معرفی و دانلود کتاب دلبر دل مرده
برای دانلود قانونی کتاب دلبر دل مرده و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دلبر دل مرده
در اتاقهای آبی یک تیمارستان، مردان و زنانی با لباسهای آبیرنگ زندگی میکنند که نگاهشان به دنیا و تفسیرشان از وقایع با دیگران متفاوت است. کتاب دلبر دل مرده نوشتهی فاطمه یوسفی داستان زندگی دختری به نام دریاست که در این فضای آبی به همراه مردان و زنانی آبیپوش زندگی میکند. این کتاب در زمرهی داستانها و رمانهای خانوادگی قرار میگیرد.
دربارهی کتاب دلبر دل مرده
گاهی در زندگی وقایعی رخ میدهد که روال طبیعی و عادی زندگی را از مسیر خود خارج میکند. زمانی که هیچ چیز سر جای خودش نیست، شاید بهترین کار آن باشد که آدم خود را به دیوانگی بزند. فاطمه یوسفی در کتاب دلبر دل مرده راوی روانپریشی را به تصویر میکشد که وقایع زندگی و داغ عزا او را به عالم دیوانگی سوق داده است.
داستان کتاب دلبر دل مرده از جایی شروع میشود که دریا در تیمارستانی در فلوریدای آمریکا بستری است و به خاطر ناهنجاریهای رفتاری مانند گاز گرفتن پرستار، کشیدن موهای دیگران یا پاره کردن لباسش به او شوک میدهند یا او را مجبور میکنند که قرص مصرف کند. چند شخصیت دیگر به نامهای میشا و رایان در تیمارستان هستند که با دریا دوست و همراهند و اتفاقات حول رابطهی این افراد با یکدیگر شکل میگیرد. با پیش رفتن داستان مشخص میشود که دریا پس از مرگ پدرش، درگیر مشکلاتی شده و به تیمارستان افتاده است. اما نویسنده گذشتهی دریا را به طور کامل بازگو نمیکند؛ بلکه آن را در حالت تعلیق نگه میدارد و به این طریق، جذابیت و کشش داستان را برای خواننده حفظ میکند.
فاطمه یوسفی برای فضاسازی کتاب دلبر دل مرده از همان ابتدا اتاقهای آبی و لباسهای آبی را توصیف میکند. این رنگها در کنار نام شخصیت اول داستان، یعنی دریا که یادآور رنگ آبی است، معانی خاصی را به ذهن مخاطب تداعی میکند. همچنین نویسنده این داستان را از زاویهی دید روای یا راویان روانپریش بازگو میکند که خود نگاهی متفاوت پیش روی خواننده قرار میدهد.
فاطمه یوسفی در این کتاب داستانی از عشق، حسرت، امید، ناامیدی، ترس و هیجان را ترسیم کرده است. این داستان را انتشارات شاپرک سرخ به چاپ رسانده.
کتاب دلبر دل مرده برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای کسانی که به داستانهای خانوادگی و درام ایرانی علاقهمند هستند، مناسب است.
در بخشی از کتاب دلبر دل مرده میخوانیم
ظرف روی میز گذاشتم و با انگشت اشاره و شصتم محکم گردنش رو گرفتم، سرم رو نزدیک صورتش بردم و گفتم:
- روانیِ متفاوت با لباس آبی! یک امانتی دستت دارم!
نگاه ترسیدهش و دردناکش بین صورتم و میز در گردش بود. یکآن، سریع موهام رو دور دستهاش پیچید و لبخند زیرکی زد. الان مثلا احساس زرنگی کرد؟
با فشاری که به گردنش دادم، دادی کشید و سریع دستش رو عقب برد. پوزخندی زدم و گفتم:
- جوجه فُکُلیها اینجا زیاد دووم نمیارن.
با انگشت شصتم به صورت افقی خط نمایشی روی گردنم کشیدم و چشمکی زدم. به چشمهام خیره شد، چند لحظه نگاهم کرد و بعد پوف عمیقی کشید. به پرستار ریزه اشاره کرد و گفت:
- ماریا دیشب قیچی رو دید و ازم گرفت، حالا ولم کن!
صدای چکش رو میشنیدن، چکشی که مدام به پردهی گوشم میکوبید.
لب برچیدم و محکم ظرف غذا توی صورتش کوبیدم. همین که دیدم اسکات داره با سرعت به طرفم میاد، سریع ولش کردم و با جیغ گفتم:
- روانی آخر حسابت رو میرسم، امانت دار خوبی نبودی، روزگارت رو سیاه میکنم.
همینجور که عقب عقب میرفتم به چیزی برخورد کردم و قبل اینکه موقیعتم رو به یاد بیارم، سوزش وحشتناکی توی بازوم پیچید. از درد جیغی کشیدم و دیدم تار شد. محکم دستی که نگهم داشته بود رو چنگ زدم و چهرهی عصبانی ماریا آخرین چیزی بود که توی ذهنم هک شد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دلبر دل مرده |
نویسنده | فاطمه یوسفی |
ناشر چاپی | انتشارات شاپرک سرخ |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 475 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-463-567-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |