معرفی و دانلود کتاب به کسی مربوط نیست

معرفی کتاب به کسی مربوط نیست

چه اتفاقی رخ می‌داد اگر خاک زمین را در جزیره‌ای واحد جمع می‌کردند و آدمیان همگی از زیر یک خاک سر برمی‌آوردند؟ کتاب به کسی مربوط نیست مجموعه‌داستان جذاب جومپا لاهیری، نویسنده‌ی هندی‌تبار برنده‌ی جایزه‌ی پولیتزر است. کتابی که شما را با چند داستان به‌ظاهر ساده از زندگی مهاجران هندی همراه می‌کند و از یک حقیقت واحد در نسل بشر و در میان فرهنگ‌های گوناگون پرده برمی‌دارد. گفتنی است که این کتاب در زمره‌ی پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز و جزو ده کتاب برتر سال 2008 قرار دارد.

درباره‌ی کتاب به کسی مربوط نیست

جومپا لاهیری (Jhumpa Lahiri) را بیش از آنکه یک نویسنده‌ی چیره‌دست به‌شمار آورد، می‌بایست جادوگری دانست که قلم خود را با جادوی ذهنش روی کاغذ حرکت می‌دهد و داستان‌های سحرآمیزی را خلق می‌کند.

کتاب به کسی مربوط نیست (Unaccustomed Earth) بدون‌شک یکی از همین روایت‌های خاص و ویژه‌ی لاهیری است که با زبان ساده اما عمیق، پیچیده و خواندنی، شما را با خودش همراه می‌کند. این مجموعه‌داستان کوتاه، شامل دو بخش و نُه داستان بی‌نظیر از زندگی خانواده‌های هندی‌ست که به جایی دیگر، دور از وطن خود مهاجرت کرده‌اند. اگرچه در ابتدای روایت‌ها این‌طور به‌نظر می‌رسد که داستان‌ها قرار است درباره‌ی سختی‌ها و مصائب مهاجران در کشورهای مقصد حرف بزند، اما در میانه‌ی داستان‌ها کاملاً شگفت‌زده خواهید شد.

جومپا لاهیری در مجموعه‌داستان به کسی مربوط نیست به‌زیبایی درباره‌ی معنای زندگی و یکسان بودن این معنی در میان فرهنگ‌های گوناگون صحبت می‌کند. مسئله‌ای که بشر را فارغ از منطقه‌ی زیست آن‌ها و یا تجربیات و تفاوت‌های نسلی، در یک نقطه‌ی مشترک در کنار هم قرار می‌دهد. لاهیری در هر داستان با زبردستی خاصی این پیام را پنهان کرده و با خواندن هر یک از آن‌ها، بیش از پیش به این حقیقت نزدیک می‌شوید که زندگی، با همه‌ی گوناگونی‌هایش، در هر نقطه از این کره‌ی خاکی، یک معنای واحد دارد!

این کتاب را گلی امامی با نثری روان و شیوا ترجمه کرده و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده است. با خواندن این اثر دوست‌داشتنی، هم وقتتان را به خواندن یکی از بهترین مجموعه‌های داستان کوتاه اختصاص می‌دهید و هم برای چند دقیقه، به زیر پوست زندگی سفر خواهید کرد.

جوایز و افتخارات کتاب به کسی مربوط نیست

• جزو ده کتاب برتر سال 2008 به انتخاب ویراستاران
• حضور در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز
• کسب رتبه‌ی اول در فهرست نقد و بررسی نیویورک تایمز
• برنده‌ ی جایزه‌ی بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر در سال 2008

نکوداشت‌های کتاب به کسی مربوط نیست

• شروع کتاب جدید جومپا لاهیری با جمله‌ی زیبایی از ناتاناییل هاتورن، برای خوانندگان آن تکان‌دهنده است. (هیروش ساونی، گاردین)
• خواندن داستان‌های لاهیری مانند تماشای ویدیوهایی است که به‌مرور زمان از گیاهان در طبیعت گرفته شده. هر یک از این کتاب‌ها شبیه به گیاهان، رشد ذاتی دارند و با شکافتن خاک شکوفه می‌دهند‌. (لیزل شیلینگر)

کتاب به کسی مربوط نیست برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این کتاب را به همه‌ی علاقه‌مندان ادبیات داستانی، داستان کوتاه و طرفداران فرهنگ هندی یا کتاب‌هایی با درونمایه‌ی عمیق فلسفی، پیشنهاد می‌کنیم.

با جومپا لاهیری بیشتر آشنا شویم

جومپا لاهیری نویسنده‌ی توانای هندی، در تاریخ 11 ژوییه 1967 در لندن به دنیا آمد. او در سه سالگی و به‌ تصمیم خانواده، همراه با آن‌ها به آمریکا مهاجرت کرد. پدر او به شغل کتابداری مشغول بود و مادرش اصرار داشت که فرزندان او فرهنگ هندی و بنگالی را به‌خوبی بیاموزند. بنابراین کودکی او با سفرهای متعدد و جذاب به هندوستان پیوند خورد. جومپا لاهیری تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ادبیات انگلیسی، در کالج برنارد گذراند. بعدها، کارشناسی ارشد رشته‌های ادبیات تطبیقی و زبان انگلیسی را از دانشگاه بوستون دریافت کرد‌. مدرک دکترای این نویسنده‌ی مطرح، در رشته‌ی مطالعات رنسانس است.

جومپا لاهیری از جمله پرافتخارترین نویسندگان در دنیای ادبیات و داستان به‌شمار می‌رود که توانسته جایزه‌ی ادبی پولیتزر را از آن خود کند. از دیگر آثار پرفروش و محبوب او باید به کتاب‌های همنام، گودی و خاک غریب اشاره کرد. او در نوشته‌های خود بیش از هر چیز به موضوع مهاجرت پرداخته و از تفاوت‌های فرهنگی، نگرانی و دغدغه‌ی خانواده‌های مهاجر سخن می‌گوید.

در بخشی از کتاب به کسی مربوط نیست می‌خوانیم

ده سال پیش مادرش هرچه در قدرت داشت به‌کار برده بود تا روما را از ‌این ازدواج منصرف کند، گفته بود ‌این مرد به تو خیانت می‌کند، طلاقت می‌دهد، و سرانجام به‌دنبال یک دختر امریکایی می‌رود. هیچ‌یک از ‌این چیزها اتفاق نیفتاده بود، لیکن روما گاهی به‌ این دوران می‌اندیشید و به یاد می‌آورد با چه جسارتی در مقابل خشم مادرش و سکوت پرمعنای پدرش‌ ایستادگی و پافشاری کرده بود؛ سکوتی که دردناک‌تر هم بود. مادرش بارها و بارها به او گفته بود «تو از خودت شرم داری، از هندی‌ بودنت، و ‌این لُبّ مطلبه.» روما می‌دانست برای آن‌ها چه ضربه‌ای بود؛ تا روزی که نامزد ‌شدنش را به پدر و مادرش اعلام کرده بود، روابطش را با مردان امریکایی از آن‌ها پنهان می‌کرد.

مادر در طول زمان نه‌تنها دست از مخالفتش برداشت بلکه حتا منکر آن هم شد؛ آدام را مثل پسرش دوست داشت، جایگزینی برای رامی، که با سفرش به خارج از کشور و رابطه‌ی اندکش با آن‌ها، عمیقاً به آن‌ها خیانت کرده بود. مادرش اغلب تلفنی با آدام صحبت می‌کرد، حتا وقتی روما خانه نبود، هر از گاه با پست الکترونیکی به او نامه می‌نوشت، و حتا از طریق ‌اینترنت با او اسکرابل بازی می‌کرد. وقتی پدر و مادرش برای دیدار آن‌ها می‌آمدند، مادرش ترموسی پر از شربت هندی مخصوصی با خودش می‌آورد که روما درست‌ کردنش را بلد نبود و آدام عاشقش بود. تازه پس از به دنیا آمدن آکاش بود که رابطه‌ی روما و مادرش به‌گونه‌ای هماهنگ شد. مادربزرگ شدن، مادرش را از‌ این‌رو به آن‌رو کرده بود، چنان شادی و نیرویی به او بخشیده بود که روما تاکنون ندیده بود. برای نخستین‌بار در زندگی‌اش روما احساس کرد مادر قبولش کرده، و او را از بابت تمام سرپیچی‌ها و انتظارات برآورده‌نشده‌ی سالیان، بخشیده است.

فهرست مطالب کتاب

بخش اول
سرزمین نامأنوس
جهنم بهشت
انتخاب محل سکونت
حسن‌نیت تمام
به کسی مربوط نیست
بخش دوم. هِما و کُوشیک
یک‌بار در زندگی
پایان سال
ساحل نجات