زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای جان گریشام
جان گریشام نویسندهی رمانهای حقوقی پرفروش آمریکایی است. اکثر کتابهای این حقوقدان به ۴۲ زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند. کتابهای «شرکت» و «مشتری» گریشام از جمله آثار بسیار معروف این نویسنده هستند که بر اساس آنها فیلمهای مشهوری نیز ساخته شده است.
زندگینامه جان گریشام
جان گریشام (John Grisham) در 8 فوریهی سال 1955 در جونزبوروی ایالت آرکانزاس آمریکا چشم به جهان گشود. او فرزند دوم از پنج فرزند خانوادهای ساده بود. پدرش کارگر ساختمان و پنبهکار و مادرش خانهدار بود. وقتی جان چهارساله بود، خانوادهاش به ساوتهیون واقع در میسیسیپی نقل مکان کردند. در کودکی هدفش این بود که بازیکن بیسبال شود. والدین گریشام فاقد تحصیلات رسمی بودند، با این حال مادرش او را تشویق کرد که درس بخواند و برای دانشگاه آماده شود.
جان گریشام در دوران نوجوانی حرفههای مختلفی داشت و از روشهای گوناگونی کسب درآمد میکرد. به طور مثال، در دورهای به آبیاری بوتهها در نهالستان مشغول بود. او دربارهی این شغل نوشته بود که آیندهای در آن وجود نداشت. در 16سالگی با یک پیمانکار لولهکش همکاری کرد، اما اذعان داشت که هرگز از آن کار فلاکتبار الهام نگرفت. او در این سن چندین شغل دیگر را امتحان کرد و بارها شاهد بیعدالتیها و مسائل حقوقی مختلف بود. از این رو، تصمیم گرفت به عنوان وکیل به زادگاهش بازگردد و از شور و هیجانهای بیهوده فاصله بگیرد.
جان گریشام، پس از فارغالتحصیلی از دانشکدهی حقوق دانشگاه میسیسیپی، به ساوتهیون بازگشت و یک دفتر وکالت خصوصی راه انداخت. سپس در سال 1983 عضو مجلس نمایندگان میسیسیپی شد و دنیای سیاست را تجربه کرد.
جان گریشام در 8 مهی 1981 با رنه جونز ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای شیا و تای است. او هنوز علاقهی وافری به بیسبال دارد و به همین علت از تیمهای کوچک این ورزش حمایت میکند.
جرقهی نویسندگی جان گریشام
جان گریشام میگوید که همواره از نوشتن فراری بود اما سوژهی الهامبخش اولین رمانش در سال 1984 رخ داد. در واقع یک روز در دادگاه دختری 12ساله ماجرای اتفاقاتی را که برایش رخ داده بود برای هیئت منصفه تعریف کرد و گریشام مجذوب این داستان شد. او دید که اعضای هیئت منصفه تا چه حد متأثر شدند و برای تجاوز و ضرب و شتمی که دختر متحمل شده بود گریه کردند. دختر توضیح داده بود که در ذهنش به کشتن ضارب میاندیشد. به این ترتیب، این نویسنده تصمیم گرفت حوادث رخداده را در قالب یک رمان ثبت کند.
اولین کتاب جان گریشام «زمانی برای کشتن» نام داشت. جالب است بدانید که 28 ناشر این اثر را رد کردند، تا اینکه ناشری ناشناس با چاپ 5000نسخهای آن موافقت کرد.
یک روز پس از اینکه جان گریشام زمانی برای کشتن را به پایان رساند، کار روی رمان دومش با نام «شرکت» را آغاز کرد که این اثر به مدت 47 هفته در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز باقی ماند و هفتمین رمان پرفروش سال 1991 شد. از آن پس، سلسلهی پرفروشترین کتابهای جان گریشام تا سالها ادامه یافت.
بهترین کتابهای جان گریشام
این نویسندهی آمریکایی آثار زیادی منتشر کرده است، اما میتوان به عنوان بهترین کتابهای جان گریشام به نمونههای زیر اشاره کرد:
کتاب اعتراف (The Confession): این کتاب موضوعی جنایی دارد و دربارهی مردی بیگناه است که میخواهند اعدامش کنند. در این بین، گناهکار اصلی در تلاش است او را نجات دهد. جذابیت این داستان بهحدی است که در دستهی محبوبترین و پرفروشترین کتابهای آمریکا قرار گرفته و جایزهی هارپر لی را دریافت کرده است.
کتاب دستیار حقوقی (The Associate): این کتاب به معضلات وکلا، دانشجویان حقوق و فارغالتحصیلان این رشته میپردازد. جان گریشام در قالب داستان پسری در آستانهی وکیل شدن این مطالب را بیان کرده است. این اثر در زمینهی مباحث جاسوسی و جاسوسی صنعتی اطلاعات خیلی خوبی به خواننده ارائه میکند.
کتاب مرد معصوم (The Innocent Man): این اثر یکی از پرطرفدارترین و معروفترین کتابهای جان گریشام است که دربارهی قتل یک پیشخدمت در سال 1982 است. البته داستان دقیقاً مطابق واقعیت نیست و کمی تفاوت دارد. گریشام برای نوشتن این کتاب مورد بازپرسی و اتهام قرار گرفت که در نهایت دادگاه به نفع او رأی داد.
کتاب وکیل خیابانی (The Street Lawyer): این کتاب دربارهی وکیلی ثروتمند و موفق است که بر اثر حادثهای تصمیم میگیرد به صورت خیرخواهانه به افراد ضعیف جامعه برای دفاع از حقوقشان یاری دهد، و در ادامهی این کتاب، خواننده با پروندههای مختلف حقوقی مواجه میشود.
شما میتوانید تمامی این کتابها و همچنین سایر آثار جان گریشام را از طریق سایت یا اپلیکیشن کتابراه در نسخههای صوتی و الکترونیکی تهیه کنید و از داستانهای حقوقی جذاب جان گریشام لذت ببرید.
سبک نگارش و دیدگاههای جان گریشام
جان گریشام در دل داستانهای حقوقی بود و با قلم قدرتمندش بسیاری از آنها را بهزیبایی توصیف میکرد. در اکتبر 2006 در مصاحبهی برنامهی چارلی رز، گریشام اظهار داشت که نوشتن یک کتاب معمولاً فقط شش ماه طول میکشد. بنابراین نوشتن رمان برای گریشام سخت نبود، چون با داستانهایش زندگی میکرد و علم به جزئیات به او در موفقیتش یاری میداد.
جوایز و افتخارات جان گریشام
از جمله جوایزی که جان گریشام برای نوشتههای خود دریافت کرد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- جایزهی لوح طلایی آکادمی دستاوردهای آمریکا در سال 1993؛
- جایزهی نویسندهی برجستهی پگی وی هلمریچ (Peggy V. Helmerich) که هر ساله توسط کتابخانهی تولسا تراست (Tulsa Trust) ارائه میشود در سال 2005؛
- جایزهی یک عمر دستاورد گلکسی بریتانیا در سال 2007؛
- جایزهی دستاورد خلاقانهی داستانی در کتابخانهی کنگره در سال 2009؛
- جایزهی افتتاحیهی هارپر لی برای داستان حقوقی «اعتراف» در سال 2011؛
- جایزهی افتتاحیهی هارپر لی برای داستان حقوقی «ردیف درختان افرا» در سال 2014.
همچنین از دیگر افتخارات جان گریشام این است که هفت تا از کتابهایش پرفروشترین رمانهای سالهای انتشار خود بودند.
اقتباسهای سینمایی از آثار جان گریشام
در سال 1992، براساس کتاب شرکت، فیلمی با همین نام با بازی تام کروز ساخته شد و در ژوئن 1993 اکران شد. اقتباس سینمایی بعدی از کتاب «پروندهی پلیکان» بود که با بازی جولیا رابرتز و دنزل واشنگتن در اواخر همان سال به روی پردهی سینما رفت.
پس از موفقیت این دو فیلم، یک شرکت تولید فیلم به جان گریشام 2.25 میلیون دلار برای فیلم «مشتری» پرداخت کرد که در سال 1994 با بازی سوزان ساراندون و تامی لی جونز اکران شد.
در اوت 1994، کمپانی نیو ریجنسی 6 میلیون دلار برای فیلم «زمانی برای کشتن» به این نویسندهی توانا پرداخت کرد که این حقوق در نوع خود یک رکوردشکنی محسوب میشد.
گفتنی است که گریشام علاوهبر داستانهای حقوقی، داستانهای ورزشی و کمدی نیز به رشتهی تحریر درآورده است. او در سال 2004 فیلمنامهی اصلی فیلم بیسبال «میکی» را نوشت.
حقایقی جالب درباره جان گریشام
در سال 2010، جان گریشام شروع به نوشتن مجموعهای از تریلرهای قانونی برای کودکان کرد. «تئودور بون» دربارهی نوجوان 13سالهای است که به همکلاسیهایش مشاورهی حقوقی میدهد، از نجات سگهای توقیفشده تا کمک به والدین بچهها برای جلوگیری از تصرف خانه.
هدف جان گریشام از نوشتن این داستان این بود که از طرفی بچهها را سرگرم کند و از طرف دیگر آنها را به شیوهای ظریف دربارهی قانون آگاه کند. او همچنین اظهار داشت که نوشتن این کتاب را از دخترش، شیا، الهام گرفته بود: «دخترم شیا در کارولینای شمالی معلم است. وقتی دانشآموزان کلاس پنجم خود را به خواندن کتاب دعوت کرد، سه یا چهار نفر از آنها بعدها آمدند و گفتند که میخواهند وارد حرفهی حقوقی شوند.»