معرفی و دانلود کتاب چطور گرسنه هستیم
برای دانلود قانونی کتاب چطور گرسنه هستیم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب چطور گرسنه هستیم
کتاب چطور گرسنه هستیم، مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم دیو اگرز، نویسندهی معاصر آمریکایی است. داستانهای این مجموعه حکایت بیقراری و عطش ارضا نشدنی روح آدمی را دارند. شاید برای همین اگرز عنوان چطور گرسنه هستیم را برای کل کتاب برگزیده، عنوانی که نام هیچ یک از داستانهای مجموعه نیست.
از «یکی دیگر» و «من و مادرت» گرفته تا «وقتی زوزه کشیدن را یاد گرفتند» و «پس از این که به رودخانه پرت شدم و پیش از این که غرق شوم»، از داستانهای این مجموعه هستند.
دیو اگرز (Dave Eggers)، داستاننویس، روزنامهنگار و ناشر آمریکایی است. نخستین کتاب این نویسنده، اثری غمانگیز از نبوغی بهتآور بود که نامزد دریافت جایزهی پولیتزر شد. این اثر به مشقتهای نویسنده در بزرگ کردن برادر کوچکش، پس از فوت والدین آنها، میپردازد. حالا میفهمی ما چه فِرز هستیم، روایت تلاش مأیوسانهی پول دادن به تمام افراد نیازمند است؛ تلاشی که از طریق سفرهای اتفاقی و بیهدف به نقاط مختلف دنیا صورت میگیرد. زیتون (Zeitoun)، ماجرای واقعی مهاجری سوری با نام خانوادگی زیتون است که در نیو اورلئان آمریکا زندگی میکند و پس از طوفان کاترینا به کمک همسایگان سیل زدهی خود میشتابد. پلیس و نیروهای امنیتی او را به خاطر مسلمان و عرب بودنش و این که به طرز مشکوکی در ویرانهها به سر میبرد و مثل بقیه فرار نکرده، دستگیر میکنند و مورد بازجویی قرار میدهند. دیو اگرز، در 2005، موفق به دریافت دکترای افتخاری ادبیات از دانشگاه براون شد. وی مؤسس انتشارات مک سوئینیز است.
در بخشی از کتاب چطور گرسنه هستیم (How we are hungry) میخوانیم:
آخرین بار که این حکایت را تعریف کردم، با گفتوگویی که با تلألؤ نقرهفام ماه روی دریاچهی ظلمانی جزیرهی اسکای داشتم، پایانش دادم. حکایت از این قرار بود:
"بختت بلند است تام، که اِرین و امثال ارین را داری." صدای بازتاب نقرهفام ماه آنقدرها که انتظار میرفت، بم نبود. هر چند، به صدای خوانندهها میخورد، صدای تِنور کسی که بیهیچ چون و چرا به خودش عشق میورزد.
گفتم: "ممنون! احساس خوشبختی میکنم."
گفت: "اغلب به این فکر میکنم که بیایم پایین و بین شما زندگی کنم و حسابی گند بزنم به همهچیز. همیشه خیلی ریخته و پاشیده به نظر میآید و گمانم شاید از این وضع خوشم بیاید."
"گمانم شلوغ و پلوغ است."
"بدجوری هم ریخته و پاشیده است. راستش را بخواهی انگار زنده ماندن در آن محال است. همهاش دردسر."
گفتم: "دیگر همهاش هم که دردسر نیست."
گفت: "اما تام، نوسان آونگهایتان! آونگ هر کسی در نوسان است، به جلو و عقب، و همیشه آونگ در نوسان کسی به تو میخورد. سرت به کار خودت است، ولی آونگ کسی دیگر آن دور و بر تاب میخورد و دنگ میخورد توی ملاجت!"
"پیش میآید، آره."
"من تو و ارین را کنار آغل دیدم."
"آه!"
"آن جا بودم."
"با عقل جور درمیآید. من هم تو را دیدم."
"اغلب تماشایت میکنم، تام. من تا دلت بخواهد وقت دارم. وقت برای من فرق میکند تا تو."
هنوز در این فکر بودم که تلألؤ نقرهفام چه دیده است؛ اما او به صدای اندیشههایش گرم میشد.
"من زمان را همانطور حس میکنم که شما رؤیاهایتان را. رؤیاهای شما درهم برهم است. نمیتوانید ترتیب رؤیاهایتان را به یاد بیاورید و وقتی به یادشان میآورید، خاطراتتان پیچ میخورد. چهرهها تغییر میکند. همهاش چاله چوله و موج است. زمان برای من یعنی این."
سه روز پیش در فرودگاه، از اینکه ارین واقعا پیدایش شده بود، حیرت کردم. از اینکه واقعا آمده بود. از اینکه خودرویی زیر پایش بود. "از پسش برمیآیی که خلاف جهت معمول رانندگی کنی؟ اینجا هم همینطوری رانندگی میکنند؟"
"همینطوری رانندگی میکنند. من هم همینطور."
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب چطور گرسنه هستیم |
نویسنده | دیو اگرز |
مترجم | بابک مظلومی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب نشر نیکا |
سال انتشار | ۱۳۹۲ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 214 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5906-77-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |