معرفی و دانلود کتاب زبانههای خشم
برای دانلود قانونی کتاب زبانههای خشم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب زبانههای خشم
کتاب زبانههای خشم به قلم دیو اگرز، داستان یک فضانورد ناسا را به تصویر میکشد که ربوده شده و توسط افرادی ناشناس در ساختمان شمارهی 52 یک پایگاه نظامی متروکه رها شده است.
مردی به نام تامس به فضانورد میگوید که همدیگر را میشناسند؛ اما فضانورد او را به یاد نمیآورد. تامس بارها میگوید که به او صدمهای نخواهد رساند به این شرط که او به همهی پرسشهایش جواب دهد؛ اما زمانی که تامس پاسخهایی را که دنبالشان است پیدا نمیکند، میداند که باید چه کار کند...
دیو اگرز (Dave Eggers) داستاننویس، روزنامهنگار و ناشر آمریکایی است. نخستین کتاب این نویسنده، اثری غمانگیز از نبوغی بهتآور بود که نامزد دریافت جایزهی پولیتزر شد.
افتخارات کتاب زبانههای خشم (Your fathers, where are they? and the prophets, do they live forever):
- برندهی جایزهی ادبی بینالمللی 2016 دابلین (IMPAC)
- کتاب پیشنهاد شده در گاردین، نیویورک تایمز و ایندیپندنت
در بخشی از کتاب زبانههای خشم میخوانبم:
یکبار آمدم دنبالت. همیشه بعد از کار به خانهشان میآمدم و تو را بر میداشتم. همیشه کار سختی بود که تو را از آنجا بیرون بیاورم؛ با خودم فکر میکردم همهی بچهها سخت از دوستشان جدا میشوند. اما آن دفعه خیلی مقاومت کردی. نمیآمدی و من هم دم در اتاق بچه ایستاده بودم و با مادرش حرف میزدم و سعی میکردم صمیمی باشم و همزمان سعی میکردم کتت را تنت کنم که با من بیای؛ اما تکان نمیخوردی.
فکر کردم با خودت فکر کردی که آنجا رهایت میکنم و میگذارم زندگی بکنی. یعنی اصلاً معنی نداشت، مسلماً یک زمانی باید آنجا را ترک میکردی. پس بالاخره باعث خجالتزدگی من شد و مادرش که اسمش یادم نمیآید، چیزی مثل اُریولا، گفت باید سراغ چیزی در آشپزخانه برود یا کاری داشت.
میدانست نیاز داشتم که با تو تنها باشم. برای همین رفت و پسرش را با خودش برد. بعدش من و تو باهم در اتاق آن پسر تنها شدیم. من زانو زدم و تو را نزدیکتر آوردم و در گوشت آرام گفتم باید برویم. من همیشه این کار را در جمع میکردم؛ وقتی که رفتار بدی داشتی تو را به خودم نزدیکتر میکردم و در گوشت حرف میزدم. دستم را دور گوشت میانداختم و میگفتم که باید برویم و اگر گوش نکنی تو مرا خجالتزده میکنی و تنبیه میشوی، بعد کمی عقب میرفتم و به چشمانت نگاه میکردم تا مطمئن شوم متوجه شده باشی و آن موقع بود که نگاهت فرق کرد و خواستی خفهات کنی.
خفهات نکردم.
اما کردی. پس چه کار کردی که بعد از بیستوپنج سال یادم است؟ تو دستانت را دور گردنم گذاشتی و فشار دادی. حتی نمیدانم این کار را از کجا یاد گرفتی. هیچوقت آنقدر نترسیده بودم. فقط نگاهی که در چشمانت بود، پر از نفرت بود، پر از شرارت بود؛ اما به کارت ادامه دادی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب زبانههای خشم |
نویسنده | دیو اگرز |
مترجم | زروان بختیار |
ناشر چاپی | انتشارات کتابسرای نیک |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 216 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-7253-90-1 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات مدرن |