معرفی و دانلود کتاب رهایی از زندان ذهن: تمرین روزمره یافتن آرامش ذهنی میان افکار عجیب و‌ غریب

معرفی کتاب رهایی از زندان ذهن: تمرین روزمره یافتن آرامش ذهنی میان افکار عجیب و‌ غریب

کتاب رهایی از زندان ذهن، اثری از متیو مک کی و کاترین سوتکر است که می‌توانید با مطالعه و عمل به توصیه‌های آن بر ذهن و افکار خود مسلط شوید و از قدرت عظیمی که در وجودتان نهفته شده، به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

درباره‌ی کتاب رهایی از زندان ذهن

ما هرروز مسافریم؛ مسافر سفرهای متفاوتی که در روزهای مختلف توسط ذهن ما تدارک دیده می‌شوند. سفری که می‌تواند پر از احوال خوش و یا مملو از احساسات و افکار منفی باشد. سفری که محکوم به آن هستیم و تقریباً در اکثر مواقع، گویی در صندلی عقب خودرو نشسته‌ایم و تسلطی بر مسیری که راننده انتخاب کرده، نداریم. این سفر می‌تواند وجود ما را پر از امید یا ناامیدی کند، انگیزه‌بخش باشد یا مانعی برای ادامه‌ی راه. اما چطور می‌توان تا جای ممکن خود را از سفرهای ناامیدکننده رها کرد؟ کتاب رهایی از زندان ذهن (Leave Your Mind Behind)، از متیو مک کی ( Matthew McKay) و کاترین سوتکر (Catharine Sutker) به ما کمک می‌کند تا کنترل این سفرها را به دست بگیریم و یا حداقل کمتر به آن‌ها روی خوش نشان دهیم!

احتمالاً کمتر کسی را پیدا می‌کنید که مدعی است می‌تواند افکار خود را کنترل کند! اگر در چند ثانیه بخواهید تمام افکاری که تا این ساعت از روز در ذهنتان گذشته را مرور کنید، می‌بینید که تا چه حد توانسته‌اند شما را تحت تاثیر قرار دهند و حس و حال منفی یا مثبتی را به همراه خود آورده باشند. حتی ممکن است در همین لحظه هم بار احساس خاصی را به دوش بکشید. هرروزِ ما همین است؛ پر از افکاری که حتی بی‌دلیل از ذهن ما می‌گذرند و می‌توانند تاثیرات قابل‌توجهی داشته باشند. اما قطعاً نباید آن‌قدر آن‌ها را جدی بگیریم که وارد مسیری غیرقابل‌کنترل شویم و برای این موضوع هم راهکارهایی وجود دارد، که روانشناسان و متخصصان بسیاری همواره سعی در آموزش و انتقال آن‌ها داشته‌اند. کتاب رهایی از زندان ذهن، از آن دسته کتاب‌هایی‌ست که سعی در انتقال مفاهیم متعددی در این زمینه داشته و اولین و مهم‌ترین راهکار برای کنترل و کنار آمدن با افکار مختلف را، دیدن و شناختن آن‌ها معرفی کرده است؛ شناختی که منجر به مراقبت از افکار و مدیریت و تغییر آن‌ها خواهد شد.

ذهن ما، یک قصه‌گو و داستان‌سرای فوق‌العاده است. احتمالاً بهترین داستان‌سرایی که در تمام عمر خود خواهید دید! می‌تواند به خوبی و با مهارت و با سرعت بالا، داستانی عجیب و غریب را پرورش دهد و شما را به جایی برساند که آن را باور کنید. از همین رو، پیش از هر چیز باید به «داستان‌سرا» بودن ذهن خود، اعتقاد داشته باشید؛ داستان‌هایی که ممکن است مثل هر قصه‌ی دیگری هرگز به واقعیت نپیوندند. پس مشاهده‌ی افکار و بدون قضاوت شناختن آن‌ها را فراموش نکنید. کتاب رهایی از زندان ذهن، بعد از بررسی مفصل این موضوع، به سراغ روش‌های شناخت عملکرد و تاثیرات افکار رفته و در ادامه نیز این مسئله را آموزش می‌دهد که چطور باید از افکاری که در ذهن پرورانده می‌شوند، مراقبت کنیم. کتابی که پیش رو داریم، به مخاطب کمک می‌کند تا به مرور و با تمرین، سفر ذهنی بهتری را طی کند!

این اثر به کوشش نجمه فوق به فارسی برگردانده شده و به همت انتشارات الینا به چاپ رسیده است.

کتاب رهایی از زندان ذهن برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب پیش رو را به علاقه‌مندان به آثار توسعه‌ی فردی، دوست‌داران کتاب‌های روان‌شناختی و افرادی که به دنبال تجربه‌ی یک زندگی بهتر و امیدوارانه هستند، توصیه می‌کنیم.

در بخشی از کتاب رهایی از زندان ذهن: تمرین روزمره یافتن آرامش ذهنی میان افکار عجیب و‌ غریب می‌خوانیم

فکر فقط کلمات است. ذهن ما تمایل دارد قبل از اینکه فکری را بشناسیم، کلمات را به معنای واقعی بگیرد و با این کلمات یک فکر در ذهن ما به‌وجود می‌آید. اگر بتوانیم متوجه شویم که یک فکر فقط چند کلمه است، افکار خود را کم‌تر جدی می‌گیریم. بیایید با کلمه «عنکبوت» شروع کنیم. وقتی به «عنکبوت» فکر می‌کنید، به ذهن‌تان چه چیزی متصور می‌شود؟ آیا می‌توانید آن را خزنده ببینید؟ اگر عنکبوت‌ها شما را در زندگی واقعی بترسانند، ممکن است کمی مضطرب شوید. حتی لازم نیست عنکبوت شما را بترساند، زیرا فقط فکر‌کردن درباره‌ی چیزی می‌تواند به شما حسی را القا کند که انگار «آن چیز» را واقعا تجربه می‌کنید.

خود را تصور کنید که برهنه سر کار می‌روید. خود را تصور کنید که بدون لباس از جلوی در دفتر می‌گذرید. حرف و صورت همکاران خود را تصور کنید. آیا این تصویر باعث سرخ‌شدن و خجالت شما می‌شود، گویی که واقعاً برهنه به سرکار خود رفته‌اید؟ ذهن، سازنده قدرتمند واقعیت است! اما واقعیت همیشه آن چیزی نیست که شما فکر می‌کنید. همین‌حالا، یک کلمه منفی درباره‌ی خودتان فکر ‌کنید، مانند «غیر‌ جذاب» یا «خسته‌کننده» و آن‌را به‌یاد داشته باشید. آیا فقط مانند یک کلمه احساس می‌شود، یا احساس واقعی‌بودن دارد؟ این کار ممکن است دیوانگی به نظر برسد، اما بروید و یک برچسب بردارید. برچسبی که بتوانید آن را به قسمت جلوی پیراهن خود بچسبانید تا مانند یک نشانه عمل کند. به یک کلمه منفی فکر کنید. صفتی که درباره‌ی خودتان دوست ندارید، اما شما را توصیف می‌کند. شاید، بعضی‌اوقات احساس می‌کنید یک «دهان‌گشاد»، «متقلب»، «احمق»، «ترسناک» یا «مضطرب» هستید. هر کلمه‌ای که هست، آنرا روی برچسب خود بنویسید و به ژاکت یا پیراهن خود بچسبانید. امروز، این نشان شما است. توجه کنید که این یک کلمه است. این احساسات افتضاحی که نسبت به خود دارید، فقط یک کلمه، یک اسم و برچسبی است که به خود اختصاص داده‌اید. این حقیقت یا خودِ واقعی شما نیست.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت ناشر
تقدیر و تشکر
مقدمه: هنر رها کردن ذهنتان
قسمت اول: شما چی فکر می‌کنید؟
تماشای حال: مراقبه گروه متحرک
تماشای دیروز: ذهن در برابر مشاهده
افکار یهویی
مرحله بعد: برنامه‌ریزی در مقابل پیش‌گویی
تسمه نقاله تجربه
قسمت دوم: افکار شما با زندگی شما چه می‌کند؟
آزمون کارایی
تلاش این فکر برای انجام چیست؟
فرار بزرگ
اغواگر
افکار سرکش
طوفان فکر
افکار رئیسانه
نان بیات
شما فکرتان نیستید
پذیرش روز بارانی
ذهن یک طرفه
ورود یک فکر به آگاهی شما
به دنبال نواقص
افکار ستاره‌ای
افکار اراذل و اوباش
خودتان را تکان بدهید
قسمت سوم: به هر‌چیزی که فکر می‌کنید، باور نکنید
برچسب‌زدن بر افکار
قایق‌های ماهیگیری
رها کردن قضاوت‌ها
افکار خود را ترسیم کنید
آهنگ‌ها و صداهای احمقانه
چرا، چرا من ناکام می‌شوم
تقلا فکر
وزن کاغذی
افکار یهویی
مراقبه اتاق سفید
با چی‌واوایتان پیاده روی کنید
مشتری ناراضی
افکار ظرف ناهار
اجازه دهید نگرانی از کنار شما عبور کند
سمت زندگی حرکت کنید
طناب را بیندازید
به هر‌چیزی که فکر می‌کنید، آن را باور نکنید