معرفی و دانلود کتاب قلب تپنده‌ی پاریس

معرفی کتاب قلب تپنده‌ی پاریس

در دل پاریس اشغال‌شده، جایی بود که هنوز می‌تپید؛ نه با صدای توپ و تفنگ، بلکه با زمزمه‌ی کتاب‌ها. کتاب قلب تپنده‌ی پاریس نوشته‌ی جنت اسکسلین چارلز، روایتی است از کتابخانه‌ای که در سخت‌ترین روزها، تلاش کرد چراغ انسانیت را روشن نگه دارد. داستانی واقعی، لطیف و تاثیرگذار درباره‌ی دوستی، شجاعت و پیوندی که میان گذشته و اکنون برقرار می‌شود.

درباره‌ی کتاب قلب تپنده‌ی پاریس

در روزگار پرهیاهوی جنگ جهانی دوم، در دل شهر پاریس، جایی وجود داشت که باوجود جنگ هنوز چراغش روشن بود. کتابخانه‌ی آمریکایی در پاریس، تنها یک مکان برای امانت گرفتن کتاب نبود؛ بلکه پناهگاهی بود برای دل‌هایی که از جنگ خسته بودند و ذهن‌هایی که به‌دنبال نوری در دل تاریکی می‌گشتند. کتاب قلب تپنده‌ی پاریس (The Paris Library) نوشته‌ی جنت اسکسلین چارلز (Janet Skeslien Charles)، روایتی است از همان پناهگاه. اما این تنها نیمی از ماجراست و داستان فراتر از این پناهگاه، رازهایی را در خود پنهان دارد. این رمان تاریخی که بر مبنای واقعیت نوشته شده شما را به دو جهان می‌برد، پاریس پرآشوب دهه‌ی 1940 زیر سایه‌ی نازی‌ها و مونتانای آرام دهه‌ی 1980.

در خط داستانی اول با اودیل، دختری جوان و کتاب‌دوست آشنا می‌شوید. دختری جوان و عاشق کتاب که در یک کتابخانه‌ی آمریکایی کار می‌کند و زندگی آرامی دارد تا اینکه جنگ مانند مهمانی ناخوانده از راه می‌رسد. با‌این‌حال در کشاکش جنگ و ترس، او مشتاق است عضوی واقعی از کتابخانه باشد، نه فقط از نظر شغلی، بلکه از نظر قلبی.

خط دوم داستان ما را با لیلی، نوجوانی منزوی و کنجکاو همراه می‌کند که در همسایگی اودیل میانسال زندگی می‌کند؛ زنی که گذشته‌ای پر از راز دارد و رفته‌رفته، پرده از زندگی پیشین خود در پاریس برمی‌دارد تا جواب این پرسش را دهد که چرا قلب تپنده‌ی خود در پاریس را رها کرد و به آمریکا آمد؟

قطعا یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های کتاب، پیوندی است که میان این دو دوره‌ی زمانی ایجاد می‌شود. در آغاز ممکن است این دو داستان مجزا به نظر برسند، اما هرچه پیش می‌رویم، متوجه می‌شویم که زندگی اودیل و لیلی بیش از آنچه فکر می‌کنیم به یکدیگر گره خورده‌اند. نویسنده، این پیوند که با رازهای خانوادگی یا انتخاب‌های گذشته شکل گرفته را، با ظرافتی تحسین‌برانگیز روایت می‌کند.

نکته‌ی قابل توجه دیگر در کتاب قلب تپنده‌ی پاریس، توجه به جزئیات تاریخی است. ژانت اسکسلین چارلز پیش از نوشتن این رمان، سال‌ها به‌عنوان برنامه‌ریز فرهنگی در کتابخانه‌ی آمریکایی در پاریس کار کرده و با تاریخچه‌ی آن به‌خوبی آشناست. همین تجربه‌ی زیسته باعث شده فضاهای کتابخانه، گفت‌وگوها، حتی ترس‌ها و امیدهای شخصیت‌ها، باورپذیر و زنده به نظر برسند. وقتی از سرنوشت کارکنان کتابخانه در دوران اشغال نازی‌ها می‌خوانیم، می‌توانیم ترس‌هایشان را حس کنیم و وقتی به تلاش‌شان برای رساندن کتاب به خوانندگان محروم از حضور در کتابخانه مانند سربازها یا یهودیان پی می‌بریم، ما هم امید را با آن‌ها شریک می‌شویم.

در عین‌حال، کتاب تنها به جنگ نمی‌پردازد. دغدغه‌های انسانی در هر دو خط زمانی پررنگ هستند. دوستی، خیانت، خانواده، انتخاب‌های دشوار و رابطه با خود. اودیل با چالشی اخلاقی روبه‌روست؛ باید میان سکوت و بیان حقیقت یکی را برگزیند و هر انتخاب، بهایی دارد. از سوی دیگر، لیلی تلاش می‌کند با غم از دست دادن مادر و تنهایی کنار بیاید و در عین‌حال، گذشته‌ی پنهان اودیل را کشف کند. رابطه‌ی میان این دو شخصیت، به مرور، به رابطه‌ای عمیق و الهام‌بخش تبدیل می‌شود.

سبک نوشتار جنت اسکسلین چارلز هم به جذابیت کتاب افزوده است. زبان او ساده و در عین‌حال لطیف است، او بیش از آنکه با روایت خود صحنه‌ها را به تصویر بکشد، احساسات را منتقل می‌کند. او خواننده را دعوت می‌کند تا نه‌تنها نظاره‌گر رویدادها باشد، بلکه درگیر احساسات شخصیت‌ها شود. این ویژگی باعث می‌شود کتاب، حتی در لحظات تلخ و سنگینش، همچنان گرم باقی بماند.

در مجموع، این رمان که انتشارات دختر آفتاب آن را با ترجمه‌ی سمانه سعید منتشر کرده، پلی است میان گذشته و حال، میان حقیقت و داستان و میان تنهایی و همراهی. کتابخانه‌ای است که درهایش را نه‌فقط به روی شخصیت‌ها، بلکه به روی خواننده‌اش هم باز می‌کند. و وقتی آن را می‌بندیم، ممکن است به این فکر کنیم که کدام کتاب، کدام کتابدار، یا حتی کدام گفت‌وگوی ساده، مسیر زندگی ما را عوض کرده است یا عوض خواهد کرد.

جوایز و افتخارات کتاب قلب تپنده‌ی پاریس

• کتاب منتخب ویراستاران آمازون؛
• کتاب پرفروش نیویورک تایمز بلافاصله پس از انتشار؛
• نامزد جایزه‌ی گودریدز در بخش بهترین رمان تاریخی سال 2021؛
• راه یافتن به فهرست پرفروش‌ترین‌های واشنگتن پست و یواس‌ای تودی؛
• برگزیده‌ی باشگاه کتاب‌خوانی ریچارد و جودی.

نکوداشت‌های کتاب قلب تپنده‌ی پاریس

• به‌عنوان کسی که اهل پاریس است، عاشق کتاب‌ها و از طرفداران قدیمی کتابخانه‌ی آمریکایی پاریس، این رمان را با اشتیاق و یک‌نفس خواندم. داستانی دل‌نشین و تأثیرگذار که میان واقعیت تاریخی و خیال‌پردازی، تعادلی زیبا برقرار کرده است. (تاتیانا دو رُزنه، نویسنده)
• این رمان نگاهی تازه به کتابخانه‌ها دارد؛ مکان‌هایی که به‌ویژه در روزهای سخت پناهگاه اجتماع‌ هستند. نشان می‌دهد که ادبیات چطور می‌تواند راهی برای رهایی، پلی برای پیوند میان انسان‌ها و تکیه‌گاهی اخلاقی در تاریکی‌ها باشد. داستانی لذت‌بخش، لطیف و پر از اشاره‌های دوست‌داشتنی به دنیای کتاب‌ها. (متیو سالیوان، نویسنده)
• این رمان تأثیرگذار و فراموش‌نشدنی، ادای احترامی به اهمیت کتابخانه‌ها، کتاب‌ها و پیوندهای انسانی‌ است که در دل آن‌ها شکل می‌گیرند. (کریستین هارمل، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)
• دلپذیر، با جزئیاتی جذاب... خوانندگان داستان‌های تاریخی از روایت واقع‌گرایانه و پیوند دوستی میان یک بیوه و دختری تنها، لذت خواهند برد. (پابلیشرز ویکلی)
• کتابی درباره‌ی خانواده‌هایی که از هم پاشیده‌اند، دوستانی که گم شده و دوباره پیدا می‌شوند، ترس، امید، الهام... و البته کتاب‌ها و عشق به خواندن. آفرین به جنت اسکسلین چارلز. (The Free Lance-Star)

کتاب قلب تپنده‌ی پاریس برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی، به‌ویژه آن‌هایی که به وقایع جنگ جهانی دوم و پاریس علاقه دارند، انتخابی مناسب است. همچنین دوستداران کتاب، کتابخانه‌ها و روایت‌های الهام‌بخش درباره قدرت ادبیات و دوستی از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب قلب تپنده‌ی پاریس می‌خوانیم

وقتی من و رمی وارد خانه شدیم مامان گفت: «خانم ریدر تماس گرفت، می‌خواد ببیندت.» به رمی نگاه کردم، در چشمانش ذوق و امید غلیان می‌کرد.

مامان از من پرسید: «مطمئنی که می‌خوای کار کنی؟»

در آغوشش گرفتم و گفتم: «مطمئنم.»

رمی کیف سبز مدرسه‌اش را به من داد: «این رو ببر. برات شانس میاره، درضمن، پر از کتابش کن و بیارش.»

پیش از آنکه خانم ریدر نظرش را تغییر دهد، به کتابخانه رفتم. باعجله وارد محوطه شدم و از پله‌های مارپیچ بالا رفتم. در آستانه‌ی اتاق خانم ریدر ایستادم، قلم ‌به‌دست نشسته بود و کاغذهای پوشه‌ای را مطالعه می‌کرد. کسل بود، رژلبش هم جانی نداشت. ساعت از هفت گذشته بود، اشاره کرد وارد شوم.

«دارم بودجه رو می‌بندم. هزینه‌های کتابخونه از طرف دولت تأمین نمی‌شه، دست‌به‌خیرها کمک می‌کنن ما سرپا وایسیم، اون‌ها تمام هزینه‌ها، از خرید کتاب تا رفاه سرمایشی و گرمایشی، رو متقبل می‌شن. البته تو خودت رو درگیر این مسائل نکن.»

پوشه را بست.

«پروفسور کوهن خیلی ازت تعریف کرد، من به ایشون اعتماد دارم. ببین ما اینجا چند نفر داوطلب رو استخدام کردیم، اما به‌دلایلی رفیق نیمه‌راه شدن؛ برای همین از اعضای جدید می‌خوایم قرارداد دوساله امضا کنن.»