معرفی و دانلود کتاب زمزمههای چرنوبیل
برای دانلود قانونی کتاب زمزمههای چرنوبیل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زمزمههای چرنوبیل
کتاب زمزمههای چرنوبیل نوشتهی سوتلانا آلکسیویچ بخشهای تکاندهندهای از فاجعهی هستهای چرنوبیل (که قسمت مهمی از تاریخ شوروی سابق به حساب میآید) را روایت میکند. گفتنیست اثر حاضر جوایز متعددی را از آن نویسندهی خویش کرده است.
دربارهی کتاب زمزمههای چرنوبیل
کتاب زمزمههای چرنوبیل (Voices from Chernobyl) اثر سوتلانا آلکسیویچ (Svetlana Alexievich) برای اولین بار در سال 1977 منتشر شد و شهرام همتزاده آن را از روسی به فارسی ترجمه کرد و در سال 1395 در ایران به چاپ رسید. نویسنده در این کتاب روایتهایی شخصی از واقعهی چرنوبیل را گردآوری کرده است. این فاجعه در آوریل 1986 به وقوع پیوست و تشعشات هستهای ناشی از آن زندگی انسانهای زیادی را تا نسلها درگیر خود کرد. سوتلانا آلکسیویچ سالها تلاش کرد تا روایتهای متعددی را از بازماندگان این حادثه گردآوری کند و حاصل این کار خود را در کتاب زمزمههای چرنوبیل به چاپ رساند. گفتنی است نویسندهی برجستهی کتاب نامبرده به دلیل فشار ناشی از تحقیق راجع به این موضوع به بیماریهای نقص ایمنی دچار شد.
روایتهای جمعآوری شده در کتاب زمزمههای چرنوبیل برای اولین بار در این اثر منتشر شدهاند. نویسنده با صدها بازمانده و آسیبدیده حادثه چرنوبیل از ساکنان و شهروندان گرفته تا آتشنشانان و خدمه پاکسازی مصاحبه کرده و حاصل آن را به صورت مونولوگ ارائه کرده است.
اقتباس فرهنگی از کتاب زمزمههای چرنوبیل
مینیسریال چرنوبیل ساخت اچ. بی. او اقتباسی از روایتهای ذکرشده در کتاب زمزمههای چرنوبیل است. این اثر خیلی زود در فهرست برترین مینیسریالهای تاریخ قرار گرفت.
جوایز و افتخارات کتاب زمزمههای چرنوبیل
- ترجمهشده به چند زبان زنده دنیا
- برندهی جایزهی "Leipzig" به سال 1998
- برندهی جایزهی ملی حلقهی منتقدان کتاب
نکوداشتهای کتاب زمزمههای چرنوبیل
- یکی از انسانیترین و در عین حال ترسناکترین کتابهایی که تابهحال خواندهام. (هلن سیمپسون، نویسنده)
- داستانهایی تلخ و غمانگیز، مانند رادیونوکلئیدهایی که در بدن بازماندگان این حادثه وجود دارد، در سراسر صفحات این کتاب جمع میشوند. (نیویورک تایمز)
- کتاب زمزمههای چرنوبیل به زیبایی هرچه تمامتر به رشتهی تحریر درآمده است؛ زمان زیادی طول میکشید تا بتوانم نگاهم را از صفحه جدا کنم و به صفحهی بعد بروم، چون ادامهی کتاب بسیار دلخراش بود. (ارونداتی روی، نویسنده و فعال سیاسی)
- روایتهای ارائهشده توسط سوتلانا آلکسیویچ از چرنوبیل کلاژی از تاریخ شفاهی است که به زندگینامهی ذهنی ملتی تبدیل میشود که در هیچ نقشهای نشانی از آن نیست: سرزمین مسمومی که بلاروسها، اوکراینیها و روسها در آن زندگی میکردند و برای همیشه در اثر فاجعه تغییر کرد. این کتاب در مغز ما سوختگیهایی ناشی از تشعشعات را به جای میگذارد. (گاردین)
کتاب زمزمههای چرنوبیل برای چه کسانی مناسب است؟
اگر دوست دارید راجع به حادثه چرنوبیل بیشتر بدانید، پیشنهاد میکنیم کتاب زمزمههای چرنوبیل را بخوانید.
با سوتلانا آلکسیویچ بیشتر آشنا شویم
سوتلانا آلکسیویچ در سیویکم مه سال 1948 در شهر «استانیسلاو» واقع در شرق اوکراین به دنیا آمد. پدرش اهل بلاروس و مادرش اوکراینی و هر دو معلم مدرسه بودند. آنها پس از مدتی به بلاروس مهاجرت کردند. سوتلانا آلکسیویچ تحصیلات خود را در سال 1965 به پایان رساند و سپس کار خود را به عنوان معلم تاریخ و زبان آلمانی شروع کرد. او همزمان در حرفهی روزنامهنگاری مشغول به کار شد و در سال 1972 تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکدهی روزنامهنگاری «دانشگاه ملی بلاروس» به پایان رساند و به طور جدیتری حرفهی روزنامهنگاری را ادامه داد. سوتلانا آلکسیویچ در سال 1983 به عضویت «اتحادیهی نویسندگان شوروی» درآمد.
از برجستهترین آثار این نویسندهی نامآشنا میتوان به کتابهای «زمزمههای چرنوبیل»، «شیفتگان مرگ»، «آخرین شاهدان»، «زمان دست دوم»، «پسرانی از جنس روی» و «جنگ چهرهی زنانه ندارد» اشاره کرد. سوتلانا آلکسیویچ جوایز و افتخارات زیادی را از آن خود کرده که جایزهی نوبل ادبیات مهمترین آنهاست.
در بخشی از کتاب زمزمههای چرنوبیل میخوانیم
مورچههای کوچک روی تنه درختان حرکت میکنند، ولی در این اطراف ادوات نظامی غرش میکنند. همه جا پر از سرباز شده است. صدای داد و فریاد و فحش و بد و بیراه به گوش میرسد. بالگردها مدام به پرواز درمیآیند، ولی مورچهها همچنان کار خودشان را میکنند. من از منطقه چرنوبیل برگشتم و از تمام چیزهایی که در یک روز در آن جا دیدم، فقط همین تصویر مورچهها به وضوح در ذهنم باقیمانده است. در آن لحظه ما در جنگل بودیم و من داشتم کنار درخت سپیداری سیگار میکشیدم.
به درخت نزدیک شدم و به آن تکیه دادم. درست در جلو چشمانم، مورچهها بدون این که هیچ توجهی به ما داشته باشند و یا این که به سر و صدایمان اهمیتی بدهند، داشتند روی تنه درخت به حرکت خودشان ادامه میدادند. آنها مصمم مسیر خودشان را میرفتند. ما داریم منطقه را تخلیه میکنیم و به زودی انسانی اینجا نخواهد بود، ولی این مسئله اهمیتی برای آنها نداشت. من در آن لحظه داشتم به چنین چیزی فکر میکردم. به قدری تحتتأثیر قرار گرفته بودم که فقط به آنها زلزده بودم و داشتم به این مسئله فکر میکردم. پیشتر هرگز از چنین فاصله نزدیکی به آنها نگاه نکرده بودم.
ابتدا همه حرف از «فاجعه» میزدند و سپس گفتند «جنگ هستهای». من درباره هیروشیما و ناکازاکی چیزهایی خوانده و فیلمهای مستندی را دیده بودم. وحشتناک اما قابل فهم بود: جنگ هستهای، شعاع انفجار و...
اینها را میتوانستم هضم کنم، اما از درک کامل آنچه که بر ما رخ داده بود، عاجز بودم. نقصی وجود داشت. دانش من ناقص بود. همه کتابهایی که من در زندگیام خوانده بودم هم برای درک درست این موضوع کافی نبود. وقتی از مأموریت برگشتم با حالت گنگ و گیجی به قفسه کتابهای اتاقم نگاهی انداختم و شروع به خواندن کتاب کردم. ای کاش اصلاً نمیخواندم...
فهرست مطالب کتاب
مقدمه مترجم
درباره نویسنده این اثر
گواهی تاریخ
صدای یک انسان تنها
مصاحبه نویسنده با خودش
فصل اول: زمین مردگان
تکگویی درباره آن که چرا انسان خاطرات خود را به یاد میآورد
تکگویی درباره آن که در چرنوبیل میشود هم با زندگان صحبت کرد و...
تکگویی اهالی یک روستا درباره آن که چگونه ارواح از آسمان...
تکگویی درباره آن که مرغ هم از دیدن کرمخاکی خوشحال میشود...
تکگویی درباره آوازی بیکلام
سه تکگویی درباره ترسی قدیمی و این که چرا وقتی زنها...
فصل دوم: تاج خلقت
تکگویی درباره پیشگوییهای کهن
تکگویی در باره صحنه شب مهتابی
تکگویی شاهدی که هنگام زمینخوردن و فریادزدنِ مسیح، دندان درد داشت
سه تکگویی درباره «خاکستر رونده» و «خاک گویا»
تکگویی درباره آن که ما بدون چخوف و تولستوی نمیتوانیم زندگی کنیم
تکگویی درباره آن که فرانسیس مقدس برای پرندگان هم موعظه میخواند
تکگویی بدون عنوان، یک فریاد
تکگویی دو صدای مختلف: یک خانم و یک آقا
تکگویی درباره این که یک چیز کاملاً نامرئی میخزد و وارد بدنت میشود
تکگویی کنار چاهِ آبی پلمپشده
تکگویی درباره نقش و سوژه غم
همسرایی مردم
فصل سوم: شعف غم و اندوه
تکگویی درباره آن که ما نمیدانستیم مرگ تا این حد میتواند زیبا باشد
تکگویی درباره آن که چقدر تبدیلشدن به خاک آسان است
تکگویی درباره سمبلها و اسرار کشوری بزرگ
تکگویی درباره آن که وحشتناکترین پیشامدها در زندگی...
تکگویی درباره آن که یک روس همیشه دوست دارد...
تکگویی درباره آن که چقدر زندگیِ کوتاه...
تکگویی درباره علم فیزیک که همه ما زمانی عاشقش بودیم
تکگویی درباره آن که چرنوبیل فراتر از کالیما و آشویتس است
تکگویی درباره آزادی و آرزوی مرگ عادی و طبیعی
تکگویی درباره بچه عقبماندهای که در هر صورت دوستداشتنی است
تکگویی درباره آن که به زندگی تیره باید چیزی اضافه شود...
تکگویی درباره سربازی لال.
تکگویی درباره سؤال همیشگی و لعنتی «چه باید کرد و...
تکگویی فردی از حامیان حکومت شوروی
تکگویی درباره این که چگونه دو فرشته اولگا کوچولو را با خودشان بردند.
تکگویی درباره حاکمیت بی حد و حصر یک نفر بر دیگری
تکگویی درباره قربانیان و کاهنان
گروه کر بچهها
صدای یک انسان تنها
به جای سخن پایانی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زمزمههای چرنوبیل |
نویسنده | سوتلانا آلکسیویچ |
مترجم | شهرام همت زاده |
ناشر چاپی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 376 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-337-894-3 |
موضوع کتاب | کتابهای تاریخ جهان |