معرفی و دانلود کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید
برای دانلود قانونی کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید
اگر از طرفداران رمانهای ایرانی عاشقانه باشید، مطالعهی کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید از افسانه آروان برای شما لذتبخش خواهد بود. داستانی از عشق نوجوانی و روایتی از رفاقتی دیرینه که دستخوش تغییراتی میشود.
دربارهی کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید
برای کمتر کسی پیش میآید که دوستیهای دوران کودکی را تا بزرگسالی حفظ کند، اما این برای «ملیکا» و «مارال» چندان هم سخت نبوده است. داستان کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید که تقریباً از دوران دبیرستان این دو نوجوان بسط پیدا میکند، از روزهای خوش و دغدغههای کوچک و بزرگ آنها میگوید. کاراکترهای دیگری که در داستان میآیند و میروند و گهگاهی ارتباط دو شخصیت اصلی را تحت تاثیر قرار میدهند، در نهایت باعث جدایی موقتی این دو دوست میشوند. در این داستان از عشق دوران نوجوانی میخوانیم که با فراز و نشیبهایش، مارال و چند شخصیت دیگر داستان را درگیر کرده است. بهطورکلی با یک رمان عاشقانه روبهرو هستیم؛ داستانی از افسانه آروان که میتواند برای دوستداران رمانهای ایرانی دلنشین باشد.
صفحات ابتدایی کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید، با آغاز سفر مارال به خارج از کشور و مهاجرت تحصیلی او و دلنگرانیهای ملیکا، دوست قدیمیاش، همراه شده است. در ادامه با فلشبکی به گذشته، وارد روزهای نوجوانی آنها میشویم و طوری با دغدغههایی که دارند همراه خواهیم شد، که انگار به همان روزهای شانزده هفدهسالگی خودمان سفر کردهایم. احساس عشقی که بهصورت ناگهانی و غیرمنتظره میان مارال و «مرتضی» به وجود میآید، زندگی هردوی آنها، به خصوص مارالی که همیشه در گیر و دار درس و مدرسه بوده را دچار تغییراتی میکند. اما ورود دیگر شخصیتها به ماجرای مارال و مرتضی، هم سرنوشت آنها و هم سرنوشت رابطهی مارال و ملیکا را تحت تاثیر قرار میدهد. کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید ماجرای پرپیچ و خم زندگی مارال را برای ما روایت میکند.
مدتها از شروع آن عشق غیرمنتظرهی دوران نوجوانی میگذرد و ماجراهای پیشآمده ابتدا مرتضی را به فکر مهاجرت میاندازند و بعدها هم مارال را. اگر از دوستداران عاشقانههای ایرانی باشید، پیشنهاد میکنیم خواندن این رمان را از دست ندهید و از دوستیهایی بخوانید که فراز و نشیب روزگار و سوتفاهمها، پس از سالها آنها را تحت تاثیر قرار میدهند. کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید، روایتیست از عشقی که سالها به درازا کشیده و معلوم نیست چه سرانجامی انتظار آن را میکشد...
گفتنیست این اثر توسط انتشارات آذرفر به چاپ رسیده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای ایرانی و ادبیات عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید میخوانیم
خانم و آقای کمالی میخواستند کار شایستهای برای خواهرزادههایشان انجام دهند. بههمیندلیل تصمیم گرفته بودند جهیزیه عروس را به طبقە بالای منزل خودشان منتقل کنند تا زوج جوان بتوانند زندگی مشترکشان را در آنجا آغاز کنند.
بهاینترتیب خانم کمالی نه تنها از خواستگاری مارال صرف نظر کرد، بلکه به احمد آقا و مهتاب خانم خبر داد که طبقه بالا را خالی کنند تا آنها بتوانند دستی به سر و گوش خانه بکشند و آن را برای ورود زوج جوان آماده کنند. اما چند هفتهای گذشت و احمد آقا طبقه بالا را خالی نکرد. خانم کمالی به مهتاب خانم گلایه کرد که چرا شوهرش دسترویدست گذاشته است و به دنبال جای مناسبی نیست. مهتاب خانم هم در جواب صاحبخانهاش گریهوزاری بهراه انداخته بوده که من به این کوچه و همسایههایش عادت کردهام و نمیخواهم از اینجا بروم. حتی وقتی که هما به او گفت که صاحبخانهات نیشخندهایت را در منزل ما که برای فروش گلها آمده بودی، دیده است و حالا که فرصتش پیشآمده، عذرت را خواسته، مهتاب تصمیم گرفت از صاحبخانهاش عذرخواهی کند.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب باغچهای که آفتاب به آن نمیتابید |
نویسنده | افسانه آروان |
ناشر چاپی | انتشارات آذرفر |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | |
تعداد صفحات | 336 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-5974-10-4 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |