معرفی و دانلود کتاب روزی مثل امروز
برای دانلود قانونی کتاب روزی مثل امروز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روزی مثل امروز
کتاب روزی مثل امروز، نوشتهی پتر اشتام، دربارهی غرق شدن در روزمرگی پوچی است که زندگیمان را تلف میکند. اما چه چیزی این روزمرگی را که مثل تار عنکبوت همهی زندگیمان را در هم بافته است میتواند پاره کند و ما را از پیلهی خود دربیاورد؟ شاید باور به این که زندگی متناهی است. با «آندرآس»، در سفر بازگشت از تنهایی و غربت به زادگاهش برای یافتن معنای دیگری از زندگی، همراه شوید.
دربارهی کتاب روزی مثل امروز
روزمرگی همان چیزی است که بسیاری از ما گرفتار آنیم، و اگر گرفتار آن نباشیم در پی آنیم. وقتی زندگی پرفراز و نشیبی داریم، آرزو میکنیم که به آرامش برسیم. دوست داریم بتوانیم بیدغدغه در کافهای بنشینیم و بدون اینکه به چیز خاصی فکر کنیم، از قهوهمان لذت ببریم. دوست داریم شغلی ساده اما مفید و رابطهای متعادل و قابل پیشبینی داشته باشیم. اما بهمحض اینکه همین روزمرگیها، دائمی میشود، احساس میکنیم داریم خفه میشویم و باید برای فرار از خفگی کاری کنیم. فقط جرقهای کوچک میتواند باعث شود کل آن زندگی را آتش بزنیم و به امیدی تازه زندگی را از سر گیریم. کاری که آندرآس، شخصیت رمان روزی مثل امروز (On a Day Like This)، نوشتهی پتر اشتام (Peter Stamm) به آن دست میزند.
آندرآس معلمی است که در فرانسه زندگی میکند. او زندگی خوب و بدون دغدغهای دارد؛ رابطهای یکنواخت با زنی زیبا و عصرهایی که میتواند در کافهای دنج به قهوه خوردن و فکر نکردن سپری شود. اما از همان ابتدای رمان روزی مثل امروز (An einem Tag wie diesem)، میتوانیم احساس پوچی و غم را در تکتک لحظاتی که آندرآس سپری میکند ببینیم؛ همان احساسی که باعث میشود وقتی سلامتیاش به خطر میافتد، اشتیاق زندگی در او بیدار شود. آندرآس بهمحض شنیدن خبر بیماریاش، همه چیز را در فرانسه پشت سر میگذارد تا به زادگاه خود در سوئیس بازگردد و لحظات خوب آن دوران را بازگرداند. خانهی قدیمی، خانواده، معشوق قدیمی و همهی آن چیزهایی که روزی برایش بسیار عزیز بودند آنجا هستند، اما نه به شکلی که او آنها را ترک کرده است. حالا آندرآس باید بکوشد این زندگی جدید را با امید خود، از سر بگیرد.
پتر اشتام را به توصیفات ساده، صمیمانه و مینیمالیستی میشناسند که خواننده را به شخصیتها بسیار نزدیک میکند و روحیات و احساسات آنها را به زیبایی به مخاطب مینماید. ریتم رمان روزی مثل امروز، کمی کند است و همین باعث میشود شما غرق در حال و احوال شخصیت اصلی شوید و بیشتر از اینکه اتفاقات رمان شما را جذب کند، این اتفاقات درون شخصیت اصلی است که شما را به ادامهی خواندن وامیدارد. همین هم باعث میشود، کتاب روزی مثل امروز، رمانی جهانی باشد که به بیش از 10 زبان دنیا ترجمه شده است.
رمان روزی مثل امروز را مریم مؤیدپور بهخوبی به فارسی ترجمه کرده و نشر افق آن را به چاپ رسانده است.
جوایز و افتخارات کتاب روزی مثل امروز
- بهترین کتاب لیست رادیوی زود وست روند فونک آلمان؛
- دومین کتاب لیست بهترین کتابهای روزنامهی سوئیسی نویه سوریشر تسایتونگ؛
- یکی از کتابهای راهیافته به فهرست نهایی جایزهی کتاب سال آلمان؛
- ترجمه به بیش از 10 زبان دنیا و انتشار بیش از 90000 نسخه از آن در سراسر دنیا.
نکوداشتهای کتاب روزی مثل امروز
- بیان لطیف، کوتاهی تلگرافی و حساسیت موشکافانه ویژگیهای منحصربهفرد پتر اشتام است. (بوک فروم)
- پتر اشتام در رمان روزی مثل امروز، به بازآفرینی زندگی با تمام پیشپاافتادگی بیسروصدای خود میپردازد. این هنر است... دستاورد اشتام صرفا بافتن یک داستان نیست، گزارش بحران آرامی است که در زندگی رخ داده. (ادبیات داستانی معاصر)
کتاب روزی مثل امروز برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب روزی مثل امروز برای علاقهمندان به رمانهای روانشناختی خواندنی است.
در بخشی از کتاب روزی مثل امروز میخوانیم
آندرآس دوست نداشت با شاگردانش داستانهای عشقی بخواند، زیرلبی میخندیدند و پچپچ میکردند، حرفها و اشارههایشان هم احمقانه بود، اما او خودش هم در دوران نوجوانیاش عاشق دختر جوانی شده بود که پرستار بچه بود. از یک جای کتاب شروع به خواندن کرد.
نمیتوانستم حواسم را به رفت و آمد ماشینها جمع کنم. باید تمام مدت به او نگاه میکردم. ماشین فولِکس بوی او را میداد، بوی تابستان، بوی آفتاب و مزرعهی گلها.
آندرآس به یاد فابین افتاد و اینکه با او و مانوئل سه نفری برای شنا به کنار دریاچهای رفته بودند. خودش و مانوئل با هم به یک دبیرستان میرفتند و زمانی که در دانشگاه تحصیل میکردند همدیگر را گاهی در قطار میدیدند. رشتهی تحصیلی خودش ادبیات آلمانی و فرانسوی بود. مانوئل رشتهی تربیت بدنی میخواند و قصد داشت معلم ورزش بشود، ماشین سیتروئن کهنهای هم داشت که دائم خراب میشد.
داستان آندرآس و فابین داستان عشقی بود که هرگز در واقعیت اتفاق نیفتاد. عاشق فابین بود اما نمیدانست که فابین نسبت به او چه احساسی دارد. در تمام طول تابستان تقریباً هر روز همدیگر را دیده و وقت زیادی را با هم گذرانده بودند، اما آندرآس هرگز جرئت نکرده بود عشقش را به او ابراز کند. به نظر هم نمیرسید که فابین منتظر بیان چنین احساسی از جانب او باشد. زمانی که آندرآس در پاریس زندگی میکرد نامهای برای فابین نوشت و احساسش را بیان کرد، نامهای که هرگز برایش نفرستاد.
مدتها بود که به فابین و مانوئل فکر نکرده بود و هیچ خبری هم از آنها نداشت. کم و بیش کارت خبر تولد نوزادی را به خاطر میآورد و همینطور عکس نوزادی را که چهرهاش بیانگر چیزی نبود. وزن و قدش هم روی کارت نوشته شده بود، انگار که یک چنین کارتی میتوانست بیانگر چیزی باشد. به احتمال زیاد به آنها تبریک گفته بود و شاید حتی هدیهای هم فرستاده بود، به خاطر نمیآورد. آخرین بار هر دوشان را کوتاه در مراسم خاکسپاری پدرش دیده بود.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روزی مثل امروز |
نویسنده | پتر اشتام |
مترجم | مریم مویدپور |
ناشر چاپی | نشر افق |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 208 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-369-817-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |