معرفی و دانلود کتاب خون خواهی
برای دانلود قانونی کتاب خون خواهی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خون خواهی
کتاب خون خواهی، روایت برادران دوقلوییست که هر لحظه از کودکی و نوجوانیشان را با هم گذراندهاند، اما از جایی به بعد، در دو مسیر متفاوت قرار میگیرند. الهام فلاح در این رمان، داستان افرادی را روایت کرده که جنگ آنها را تماماً تحتتأثیر قرار داده، برادران را از هم جدا کرده و باعث از هم پاشیدن زندگیهایی شده که مسیر پرامیدی داشتهاند.
دربارهی کتاب خون خواهی
کتابی که پیش رو داریم، روایتی از تلاقی خشونت و تاریکی روزهای جنگ، با عشق و دلتنگی و فقدان است. روایتیست از برادران دوقلویی که تنها کسی که میتواند آنها را از هم تشخیص دهد، مادرشان است. برادرانی که از همان ابتدا، در تمام لحظات و تجربیاتشان همپای یکدیگر بودهاند، تا جایی که سایهی جنگ، مسیرشان را از هم جدا میکند. احمد و محمد، درست است که شباهتهای فراوانی به هم دارند، اما اگر بخواهیم تنها یک تفاوت را میانشان نام ببریم، تفاوت در اعتقادات است؛ تفاوتی که ریشه در ترسهای احمد و شجاعت و جسارت محمد دارد. انگار که احمد از همان ابتدا، ترجیح میدهد زندگی کمریسکتری را دنبال کند و آرامشش را بر هر چیزی ترجیح دهد. همین احساس است که احمد را در خانه پاگیر میکند و محمد را روانهی جبهههای نبرد. هر چند که احمد زخم معده و درمان را بهانه کرده، اما حداقل خودش میداند که دلش میخواست میتوانست به هر طریقی که شده، محمد را هم از رفتن بازدارد؛ مگر چندبار فرصت زندگی دارند؟ الهام فلاح در رمان خون خواهی، از مسیر متفاوت این دو برادر، اتفاقاتی که در زندگیهایشان رخ میدهد و عشقی میگوید، که به نظر میرسد در حال از دست رفتن است.
از همان روزهای نوجوانی، محمد درگیر عشق به دختری میشود که سنتیبودن خانوادههایشان، باعث میشود تا بعد از گذشت زمان خیلی کوتاهی از کنکور و قبولیاش در رشتهی مهندسی، این عشق به ثمر بنشیند و خطبهی عقد ازدواج میانشان خوانده شود. اما دوران جنگ است و از دید محمد، جنگ بسیار مهمتر از شروع زندگی مشترکشان است؛ جنگ مجال ادامهی زندگی را به آنها نمیدهد. محمد میرود که دوباره برگردد، اما معلوم نیست چه بلایی سرش میآید و در کدام اردوگاه یا هرچیز مشابهی در چه موقعیتی قرار دارد. در خون خواهی میخوانیم که احمد هم وطن را ترک میکند، چون طاقت دیدن جای خالی محمد را ندارد. طاقت این که بخواهد به این فکر کند که ممکن است محمد دیگر بازنگردد را ندارد و طاقت این که ببیند شباهتش به محمد، هر لحظه خانوادهاش را هم به یاد محمد میاندازد و داغ دلشان را تازه میکند را هم ندارد. پس با وجود بیتابیهای مادر، خانه و وطن را ترک میکند.
چه بر سر محمد میآید؟ عشق و زندگیای که شروع نشده به پایان رسید و امیدی که همچنان ادامه دارد به کجا میرسد؟ این احساس عمیق برادرانه، تا کجا پیش میرود و چه اتفاقاتی را رقم میزند؟ الهام فلاح، در روایتی که از عشق، جنگ، ترس و حسرت در خون خواهی آورده، در کنار احساسات برادرانه، از زنانی میگوید که در سرنوشت جنگها دخیلاند و شاید پیوند و تولد جدیدی که میتوانند رقم بزنند، پایانی برای جنگها باشد.
گفتنیست این رمان به کوشش نشر ققنوس به چاپ رسیده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
کتاب خون خواهی برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن این رمان پرکشش را به دوستداران رمانهای عاشقانهی ایرانی که به داستانهایی علاقهمندند که حال و هوای روزهای جنگ را انتقال دهند، پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب خون خواهی میخوانیم
احمد با پاى چپ، که بدقلق بود و درست فرمان نمىبرد، کپسول خالى را روى شیب کوچه قل مىداد. فراغت و آسودگىِ تمام شدن امتحانات حال عجیبى بود. سبکىِ ناموزونى داشت که روى گرده آدم خوب جا نمىگرفت. کپسول را این بار با پاى راست پیش راند و از درد انگشت شست تخم چشمش تیر کشید. سراشیبى به سمت انتهاى کوچه زیادتر مىشد. کپسول خورد به نیمهآجرى که از گلکوچک بچهها جا مانده بود و مسیرش را عوض کرد و رفت به سمت حجله پرنور و آینه برپاشده سمت دیگر کوچه. احمد دوید دنبالش. نرسید. کپسول خورد به پایه حجله و متوقف شد. بوى اسفند پاشیده بر منقل و عکس جوانى روى حجله. جوان توى عکس را مىشناخت. شاگرد سوپر دریانى محل بود. بابت اسمش دستش مىانداختند. اسمش سلام بود. دست انداختنها را به دل نمىگرفت. دقیقهاى هزار بار هم صدایش مىزدند سلام، عوض بله و هان و جانم حاضرجوابى مىکرد که علیک سلام. کسى نمىدانست از کجا توى سوپر دریانى سبز شده. خیلى هم از خودشان بزرگتر نبود. خانه پرش سه سال. ولى وقتى رفت و نیامد، حجلهاش را دم خانه نیمهویرانه ته کوچه علم کردند. پیرزن شیرینعقلى ساکن خانه بود که سال پیش ماشین زیرش گرفته بود. احمد چشم از سلامِ توى قاب عکس ِ فلزى طلایى برداشت. دلش هُرى ریخت از ترس. نکند راستىراستى محمد هم بخواهد برود جبهه. نه زورش مىرسید که محمد را پابند کند و راهِ رفتنش را ببندد و نه دلش را داشت که خودش همراهش برود. بتى را چه مىکرد؟ اگر مىرفت و برنمىگشت و نصیبش مىشد همینى که نصیب سلام شده بود؟ اگر مىرفت و برمىگشت و چیزى سر جایش نبود؟ آخ محمد، چقدر کلهخرى!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خون خواهی |
نویسنده | الهام فلاح |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 232 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-278-491-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان تاریخی ایرانی |