسیقی علاقه وافری داشت. ترکیب اسبهای اصیل با آهنگهای بتهوون کار عجیبی بود ولی هر یک به تنهایی میتواند به خوبی نیاز روحی یک فرد را برآورده سازد. دیدن اسبی که میتاخت او را خوشحال میکرد چون چابک، زیبا و قوی بود و در سمهای تندرو اسب آهنگ موسیقی به گوش میخورد. از طرف دیگر پیانو و سیمهای ویلون او را تسکین میداد ولی در حدود دو سال او از یکی از این نعمتها محروم شد و فقط با یکی از آنها ساخت.
درست در آستانه هشت سالگی اودت نابینا شد. دنیایی که میشناخت، به تاریکی مبدل گردید و فقط در پرده ضعیف ذهنش میتوانست ببیند که اسبهای محبوبش یورتمه میروند یا در زیر آفتاب سرشان را به اطراف حرکت میدهند و آرام آرام شروع به دویدن میکنند و بعد با سرعت میتازند. او مدتها آرامش نداشت ولی بعد کمکم قوهی شنواییش قدرت زیادی یافت به طوری که نابیناییش را جبران میکرد و در آن وقت بود که میفهمید چه چیزهایی را از راه گوش آموخته است. خیالبافیهایش ریتم والس شوپن را به خود گرفت و نوک انگشتانش - که حساسیت زیادی به دست آورده بودند و هرگز از بین نرفت - با آهنگ موسیقی موزارت به رقص درمیآمدند.
در اثر ادراکی قوی که به علت کوری نصیبش شده بود، اودت کمکم به نابینایی خو گرفت ولی روزی مادربزرگش او را نزد پیرمرد مفلوکی که در یکی از خیابانهای فقیرنشین ساکن بود برد. پیرمرد داروهای بدبویی از گیاهان مختلف میساخت و با آن بیماران را معالجه میکرد. متخصصین از درمان اودت عاجز مانده بودند، پیرمردی با یک کت کثیف چگونه میتوانست موفق شود؟ او پلک اودت را با انگشتان کثیفش بالا زد و از پشت عینک ترکخوردهاش به داخل چشمان او خیره شد و زیر لب حرفهایی زد و سوالاتی کرد و بالاخره شیشهای به دست مادام بریلی داد. چشمان کودک را با مایع درون شیشه شستشو میدادند.
فهرست مطالب کتاب
مقدمه مترجم
مقدمه نویسنده
پیشگفتار
فصل اول: هامبورگ 1946
فصل دوم: اودت
فصل سوم: آغاز ظلمت
فصل چهارم: تی پینگز
فصل پنجم: مقاومت
فصل ششم: هتل ویکتوریا
فصل هفتم: اعجوبهی خیابان بیکر
فصل هشتم: اینجا لندن است
فصل نهم: سلین
فصل دهم: مقصد اوکزیر
فصل یازدهم: باد مساعد نمیوزد
فصل دوازدهم: زمان مناسب برای رفتن فرامیرسد
فصل سیزدهم: رائول
فصل چهاردهم: لیز-اس 23
فصل پانزدهم: شبی در مارسی
فصل شانزدهم: سرآشیبی پر درخت
فصل هفدهم: کشف و بازرسی
فصل هجدهم: اظهارنظر پس از بازرسی
فصل نوزدهم: زنگولههای ساووی
فصل بیستم: تصویر هانری
فصل بیستویکم: تعقیب و فرار بیوقفه
فصل بیستودوم: شانزدهم آوریل 1943
فصل بیستوسوم: فرزنه
فصل بیستوچهارم: آئین عشاء ربانی
فصل بیستوپنجم: هرگز نباید زنی را حتی با شاخه گلی آزرد
فصل بیستوششم: ساعت 8:32
فصل بیستوهفتم: سفر به برزخ
فصل بیستوهشتم: جهنم زنان
فصل بیستونهم: این شب جاودانی
فصل سیام: برگ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زنی که از جهنم زنده بیرون آمد: اودت (مامور مخفی بریتانیا) |
نویسنده | جرارد تیکل |
مترجم | سیما سمیعی |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 399 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-7533-61-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی خارجی |