معرفی و دانلود کتاب بیگانه
برای دانلود قانونی کتاب بیگانه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بیگانه
کتاب بیگانه نوشته آلبر کامو، داستان یک مرد بیتفاوت به نام مرسو را تعریف میکند که با دیدی متفاوت و منحصر به فرد به اتفاقات پیرامون خود نگاه میکند. مرسو مرتکب قتلی میشود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است.
داستان کتاب بیگانه (The Stranger) به دو قسمت تقسیم میشود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت میکند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمیدهد. در واقع با بیتفاوتی با موضوع برخورد میکند. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه مییابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم میشود. او هیچ رابطهی احساسی بین خود و افراد دیگر برقرار نمیکند و در بیتفاوتی خود و پیامدهای حاصل از آن زندگیاش را سپری میکند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادتهای خود میگذراند خشنود بود.
طی یک سری از ماجراها و اتفاقات مرسو مرتکب قتل میشود و بعد قسمت دوم کتاب که محاکمهی مرسو است، آغاز میشود. در این جا شخصیت اول داستان برای اولین بار با تأثیری که بیاعتنایی و بیتفاوتی برخورد او بر دیگران میگذارد رو به رو میشود. اتهام راست بیخدا بودنش را بدون کلامی میپذیرد و به اعدام محکوم میشود.
آلبر کامو (Albert Camus)، که همچون ژان پل سارتر در ردیف چند نویسنده تراز اول امروز فرانسه نام برده میشود، یک داستاننویس عادی نیست که برای سرگرم کردن خوانندگان، طبق نسخه معمول، مردی را به زنی دلبسته کند و بعد با ایجاد موانعی در راه وصال آن دو؛ به تعداد صفحات داستان خود بیفزاید. داستانهای این مرد داستانهایی است فلسفی، که نویسنده، درک دقیق خود را از زندگی و مرگ، از اجتماع و قیود و رسوم آن و هدفهایی که به خاطر آنها میشود زنده بود، در ضمن آنها بیان کرده است.
در بخشی از کتاب بیگانه میخوانیم:
وقتی ریمون هفتتیر را به من میداد، آفتاب روی آن سرید. با وجود این، ما هنوز سر جای خود میخکوب بودیم. انگار هر چیز در اطراف ما در به روی خویش بسته. بی اینکه پلک چشمهای خود را به هم بزنیم به یکدیگر خیره شده بودیم و در آن جا همهچیز میان دریا و شن و آفتاب و سکوت دوگانه آب و نیلبک متوقف شده بود. در این لحظه فکر کردم میشود تیراندازی کرد و میشود هم نکرد و این هر دو یکسان است. اما ناگهان، عربها، عقبنشینی کردند و عقب تختهسنگ خزیدند. آنگاه ریمون و من دوباره به قدم زدن پرداختیم و حال ریمون بهتر به نظر میرسید و از اتوبوس برای برگشتن صحبت کرد.
من تا کلبه او را همراهی کردم و هنگامی که او از پلههای چوبی بالا میرفت، در حالیکه سرم از تابش آفتاب منگ شده بود و در مقابل کوششی که باید برای بالا رفتن از پلکان چوبی و رفتن پهلوی زنها به کار برد، عصبانی بودم؛ جلوی پله اولی ایستاده بودم. اما حرارت به قدری بود که برایم دشوار بود اینطور بیحرکت زیر باران کور کنندهای که از آسمان میبارید بمانم، ایستادن در آنجا، یا حرکت کردن، هر دو یک نتیجه داشت و بعد از یک لحظه به طرف کناره برگشتم و به راه افتادم.
درخشندگی قرمز، همچنان بود. دریا با نفس تند و کفدار همه امواج کوچک خود را روی شنها میدمید. آهسته به طرف تخته سنگها قدم میزدم و حس میکردم که پیشانیام زیر آفتاب باد کرده است. تمام این گرما روی من سنگینی میکرد؛ و در مقابل پیش روی من قرار میگرفت. و هر بار که وزش بزرگ و گرم آن را روی صورتم حس میکردم، دندانهایم را به هم میفشردم؛ مشتهایم را توی جیب شلوارم گره میکردم؛ و با تمام قوا سعی میکردم که بر خورشید و بر این مستی تیرهای که مرا از پای درآورده بود فائق شوم. با هر تیغه نوری که از یکدانه شن یا از یک صدف سفید یا از یک خرده شیشه میجهید، فکهای من منقبض میشد و مدتی راه رفتم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بیگانه |
نویسنده | آلبر کامو |
مترجم | جلال آل احمد |
ناشر چاپی | انتشارات پر |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 136 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6041-09-6 |
موضوع کتاب | کتابهای ادبیات کلاسیک |