معرفی و دانلود کتاب خیابان تمساح
برای دانلود قانونی کتاب خیابان تمساح و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خیابان تمساح
برونو شولتز در کتاب خیابان تمساح که یکی از ماندگارترین آثار داستانی سورئالیستی قرن بیستم به حساب میآید، قصهی زندگی پرچالش پسر بچهی خیالپرداز لهستانی را به تصویر میکشد. در این اثر شگفتانگیز با توهمهای ذهنی برونو آشنا میشوید.
دربارهی کتاب خیابان تمساح:
داستان، روایت خاطرات عجیب و غیر معمول پسر بچهای به نام برونو است که کودکی خود نویسنده را یادآوری میکند؛ او در خاطراتش که در خیابان تمساحِ شهر دروگوبیچ لهستان است، غرق میشود و رویاپردازیهای عجیبش داستان را جذابتر و خواندنیتر میسازد. در طی داستان بارزترین و پرتکرارترین موضوع، بیان شخصیت متفاوت و عجیب پدر برونو است؛ از ویژگیهای عجیب او برخورد احترام آمیز با مانکنهای خیاطی است! آدمکهای خیاطی به موتیفی معنادار و استعارگونه در داستان تبدیل میشوند. خیابان تمساح (The Street of Crocodiles)، مملو از تصویرپردازیهایی است که شما را با تجربیات و زندگی برونوی نوجوان به نحوی آشنا میسازد که دلیل اختلالات روحی او را متوجه خواهید شد.
انتخاب زاویه دید اول شخص، انتخابی بسیار هوشمندانه در داستانهای وهمانگیز است؛ زیرا علاوه بر انتقال تجربیات و احساسات شخصیت اول به شما، روایت را صادقانه و باورپذیرتر جلوه میدهد. روایت جزگرایانۀ بینظیر و هنرمندانۀ برونو شولتز (Bruno Schulz)، یکی از نقاط قوت این اثر خواندنی به شمار میرود.
افتخارات و جوایز کتاب خیابان تمساح:
- برنده جایزه بهترین کتاب خارجی فرانسه سال 1974
- برندۀ جایزه Tähtifantasia در سال 2014
رمان خیابان تمساح به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
خواندن این رمان جذاب به تمامی علاقمندان ادبیات داستانی اروپایی و سبک سورئالیسم توصیه میشود.
با برونو شولتز بیشتر آشنا شویم:
برونو شولتز، نویسندۀ با استعداد، منتقد ادبی، نقاش و استاد هنر لهستانی تبار، متولد ژوئیه 1892 است. این داستاننویس یهودی، در سال 1942 به دست آلمانهای نازی کشته شد. وی که یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان بین دو جنگ جهانی محسوب میشود، سبک ادبی ویژۀ خود را داشت و قدرت بیبدیل نویسندگیاش در داستانهای کوتاه و رمانهای او مشهود است. اهمیت آثار شولتز در شکلگیری ادبیات مدرن به اندازهای است که چه بسا با زنده ماندن او مسیر داستاننویسی مدرن تغییر مییافت. برونو در خانوادۀ تاجری پرورش یافت و از زمان کودکی با زبان آلمانی آشنا شد، اما زبان لهستانی برایش دلنشینتر بود و این امر در داستاننویسیاش نیز منعکس شد. همچنین تأثیر حال و هوای کودکی و محیطی که در آن رشد کرده بود، به راحتی در آثارش دیده میشود؛ از جمله مغازه پارچه فروشی پدرش و رفتارهای غیرمتعارف و عجیب او.
فضای خفقانآور و جو جاسوسی آن دوران، برونو را بسیار درونگرا کرده بود. وی از ترس گرفتاری به دست نیروهای جاسوس حکومتی، افکار و آثارش را منتشر نمیساخت و تنها با افراد انگشت شماری از جمله دبورا ووگلِ فیلسوف، به صورت مکاتبه در ارتباط بود. به همین دلیل در زمان حیاتش از شهرت چندانی برخوردار نبود اما به مرور داستانهایش جنبۀ بینالمللی یافت و به زبانهای گوناگون ترجمه شد. دو اثر «مغازههای دارچینی» (که به زبان انگلیسی تحت عنوان خیابان تمساح ترجمه شده) و «آسایشگاه با سر در ساعت شنی» که به ترتیب در سالهای 1934 و 1937 منتشر شد، مورد توجه و تحسین آکادمی ادبیات لهستان قرار گرفتند.
متاسفانه بسیاری از آثار این داستاننویس خلاق، از جمله کتاب ناتمامش به اسم مسیح، در حادثه فاجعهبار هولوکاست از بین رفت.
در بخشی از کتاب خیابان تمساح میخوانیم:
هیچکس دقیق نمیدانست چند اتاق در خانه داریم، چون هیچکس نمیدانست چند اتاق را به غریبهها دادهایم. گاهی پیش میآمد که کسی اتفاقی درِ یکی از اتاقهای فراموش شده را باز میکرد و اتاقی خالی را پشت در مییافت؛ مستأجر مدتها پیش اتاق را تخلیه کرده بود. گاه در کشوهایی که ماهها دست کسی بهشان نخورده بود، کشفیات غیرمنتظرهای داشتیم. وردستهای مغازه در طبقهء پایین زندگی میکردند و گاهی شبها از کابوسهایشان بیدار میشدیم. در زمستان وقتی پدر به این اتاقهای سرد و تاریک میرفت، هنوز سیاهی شب از جایش تکان نخورده بود، از نور شمعش سایهها دسته دسته پراکنده میشدند و از روی زمین و دیوارها پا به فرار میگذاشتند. مسئولیتش این بود که مردهای خرناسکش را از خواب سنگینشان بیدار کند. آنها در نور شمعی که پدر پیششان میگذاشت، از میان ملافههای چرک به هم پیچیده بیرون میآمدند و بعد لبهء تخت مینشستند، پاهای برهنه و کریهشان را پایین میگذاشتند و جوراب در دست، لحظهای خودشان را در لذت خمیازه رها میکردند؛ خمیازهای که از مرزهای لذت میگذشت و به انقباض دردناک کام و گاهی به سرحد تهوع میرسید.
کنج اتاق، سوسکهای بزرگ بی حرکت نشسته بودند، نور شمع ناگزیر سایهشان را روی دیوار میانداخت و هیولاوار به چشم میآمدند و وقتی ناگهان و عنکبوتوار پا به فرار میگذاشتند، سایهء ناگزیر به بدنهای مسطح و بی سرشان میچسبید. همان موقع بود که پدرم کم کم سلامتیاش را از دست داد. حتی در اولین روزهای زمستان، تمام روز در تخت میماند، در محاصرۀ بطریهای دارو و جعبههای قرص و دفترهای حساب و کتاب که از مغازه به اتاقش میآوردند. بوی تلخ بیماری مثل فرشی در اتاق جای گرفت و نقش و نگار روی کاغذ دیواری تیرهتر شد. عصرها وقتی مادر از مغازه برمیگشت، پدر هیجان زده بود و مشتاق بحث. وقتی مادر را برای بی دقتی در حسابها بازخواست میکرد، گونههایش گُر میگرفتند و از خشم به جنون میرسید. یادم میآید که چند بار نیمههای شب بیدار شدم و دیدم که او لباسخواب بر تن و با پاهای برهنه، روی مبل چرمی پا میکوبد تا میزان آزردگیاش را به مادر مبهوتم نشان دهد.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
آگوست
ملاقات
پرندهها
آدمکهای خیاط
رسالۀ آدمکهای خیاط
یا دومین سِفر پیدایش
رسالۀ آدمکهای خیاط: ادامه
رسالۀ آدمکهای خیاط: پسگفتار
نمرود
پان
آقای چارلز
مغازههای دارچینی
خیابان تمساح
سوسکها
تندباد
شب فصل کبیسه
شهاب سنگ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خیابان تمساح |
نویسنده | برونو شولتز |
مترجم | شروین جوانبخت |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 132 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6983-50-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی |